در این وضعیت والدین احساس نگرانی میکنند به طوری که سعی دارند تا ارتباط فرزند با دوستان خود کمرنگ شود، همین اختلاف نظرها موجب بروز پدیدهای با عنوان شکاف بین فرزند و والدین میشود. «محمد پیروی خامنه»، رفتارشناس، در این باره توضیح میدهد.
* چرا در دوره نوجوانی ارتباط با خانواده کم رنگ میشود؟
+ ایجاد برخی محدودیتهای غیرقابل توجیه، محیط خشن، نبود رابطه دوستانه بین والدین و فرزند، ترس از والدین و... از جمله مهمترین دلایل کمرنگ شدن ارتباط میان فرزند و والدین است. کسانی که در سن نوجوانی قرار دارند همسالان خود را عاقلتر از والدین خود میدانند بر این اساس پاسخ سؤالهای خود را در گروه دوستان جستجو میکنند.
* عواقب کمرنگ شدن رابطه والدین با فرزندان چیست؟
+ افسردگی، افزایش روحیه ضد خانواده، پرخاشگری وستیزهجویی نتیجه این برخوردهاست؛ هر چه این رابطه با شکاف بیشتری باشد این عکسالعملها بیشتر است تا جایی که این موضوع موجب میشود تا فرد به سوی گروه همسالان کشیده شوند و در این زمان افراد سودجو از خلأ نبود ارتباط فرزند با والدین استفاده میکنند و فرد را به بیراهه میکشند. به طوری که در باندهای فساد، قاچاق مواد مخدر، اعتیاد و.. وارد شده و در همین مراکز است که ممکن است رفتارهای پرخطر جنسی نیز از سوی بچهها امتحان میشود. البته نباید نقش ارزشهای دینی را نادیده گرفت زیرا با کمرنگ شدن اعتقادهای مذهبی، زمینه بسیاری از فسادها فراهم میشود.
* تعداد فرزندان چه تأثیری در بهبود روابط خانوادگی دارد؟
+ متأسفانه در سالهای اخیر تک فرزندی در کشور رواج یافته در کنار آن اشتغال والدین نیز به دلیل مشکلات مالی جدی و همهگیر شده است این اتفاقها به طور ناخودآگاه کودک را مجبور میکند برای فرار از تنهایی به سمت گروههای همسالان ناشناس برود. دهههای قبل این خلأ توسط پدر بزرگها و مادربزرگها، بچههای همسال فامیل و خواهر و برادر پر میشد اما امروز این روابط وجود ندارد و در کنار آن ورود اینترنت و شبکههای مجازی به داخل خانهها و پر شدن وقت بچهها به استفاده از این وسایل باعث بروز آسیبهای زیادی شده است، حداقل آسیب این فضا پر کردن تنهایی در فضای مجازی با دوستهای مجازی است. برخی از بچههای امروز خیلی با آدمهای حقیقی ارتباط خوبی ندارند.
* وظیفه پدر و مادرها در این میان چیست؟
+ پدر و مادرها باید توجه داشته باشند که سن نوجوانی دورهای بحرانی است و باید با فرزندان خود رابطه دوستی برقرار کنند؛ اما عملاً شاهد این اتفاق نیستیم، والدین خسته از روزمرگیها توان صبر در برابر پرخاشگری بچهها را ندارند و اوضاع هر روز بدتر میشود. والدین باید در شبانه روز ساعاتی را به صحبت کردن با بچهها اختصاص دهند، پای صحبتهای فرزندان خود بنشینند در این صحبتها بچهها مهارتهایی را یاد میگیرند که به هیچ عنوان از طرق دیگر به آن دست نمییابند که حس مهم بودن در صدر قرار دارد. والدین بدانند که بیشتر نوجوانان مهارتهای زندگی را آموزش ندیدهاند و به راهکارهای مقابله با مشکل آشنایی ندارند بنابراین راههای انحراف برای آنان باز است.
پس والدین باید از جایگاه مدیری سختگیر به دوستی مهربان تغییر مسیر دهند تا بتوانند اعتماد فرزندان خود را جلب کنند سپس آموزش و پرورش و رسانهها میتوانند با آموزشهای مهارت ارتباط در این زمینه به میدان بیایند. این را نیز در نظر بگیرید که بهتر است پسر با پدر و دختر با مادر خود رابطه خوبی داشته باشد و از همجنس خود مهارتهای مختلف بیاموزد اما متأسفانه گاهی اوقات پدرها با وجود روحیه پرخاشگری ارتباط کمتری با فرزندان خود به خصوص پسر برقرار میکنند که ادامه این روند به صلاح نیست. اگر پدر مادرها میدانند که مثلا فرزندشان با دوست نابابی ارتباط دارد نباید خواستار قطع رابطه او شوند.
بهتر است آنان با یک بزرگتر یا دوست نوجوانی که روی فرزندشان تاثیر میگذارد صحبت کنند تا با فرزندشان همراه شود. بهتر است والدین دوست فرزند خود را بشناسند و به این کار وقت کافی اختصاص دهند، بهطور خلاصه نکتهای که در مورد دوستان نوجوان باید مورد توجه قرار دهید این است که نوجوان خودش دوستانش را انتخاب میکند و والدین هیچ تاثیری در این انتخاب ندارند. آنها میتوانند به طور غیرمستقیم بر انتخابهای فرزند خود اثر بگذارند پس باید بسیار هوشمند باشند.
>> روزنامه حمایت