نگاهی به شاخصه های برنامه سازی تلویزیونی درباره سینما به بهانه روز ملی سینما

حمایت از سینما یعنی مقابله با فیلم سخیف

پس از انقلاب اسلامی برنامه‌های زیادی درباره سینمای جهان مانند «فانوس خیال»، «هنر هفتم»، «سینما اندیشه» و... داشتیم که با نمایش فیلم‌های شاخص سینما آنها را مورد بحث و تحلیل قرار می‌دادند. نمایش فیلم‌های خارجی با توجه به این که آن زمان هنوز ویدئو و دستگاه‌هایی مانند آن در جامعه بسختی یافت می‌شد بسیار غنیمت بود. دیدن فیلم‌هایی مانند «دزد دوچرخه» و «خاموشی دریا» و... در برنامه هنر هفتم با اجرای آقای اکبر عالمی لذت بسیاری به همراه داشت.
کد خبر: ۵۹۶۹۱۴

برنامه‌ای درباره سینمای ایران بندرت تولید می‌شد، چراکه مدیران رسانه نگران بودند مبادا این برنامه‌ها جانبدارانه باشند. گاهی حتی تبلیغات فیلم‌ها را هم نداشتیم.

اما این روزها ماجرا کاملا فرق کرده است. در تلویزیون تبلیغ و تیزرهای فیلم‌ها پخش می‌شود برنامه هفت بشدت درباره آنها صحبت می‌کند، اما بهتر است بیشتر به نقد و تحلیل یک فیلم بپردازند.

ساختار استاندارد یک برنامه سینمایی به معنای نقد و تحلیل آن برنامه است. به این صورت که منتقد و برنامه‌ساز رو‌به‌روی هم بنشینند و از فیلم صحبت کنند. یک برنامه سینمایی نباید محلی برای تبلیغ رایگان فیلم باشد، آن هم فیلم‌هایی بشدت بی‌کیفیت. معتقدم رسانه باید از سینمای ایران حمایت کند، اما این حمایت به معنای صحبت طولانی مدت درباره آنها نیست.

به نظرم باید کمی نوع نگاهمان را به برنامه‌های سینمایی تغییر دهیم، مثلا برنامه‌های تلویزیون آمریکا هم مستقیم و واضح به تبلیغ یک فیلم نمی‌پردازند. در برنامه‌های سینمایی ما، نقد جایگاهی ندارد. در صورتی که وظیفه یک برنامه سینمایی گوشزد کردن اشتباه‌ها و خطاهای فیلمسازان و متولیان سینمایی است.

نگاه حمایتی به سینما یعنی نقد فیلم ضعیف نه تبلیغ و گسترش آن در جامعه. وظیفه ما حمایت از سینمای استاندارد است. نباید با بودجه و پول مردم، مروج فیلم‌های بی‌کیفیت که تاثیر منفی بر جامعه و فرهنگ ما دارند، باشیم.

یک برنامه استاندارد سینمایی باید دارای نقد صحیح فیلم باشد، یعنی نه فیلم را به اصطلاح بزند و نه این‌که فیلم را تبلیغ کند. طبق اصول سینمایی، فیلم با حضور منتقدان باید نقد شود. مجری برنامه باید کارشناس باشد تا بتواند برنامه را بچرخاند.

اما بحث مخاطب عام و خاص دیگر مطرح نیست، چراکه طبق آمار رسمی درصد بسیار پایینی از مردم به سینما می‌روند یک برنامه تلویزیونی باید ریشه‌یابی کند، چرا سینمای ایران دچار این مشکلات شده است. از بحث‌های کهنه و قدیمی دوری کند و نگاه علمی، تخصصی، منطقی و مستدل داشته باشد.

رسانه ملی و مخاطب ما حرمت دارد، بنابراین نباید در یک برنامه فرهنگی وهنری اجازه هرگونه صحبت با هر نوع ادبیاتی را به خودمان، کارشناسان و مهمانان برنامه بدهیم. در چنین برنامه‌ای باید تحلیل شود چرا ما فیلم‌ سخیف تولید می‌کنیم و پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی هنوز یک فیلم درباره 17 هزار شهید ترور و تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب نداریم. در این برنامه‌ها باید از متولیان سوال شود و آنها پاسخگوی کمبودها و نواقص باشند. مردم می‌خواهند بدانند چه به روز سینما آمده است.

مثلا هر بار که یک فیلم علیه ایران ساخته می‌شود مدیران دور هم جمع می‌شوند و آن را زیر سوال می‌برند، اما در یک برنامه تلویزیونی می‌توان پرسید در این سال‌ها برای مقابله با فیلم‌هایی که علیه ایران ساخته شده چه کاری انجام داده‌اید؟ چه فیلمی و چه فیلمنامه‌ای را تصویب کرده‌اید؟ تشریح کنند چرا مخاطب سینما کم شده است، در حالی که همین تماشاگر سال 64 برای دیدن فیلم «عقاب‌ها» زیر بمباران صف می‌بست؟ فیلم عقاب‌ها 30 درصد جمعیت تهران را به سینما کشاند! اما امروزه پرفروش‌ترین فیلم چند درصد مردم شهری مانند تهران را به سینما می‌کشاند؟ اینها سوالاتی است که می‌توان در یک برنامه سینمایی در تلویزیون مطرح کرد و به چالش کشاند.

به نظر من مجری یک برنامه می‌تواند هرکس باشد، اما مهم‌تر از مجری کارشناسان و اتاق فکر برنامه است این‌که برنامه را به چه سمتی ببرند. تهیه‌کننده می‌تواند یک بازیگر را مجری برنامه‌اش کند و اگر بخواهد برنامه‌ای متفکرانه داشته باشد از یک کارشناس و استاد دانشگاه استفاده کند. برنامه‌ای مانند «سینگل برد» در تلویزیون آمریکا سال‌‌ها، نقد فیلم می‌کرد در حالی که تنها دو منتقد داشت. یک برنامه می‌تواند بسیار ساده، اما هدف مشخصی داشته باشد. این برنامه هدفش ارتقای سینمای آمریکاست، البته نه صرفا با تعریف و تمجید بلکه با نقد و بررسی کارشناسانه فیلم‌ها.

برنامه‌ای که تنها به دنبال جلب رضایت همه است به یقین نمی‌تواند موفق باشد. باج دادن و راه آمدن با همه سلیقه‌ها و افراد راه به جایی نمی‌برد، مثلا دلیل موفقیت برنامه‌ای مانند «نود» تنها به دلیل این است که به کسی باج نمی‌دهد، اما در عین حال از فوتبال هم حمایت می‌کند.

برنامه «اینک آخر زمان» درباره سینمای جهان بود و ما در این برنامه برای نخستین بار زمینه‌های تاریخی فیلم‌های سینمای هالیوود را تحلیل کردیم. این‌که این سینما از کجا آمد، در چه مقطعی رشد کرد و چه افرادی آن را و به چه منظوری ایجاد کردند تا تماشاگر نسبت به سینمای هالیوود به یک برداشت و تحلیل منطقی برسد.

چرا این سینما مدام فیلم‌های غیراسلامی می‌سازد؟ بنیانگذاران سینمای آمریکا به لحاظ ایدئولوژی پیرو چه افرادی بودند؟ و... در برنامه اینک آخر زمان مطرح کردیم و به آنها پاسخ دادیم.

البته قصد تولید چنین برنامه‌ای را هم برای سینمای ایران داریم. این‌که سینما به‌عنوان تنها هنر وارداتی به کشور ما از کجا آمده و از سوی چه افرادی وارد ایران شده است؟ چه گروه و کانون‌هایی باعث رشد و توسعه آن شده‌اند؟ به نظرم تا نقد تاریخی نکنیم نمی‌توانیم بسیاری از پرسش‌هایی را که امروزه در سینمای ایران مغفول مانده پاسخ دهیم. راهکار رسانه ملی برای موفقیت در تولید برنامه نه بایکوت کردن سینماست و نه صحبت درباره هر فیلم سخیف و بی‌ارزشی، بلکه باید شاکله‌ای معتدل و منطقی داشته باشد. فیلم‌های ضعیف باید نقد جدی شوند . حمایت از سینما در تلویزیون یعنی نقد و تشویق فیلم‌های خوب و نقد و ایستادن مقابل تولید فیلم‌های سخیف.

سعید مستغاثی/ منتقد سینما و برنامه‌ساز

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها