
انگار خجالت میکشیدند قبول کنند او بیمار است. روزی که مرخص شد هم، تنها بود و تنها برگشت. روزی که داشت به بیمارستان میرفت اوضاع خیلی بهتر نبود؛ ولی دستکم چند نفر او را بدرقه کرده و آرزو کرده بودند هر چه زودتر خوب شود و به خانهاش برگردد. اکنون خوب شده بود و داشت برمیگشت، ولی کسی انتظارش را نمیکشید. شاید بهتر بود هیچ وقت خوب نمیشد و به خانه نمیرفت! اینها همه فکرهایی است که در سر یکی از بیماران بستری در بیمارستان روانپزشکی میچرخد و او هم دائم خودش را سرزنش میکند که چرا کارش به اینجا رسیده است؟ این مرد چهلوپنج ساله، فکر میکند اکنون همه طور دیگری نگاهش میکنند و احساس میکند حق ندارد مانند گذشته در جمع حاضر شود.
بیمارانی که از بیماریشان خجالت میکشند
فقط این بیمار نیست که از این وضع ناراحت است و نگران قضاوت مردم، بیشتر کسانی که گذرشان به این بیمارستانها میافتد، همین دغدغه را دارند. همانهایی که آرام و بیسروصدا میآیند و میروند تا مبادا دوست و آشنایی آنها را ببیند و آبروریزی شود. بسیاری چنین طرز فکری دارند و مراجعه به روانپزشک را اتفاقی وحشتناک میدانند، اما از نظر آنها بدتر از آن، وقتی است که کار با درمانهای معمول تمام نمیشود و نیاز است بیمار چند وقتی در بیمارستان بستری شود. آن وقت است که خیلی به هیچ عنوان حاضر نمیشوند در بیمارستان بمانند و نمیخواهند این موضوع را بپذیرند.
البته به نظر میرسد اگر نگاه جامعه نسبت به بیماریهای روانپزشکی اصلاح شود، اگر مردم فکر نکنند کسی که به روانپزشک مراجعه میکند، انسانی بیمسئولیت، بیمنطق یا حتی خطرناک است و اگر تصاویری درست و براساس واقعیت از این اختلالات ارائه شود، بسیاری از این مشکلات هم حل خواهد شد یا دستکم برخورد مناسبتری با آنها صورت خواهد گرفت. دکتر سامان توکلی، روانپزشک و رواندرمانگر در گفتوگو با «جامجم» ضمن تعریف اختلالات روانپزشکی، در اینباره چنین توضیح میدهد: مشکلاتی که موجب بروز تغییراتی در افکار، احساسات یا رفتار انسان میشود و میتواند باعث ناراحتی فرد شده یا عملکرد او را در زمینههای مختلف شغلی، خانوادگی، اجتماعی و مانند آن کاهش دهد یا مختل کند، به عنوان اختلالات روانپزشکی شناخته میشود.
این روانپزشک با تاکید بر اینکه بیشتر بیمارانی که به روانپزشکان مراجعه میکنند، نیازی به بستریشدن ندارند، یادآور میشود: ابتدا باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که درصد قابل توجهی از افرادی که به دلیل مشکلات یا اختلالات روانپزشکی به متخصصان مراجعه میکنند، نیازی به بستریشدن ندارند و تنها درصد کمی از این بیماران لازم است برای مدتی در بیمارستان بستری شوند.
به گفته وی، فقط در مواردی خاص و محدود برای درمان اختلالات روانپزشکی نیاز است که بیمار بستری شود. گروهی از این افراد، بیمارانی هستند که به دلیل مشکلات ناشی از اختلالات روانپزشکی ممکن است به خودشان یا دیگران آسیبی برسانند، مانند کسانی که افکار خودکشی دارند. گاهی نیز از نظر تشخیصی نیاز داریم بیمار را در بیمارستان بستری کنیم. در این هنگام که معمولا حالت اورژانسی هم ندارد، فقط برای تشخیص دقیق، مدتی بیمار را تحت نظر میگیریم، علائم بیماری را بررسی میکنیم و دیگر اقدامات تشخیصی لازم مثل آزمایشها، تصویربرداریها یا بررسیهای نوروالکترو فیزیولوژیک برای بیمار انجام میشود. علاوه بر این، در صورت ناموفقبودن روشهای درمانی که در گذشته برای بیمار انجام شده ـ به دلایلی مانند اجرا نکردن توصیههای درمانی از سوی بیمار ـ نیز ممکن است لازم باشد فرد بستری شود تا با نظارت دقیقتر بر روند درمان، روش درمانی مناسب انتخاب و اجرا شود. سرانجام نیز ممکن است گاهی در شروع بعضی درمانهای دارویی یا در شرایطی که بیمار دچار مشکلات جسمی خاصی است، بهتر باشد تا زمان تثبیت اولیه داروها، بیمار در بیمارستان بماند تا با کنترل دقیق عوارض دارو یا وضع سلامت او، اقدامات درمانی اولیه انجام شود.
البته فردی که برای درمان اختلالات روانپزشکی در بیمارستان بستری میشود، پس از گذراندن دوره درمان و کنترل علائم بیماری، میتواند به زندگی عادی برگردد و مانند دیگر افراد جامعه مشغول کار و فعالیتهای روزانه شود. پس باید این نکته را در نظر داشت که بستری بودن بیماران روانپزشکی در بیشتر موارد به شرایط خاصی مربوط میشود که در دوره خاصی از بیماری وجود داشته و به این معنا نیست که آن فرد در تمام عمر درگیر آن علائم و مشکلات خواهد بود.
گاهی فقط علائم بهبود مییابد
بعضی وقتها، نشانههای بیماریهای روانپزشکی به کلی برطرف یا کنترل میشود؛ ولی عملکرد بیمار خیلی فرقی نمیکند و شرایطش چندان بهتر نخواهد شد.
به گفته دکتر توکلی، چنین اختلالاتی که در حیطههای فکر، احساس یا رفتار بروز میکند، میتواند موجب ایجاد عوارض و عواقب گستردهتری بشود و بر زندگی و عملکرد فرد تاثیر بگذارد. به عنوان نمونه، فردی که دچار افسردگی است، ممکن است علائم گوناگونی مانند احساس غم، افکار ناامیدی، به هم خوردن وضع خواب و اشتها یا نداشتن انرژی و انگیزه کافی را تجربه کند. مجموع این علائم همراه با نشانههای دیگری که برای افسردگی مطرح میشود، میتواند موجب نارضایتی و احساس ناراحتی فرد شود؛ ولی از طرف دیگر چنین شخصی به دلیل این که انگیزه و انرژی کافی برای انجام کارهایش ندارد، نمیتواند مسئولیتهایش را نیز بخوبی گذشته انجام دهد و آنها را به پایان برساند. این روانپزشک خاطرنشان میسازد: گاهی ممکن است با چنین حالتی روبهرو شویم که با وجود ایجاد بهبود علامتی، بهبود عملکردی برای فرد اتفاق نیفتد؛ یعنی بعد از درمان، فرد علائم اولیه اختلال روانپزشکی را ندارد، ولی با این حال نمیتواند عملکرد گذشته خود را به دست بیاورد. این وضع بویژه برای کسانی که دچار بیماریهای مزمن روانپزشکی هستند یا کسانی که از پیش این باور را دارند که تمام این اختلالات، ناتوانکننده و مزمن است، بیشتر مشاهده میشود.
به عبارت دیگر، ممکن است پس از گذشت مدتی علائم بیماری برطرف شود، ولی به دلیل نگرش خاص فرد و همچنین تصویری که برای خودش از بیماری روانی ایجاد کرده و پذیرفته، شاید پس از بهبود نیز اعتماد به نفس کافی برای ادامه فعالیتهایش را نداشته باشد.
پس گاهی با بیمارانی مواجه میشویم که از نظر علامتی بهبود یافتهاند و علائم بیماری در آنها برطرف یا کنترل شده است؛ ولی از نظر عملکردی چندان بهبود پیدا نکردهاند و به همین دلیل براحتی نمیتوانند به جایگاه و شرایطی که قبل از بیماری داشتهاند، برگردند و زندگی عادی را دوباره از سر بگیرند.
بیمهری اطرافیان هنگام بازگشت بیماران
یکی از مشکلاتی که بیشتر بیماران روانپزشکی با آن روبهرو هستند، پذیرش نشدن از طرف اعضای خانواده، همکاران و همه افراد جامعه است. به همین دلیل هم آنها معمولا نمیتوانند پس از درمان، در محل کار گذشته مشغول شوند یا مانند گذشته در جمع خانواده حضور یابند، اما چرا چنین اتفاقی میافتد؟ چرا وقتی بیماری درمان میشود، اطرافیان به جای این که خوشحال شوند و از او پذیرایی کنند، او را مایه سرشکستگی میدانند؟
دکتر توکلی در پاسخ به این پرسشها، میگوید: متأسفانه افکاری کلیشهای و قالبی درباره بیماریهای روانپزشکی در جامعه وجود دارد که الزاما با واقعیت نیز یکسان و هماهنگ نیست و پایه و اساس علمی ندارد. با این حال، چنین افکاری بیشتر به کل بیماران تعمیمداده میشود. به طوری که اگر فردی فقط دوره کوتاهی در زندگیاش، دچار علائم حاد بیماری روانپزشکی شود، این مساله به تمام عمر او و همچنین به همه افرادی که دچار اختلالات روانپزشکی مختلف هستند، تعمیم داده خواهد شد. بیشک، چنین نگرشی میتواند بر احساس مردم نسبت به این بیماران تاثیر بگذارد و در نتیجه، رفتارشان را نیز تغییر میدهد. وی در این باره تاکید میکند: در صورت وجود چنین افکار نادرستی که متأسفانه اکنون نیز میان بیشتر افراد جامعه شاهدش هستیم، طبیعی است که احساساتی منفی مانند بیاعتمادی یا ترس نسبت به این بیماران ایجاد شود و در نتیجه دیگران هم ترجیح میدهند از این افراد دوری کنند و خیلی با آنها ارتباط نداشته باشند. حتی در مواردی این نگاه تبعیضآمیز ممکن است به شکل ساختاری و در قالب قوانین یا رویههای معمول نیز درباره این بیماران اعمال شود و مثلا در دست یافتن آنان به شغل یا برخی از حقوقشان تاثیر بگذارد. از طرف دیگر، بیماری که دچار اختلال روانپزشکی است نیز با این شرایط روبهرو میشود و ممکن است پس از مدتی این طرز فکر را باور و به اصطلاح آن را درونی کند که به گفته این روانپزشک، درونی کردن چنین باورهایی میتواند یکی از عوامل کاهش اعتماد به نفس این بیماران باشد و باعث میشود پس از بهبود علامتی و کنترل علائم بیماری، احساس کنند هنوز توانایی لازم برای بازگشت به زندگی عادی را ندارند و نمیتوانند مسئولیتهایشان را بپذیرند. بنابراین میتوان چنین گفت که در بسیاری از موارد، نوع نگاه و برخورد افراد جامعه، بیش از اینکه به ماهیت بیماریها و اختلالات روانپزشکی ارتباط داشته باشد به کلیشهها و انگهایی مربوط است که به هیچ عنوان پایه و اساس علمی نیز ندارد.
چه کسانی در معرض این اختلالات هستند؟
اگر فکر میکنید این مشکل هیچ وقت برای شما پیش نخواهد آمد یا اگر تصور میکنید این مسائل به خانواده شما ارتباطی ندارد، باید نظر متخصصان و روانپزشکان را هم بدانید که میگویند براساس آمار در جامعه ما تقریبا از هر سه یا چهار نفر، یک فرد تجربه چنین اختلالاتی را داشته است.
به همین دلیل نیز دکتر توکلی و همکارانش بر این باورند که همه افراد و خانوادهها باید طرز فکرشان را نسبت به این اختلالات تغییر دهند و آن را براساس واقعیت، اصلاح کنند. همچنین با توجه به هزینه و فشار زیادی که بیماریهای روانپزشکی بر جامعه تحمیل میکند، لازم است نهتنها اشخاص و خانوادهها که حتی مسئولان و سیاستگذاران حوزه سلامت نیز به این موضوع توجه کافی داشته باشند و برای ارتقای سطح سلامت روان افراد جامعه برنامهریزی کنند.
انجمنهایی برای حمایت از بیماران روانپزشکی
بیشک اگر انجمنهایی برای حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی وجود داشته باشد و به نفع آنها فعالیت کند، شرایط کار و زندگی این بیماران هم بهتر از قبل خواهد شد. علاوه بر این، این نهادها تا حد زیادی هم میتوانند نگرش مردم را اصلاح کنند و باورهای غلطی را که در جامعه وجود دارد، از بین ببرند. با این حال، به نظر میرسد این موضوع در جامعه ما خیلی مورد توجه قرار نگرفته و آن طور که باید و شاید به آن اهمیت داده نشده است. آن طور که دکتر توکلی میگوید اکنون چنین انجمنها و نهادهایی در ایران وجود دارد؛ ولی به دلایل مختلف، این سازمانها هنوز آن اقتدار و فعالیتی را که باید داشته باشند، ندارند. البته در بسیاری موارد، خود این بیماران و خانوادههایشان هستند که میتوانند با تشکیل سازمانها و نهادهایی از حقوقشان دفاع کنند و زمینهساز رفع تبعیض و انگ بیماریهای روانی باشند و شرایط بهتری را برای زندگی چنین افرادی در جامعه فراهم کنند.
نیلوفر اسعدیبیگی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
خانواده مهدیه اسفندیاری در گفتگو با جام جم از ۱۳۸ روز زندان انفرادی خواهرشان میگویند
درگفتوگو با دکتر محمدعلی بهمنی قاجار، واکنش ملت ایران به مداخلات خارجی و منفوربودن تجزیهطلبان را مورد بررسی قرار دادیم
مهدی مهدی قلی، مجری برنامه «راهبرد» در گفتوگو با «جامجم» از رویکرد این برنامه در دعوت از مهمانانی از طیفهای مختلف سیاسی گفته است
خسته نباشید واقعا