آثار و پیامدهای در نظر داشتن چنین دیدگاهی نسبت به توسعه علم را میتوان بهوضوح در مدیریت بحران در کشورهای مختلف مشاهده کرد. بررسی روند تاریخی رویکرد پدافند غیرعامل بهعنوان رویکردی جهانی برای مدیریت جامع سوانح و بلایای طبیعی نشاندهنده این است که در سالهای اخیر، رویکرد جهانی پدافند غیرعامل به مدیریت علمی ریسک سانحه تغییر یافته است که لزوم استفاده از داشتههای علمی در مدیریت بحران را مورد تائید قرار میدهد. نخستین قدمها برای استفاده از دانش در مسیر توسعه، بررسی تجربههای موفق در کشورهای توسعهیافته است. در حقیقت، تغییر دیدگاه از دفاع غیرنظامی به مدیریت بحران مستلزم توسعه پایدار است. همانطور که بررسی رویدادها و دادههای آماری استخراج شده از دیدگاه علمی میتواند دانشمندان را به هدف نزدیکتر کند در مدیریت سانحه نیز توسعه علمی میتواند از پایههای اولیه برای رسیدن به هدف باشد. با دکتر مهدی زارع، معاون فناوری پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی در این زمینه گفتوگو کردهایم.
وقتی از پدافند غیرعامل صحبت میشود، نخستین چیزی که به ذهن میرسد راهکارهای جنگی و نظامی است. اساسا منظور از پدافند غیرعامل چیست؟
پدافند غیرعامل همان دفاع از غیرنظامیان (Civil Defense) است. در گذشته تحت عنوان دفاع غیرنظامی از آن نام برده میشد که برای نخستین بار در دهه 1970 مطرح شده بود. در حقیقت، پدافند غیرعامل مجموعه کارهایی است که با هدف افزایش ایمنی در سطح جامعه در مقابل اتفاقاتی مانند سوانح طبیعی و حملات نظامی بدون استفاده از روشهای نظامی انجام میشود.
اما امروزه گفته میشود رویکرد جهانی پدافند غیرعامل باید به مدیریت علمی ریسک سانحه تغییر پیدا کند. چرا باید این تغییر صورت گیرد؟
به نظر میرسد نگاه سنتی به پدافند غیرعامل تنها میتواند مشکلاتی را برطرف کند که از جمله مشکلات اضطراری است. بیماری را در نظر بگیرید که یک بیماری مزمن دارد و این بیماری ممکن است درمانی نداشته باشد. ممکن است این بیمار ناگهان با شرایط خاصی مواجه شود. پدافند غیرعامل مثل این است که برای کمک به این فرد بیمار با اورژانس تماس بگیرید و اورژانس یکسری کارها و اقداماتی را برای کمک به فرد بیمار انجام میدهد یا حتی فرد را به یک مرکز درمانی منتقل کرده تا به بهبود حال او کمک کند. اما هنوز بیمار تحت درمان قطعی قرار نگرفته و این بهبود موقتی است. محیط و جامعهای که همیشه در انتظار وقوع بحران است، نیازمند بازتوانی است. براساس آخرین خبرها در ورزقان 30 تا 40 درصد واحدهای مسکونی بازسازی شده است. در این روستا خیلی از خانمها برای کسب درآمد از طریق قالیبافی روانه شهرها شدهاند. اگر بازسازی روستا بیش از این به طول انجامد، خانوادهها هم راهی شهرها میشوند و موج مهاجرتی به راه میافتد. از سوی دیگر، در بسیاری از موارد حتی هزینه هم میشود و برای جلوگیری از مواجه شدن با پیامدهای احتمالی زلزله برای آن دسته از ساکنان روستا که در خانههای نامناسب و غیر ایمن زندگی میکنند واحدهایی احداث میشود، اما مردم ترجیح میدهند در همان خانههای قدیمی خودشان زندگی کنند و خانه جدیدشان به انباری تبدیل میشود. این در حالی است که هنگام وقوع زلزله، خانه تخریب شده و انباری سالم باقی میماند. توسعه یک جامعه تنها از جنس مصالح ساختمانی نیست، بلکه باید همهجانبه باشد. باید همه زمینهها در نظر گرفته شود. به عبارت دیگر، توسعه نیازمند تعامل با مردم است. باید ویژگیهای مناطق مختلف در مدیریت علمی ریسک سانحه در نظر گرفته شود. یعنی باید برای مدیریت ریسک سانحه، علم را اساس کارمان قرار دهیم. به آنچه در گذشته اتفاق افتاده کاری نداریم. ما امروز دادههای واقعی را جمعآوری میکنیم. علم هم همین کار را میکند. کشف حقیقت بر مبنای واقعیت براساس روش علمی. واقعیت هر روز را باید بدون در نظر گرفتن دستورات در نظر گرفت. در علم همیشه دانش پیشینه مهم است و باید پیشینه علمی را هم در نظر بگیریم. بهترین راه این است که ببینیم دنیا در این زمینه چه کاری انجام داده است. در برخورد علمی باید همه کارها و فعالیتهایی را که در این زمینه در حوزههای مشابه در دیگر کشورها انجام شده است در نظر بگیریم و براساس تجربیات آنها اقدام کنیم. مدیریت ریسک سانحه باید علمی باشد.
توسعه علمی تا چه حد میتواند در برخورد کشورها با سوانح تأثیرگذار باشد؟
این امکان وجود ندارد که با وقوع زلزله هیچ تخریبی ایجاد نشود. با لرزش زمین ساختمانها هم تکان میخورد. مهم این است که در چنین شرایطی انسانهایی که در این منطقه سکونت دارند جانشان را از دست ندهند. هدف مهندسی زلزله در 50 سال گذشته هم ایمنی جانی بوده است.موضوع دیگر این است که تابآوری سیستم یا جامعه را افزایش دهیم. ممکن است زمینلرزهای ایجاد شود و هیچ کشتهای نداشته، اما آسیبهای اجتماعی یا زیرساختی داشته باشد. ممکن است ناگهان چنان آسیبی در سطح جامعه ایجاد شود که جامعه دچار ورشکستگی یا بینظمی شود. ورشکستگی میتواند تبعاتی مانند بیکاری و فساد را همراه داشته باشد. پس میتوانیم بگوییم امروزه مدیریت ریسک سانحه مجموعهای از فعالیتهاست که در نهایت به هدف اصلی یعنی افزایش تابآوری منتهی میشود. پدافند غیرعامل در مفهوم کلاسیک به معنی دفاع غیرنظامی برای افراد آسیبدیده یا افرادی است که به کمک نیاز دارند. در پدافند غیرعامل افراد شبهنظامی یا نظامی میتوانند بهعنوان بازوهای اصلی عمل کنند. اما امروزه افزایش تابآوری سیستم از جنبههای اقتصادی، فرهنگی، روانی و افزایش سطح سواد در سطح جامعه مورد توجه است. گاهی اگر تنها به نجات آسیبدیدگان فکر شود و برنامه جامعی برای مواجهه با سوانح پدیدههای طبیعی در نظر گرفته نشود این سوانح میتواند پیامدهای ناگواری را همراه داشته باشد که شرایط نامناسبی را برای افراد بهوجود میآورد.
محیط بحراندیده مانند آدمی است که میخواهند او را به اتاق عمل ببرند. اگر قرار باشد افراد دلسوز و نزدیکان فرد بیمار در همه مراحل درمان در کنار او حضور داشته باشند، تیم پزشکی نمیتواند کارش را به درستی انجام دهد. اما در اتاق عمل برای ورود نزدیکان بیمار محدودیتهایی در نظر گرفته میشود و از ورود افراد بجز تیم پزشکی جلوگیری میشود. در این شرایط، گروه متخصصان بخوبی از عهده انجام همه کارها برمیآید و هیچ مشکلی برای بیمار ایجاد نمیشود. در محیط بحراندیده هم اگر افراد غیرمتخصص مسئولیت اداره امور را در دست گیرند، مانند نزدیکان فرد بیمار عمل میکنند. لازم است افراد متخصص براساس استانداردهای خاص عمل کنند. در محیط بحراندیده هم باید مقرراتی مانند اتاق عمل اعمال شود. در منطقهای که به هر دلیل در اثر سانحه بحرانزده شده است، باید افرادی که متخصص و تعلیمدیده هستند و تجربه کافی دارند وارد عمل شوند. این افراد حتی خودشان هم هیجانزده نمیشوند و بر خودشان کاملا مسلط هستند. برای مثال در زلزله بم ـ که در شب بعد از کریسمس اتفاق افتاد ـ افرادی از سوئیس و فرانسه با لباس مجهز و بهطور مستقل برای کمک به ایران آمده بودند. این افراد آموزش دیدهاند و آماده هستند برای کمک به منطقه بحران زده اعزام شوند. فردی که حرفهای است هیچ توجهی به محیط اطرافش و کاستیهای موجود ندارد و فقط کار خودش را انجام میدهد. بنابراین نیروهایی که باید در سوانح مداخله کنند، افراد تعلیمدیده حرفهای هستند.اما متأسفانه در کشورهای در حال توسعه در این زمینه مشکلات بسیار زیادی وجود دارد.
آیا مدیریت ریسک سانحه به روش علمی در کشورهای توسعهیافته توانسته است در کاهش پیامدهای سوانح طبیعی تأثیرگذار باشد؟
پیامدهای توسعه علمی را به وضوح میتوان در مدیریت بحران در کشورهای مختلف با هم مقایسه کرد. آثار پیامدهایی مانند زلزله در کشورهای مختلف با در نظر گرفتن اینکه در چه سطحی از توسعه باشند، متفاوت است. برای مثال، زلزله بم با یک میلیارد دلار خسارت 33 هزار کشته داشت. در حالی که در زلزله هائیتی با خسارت سه میلیارد دلاری، 316 هزار نفر کشته شدند یا اینکه زلزله شیلی با 30 میلیارد دلار خسارت تنها 723 کشته داشت. بنابراین باید بپذیریم شرایط کشورها در برخورد با سوانح نقش مهمی دارد.
به نظر شما تغییر این رویکرد در همه کشورها امکانپذیر است یا اینکه باید زمینهها و زیرساختهای لازم برای این کار در سطح جامعه وجود داشته باشد؟
امروزه پس از گذشت چند سال به این نتیجه رسیدهایم که میتوانیم برای بهبود این مجموعه اقدامات در سطح جامعه کارهایی انجام دهیم و از اینرو تغییراتی در ساختار این رویکرد جهانی ایجاد شده است. در برنامه جامع راهبردی کاهش ریسک سازمان ملل، تحول ایجادشده در ساختار پدافند غیرعامل از گذشته تا به امروز بررسی شده است. در حقیقت، 30 سال پیش یعنی در نخستین سالهایی که پدافند غیرعامل برای نخستین بار مورد توجه قرار گرفت، در این رویکرد دفاع غیرنظامی بسیار مطرح بود اما امروزه تحتعنوان مدیریت ریسک سانحه از آن نام برده میشود که از اولویتهای پدافند غیرعامل است. در حقیقت، تصور میشود مدیریت ریسک سانحه شامل مجموعهای از فعالیتهای به هم پیوسته است که ممکن است بخشی از این فعالیتها دفاع غیرنظامی یا پدافند غیرعامل باشد. اما بخشهای دیگری هم در این مجموعه فعالیتها وجود دارد که کارهایی به ظاهر غیرمرتبط با فعالیتهای پدافند غیرعامل است. افزایش سطح آموزش در جامعه، توسعه فناوری و تکنولوژی، بهبود وضع علمی و توسعه سواد علمی مردم مانند آنچه رسانهها با هدف افزایش آگاهیهای عمومی در سطح جامعه انجام میدهند از جمله این فعالیتهاست. سواد علمی مردم در سطح جامعه باید به اندازهای افزایش یابد که بتوان آمادگی روانی لازم برای هشداردهی در هنگام مواجهه با حوادث طبیعی غیرمنتظره را در آنها ایجاد کرد. در حال حاضر، تنها کشوری که هشدار پیشهنگام را به صورت عمومی در سطح کشور اعلام میکند، ژاپن است. در این کشور از سال 2002 تا 2007 برنامهای اجرا شد تا آمادگی لازم برای پذیرش هشدار پیشهنگام در مواقع اضطراری در سطح جامعه ایجاد شود. برای مثال در این کشور در حالی که مردم مشغول تماشای تلویزیون هستند یا رادیو گوش میدهند، ناگهان سامانه هشدار پیشهنگام فعال و اعلام میشود پیشبینی شده تا چند دقیقه دیگر زمین لرزهای یا سونامی با این شدت به وقوع میپیوندد و این هشدار به صورت همگانی از رادیو یا تلویزیون اعلام شده یا از طریق پیامک به کاربران تلفن همراه ارسال میشود. چنانچه این هشدار اشتباه باشد یا در آن خطایی وجود داشته باشد، اصلاح میشود. در حقیقت، پس از آن هشدار دیگری اعلام میشود که از اشتباه بودن هشدار یا وجود خطا در پیشبینی شدت زمین لرزه خبر میدهد. آنچه مهم است این که استفاده از این سامانه پیشهشدار مستلزم این است که مردم آن جامعه از نظر روانی آمادگی لازم برای این کار را داشته باشند. یعنی از نظر اجتماعی به اندازهای روی مردم کار شده است که با اعلام این خبر هیچ بینظمی در سطح جامعه ایجاد نمیشود و مردم از نظر روحی توانایی کنارآمدن با چنین خبرهایی را دارند و روحیهشان را از دست نمیدهند و تصمیم نمیگیرند بلافاصله خانههایشان را ترک کرده و از شهر خارج شوند. خیلی از مواقع هنگام وقوع زمینلرزه مردم بهقدری هیجان زده میشوند که به جای انتخاب تصمیم درست برای درامان ماندن از حوادث احتمالی راه نادرستی را در پیش گرفته و برای مثال به داخل بالکن میروند که اساسا جای امن و مناسبی برای پناه گرفتن نیست. اما ژاپنیها از اجرای برنامههای آموزشی و فرهنگی برای ارتقای سطح سواد و افزایش آمادگی مردم بهره گرفتهاند. ضمن اینکه مردم این کشور تابع قانون هم هستند. البته باید توجه داشت در سطح هر جامعهای المانهای مختلفی برای این کار وجود دارد که باید در برنامه مدیریت بحران مورد توجه قرار گیرد. این مجموعه اقدامات تحت عنوان تاب آوری تعریف میشود. تابآوری را میتوان از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار داد و این همان چیزی است که تحت عنوان پدافند غیرعامل یا مدیریت ریسک سانحه از آن صحبت میشود.
مدیریت ریسک سانحه مجموعهای از سوانح طبیعی را شامل میشود. در کدام حوزه مدیریت علمی حساسیت بیشتری دارد؟
مدیریت علمی ریسک سانحه حد و مرزی نمیشناسد و همه حوزهها را در برمیگیرد. بستگی به این دارد که در کدام منطقه میتوان ریسک سانحه را مدیریت کرد. برای مثال در کلمبیا احتمال وقوع آتشفشان از دیگر سوانح طبیعی بیشتر است یا اینکه در بنگلادش وقوع سیل از اهمیت بیشتری برخوردار است.
آیا بر این اساس هر کشوری میتواند بر اساس شرایط خود در این زمینه تصمیمگیری و در اصول و استانداردهای مدیریت ریسک سانحه تغییراتی را ایجاد کند؟
در اصول این برنامه مدیریتی هیچ تغییری نمیتوان ایجاد کرد، ولی در اولویتها میتوان تغییراتی را ایجاد کرد یا میتوان برای اعمال آن شیوه متفاوتی را در نظر گرفت. خیلی وقتها از علم بومی صحبت میشود. اما علم بومی نداریم. علم جهانی است. فناوی بومی داریم. برای مثال اگر بخواهید برای مدیریت ریسک سانحه استانداردی را در نظر بگیرید تا افراد براساس آن به کمک تبلت اطلاعاتی را از محل سانحه ارسال کنند، در کشوری مانند بنگلادش اصلا تبلت وجود ندارد که بخواهند از آن به عنوان ابزاری برای ارسال اطلاعات و ارائه گزارش استفاده کنند. مهم این است که گزارش نوشته و ارسال شود، حتی با مداد. این تغییر اختلالی در مدیریت ریسک سانحه ایجاد نمیکند. بنابراین میتوان در محل از فناوری بومی استفاده کرد اما نمیتوان در استانداردها و مدیریت علمی و اصول مدیریتی برای این کار کوچکترین تغییری را ایجاد کرد.
کشور ما در زمینه مواجهه با زمینلرزه در استفاده از شیوههای مدیریت ریسک سانحه چگونه عمل کرده است؟
گاهی از پدافند غیرعامل تحتعنوان Passive Defense نام برده میشود که معنی آن دفاع عاجزانه است که تعبیر نادرستی است و بهتر است تحتعنوان Civil Defense شناخته شود که به معنی دفاع از شهروندان است، برخی پیشرفتها در زمینه مدیریت ریسک سانحه تابع علم و تکنولوژی است. برای مثال بررسی تغییرات از زمان زلزله بم تا به امروز نشان میدهد بعضی از تغییرات مانند تغییرات ایجاد شده در رویکرد رسانهها یا تغییراتی که در حوزه فناوری اطلاعات ایجاد شده است، افزایش سرعت انتقال اطلاعات موجب شده افراد یک جامعه تخصصی به افراد یک جامعه علمی شبیهتر شوند. پدافند غیرعامل و مدیریت ریسک سانحه موضوع جدیدی است که نهتنها در کشور ما هنوز بهعنوان مقولههای مدرنی شناخته میشود، بلکه در سطح دنیا هم قدمت چندان زیادی ندارد. آسیبی که وجود دارد این است که افراد از مدیران مراکز پژوهشی و دانشگاهی یا مدیران مراکز اجرایی، پس از مدتی همه آنچه را در بحرانها دیدهاند بهعنوان تجربههای شخصی خود در نظر میگیرند. اما ممکن است در عین حال که نکات مثبتی را تجربه کرده باشند خیلی چیزها را هم به اشتباه یادگرفته باشند. این افراد خاطراتشان را به عنوان تجربه علمی قلمداد میکنند. گاهی این آگاهیها باور نادرست است. در زمینه پدافند غیرعامل یکی از آسیبهای جدی در کشورهایی که از شرایطی مشابه کشور ما برخوردارند این است که افرادی که مدتی مدیریت مراکز تحقیقاتی یا اجرایی را بر عهده میگیرند، احساس میکنند به همه چیز تسلط دارند. در حالی که مدیریت ریسک سانحه نیز مانند بسیاری دیگر از کارهای مدیریتی نیازمند پیروی از اصول علمی و روشهای استاندارد است و الفبای خودش را دارد. بنابراین کسی که میخواهد در این زمینه کار کند باید این روش علمی را بهدرستی دنبال کند. نمیتوان گفت چون فردی از بسیاری از مناطق آسیبدیده دیدن کرده میتواند براحتی و بدون خطا مدیریت امور را در دست گیرد. در کشورهایی مانند کشور ما چنین آسیبهایی وجود دارد. اما اگر بخواهیم بعد مثبت قضیه را در نظر بگیریم، میتوانیم بگوییم مدیران نیز تلاش میکنند حتی باوجود اینکه عملکرد علمی ندارند به زبان علمی صحبت کنند؛ در حقیقت شبیه با افراد علمی سخن میگویند.
فکر میکنید چه کاستیهایی وجود دارد که کشور ما نتوانسته است وجود متخصصان آگاه در زمینه مدیریت ریسک سانحه توانمند عمل کند و چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
اول اینکه کشور ما کشور پهناوری است و افزایش ایمنی ساکنان این جامعه بزرگ و افزایش سطح تابآوری در جامعه نیازمند عزم و حرکت عظیم ملی است که متأسفانه خلأ آن در کشور ما وجود دارد. دوم اینکه دخالت افراد دلسوز محلی و غیرمحلی میتواند شرایط را در مناطق آسیبدیده وخیمتر کند. برای مثال ممکن است استانداری از مردم تقاضای کمک کند. این کار نهتنها گرهی از کار باز نمیکند، بلکه حتی اعزام نیروهای متخصص به محل آسیبدیده را نیز با مشکل مواجه میسازد. نکته سوم اینکه یکی از مشکلات موجود در کشور ما سطح علمی مردم جامعه است. رسانهها میتوانند نقش مهمی در افزایش سطح سواد و آگاهی مردم جامعه ایفا کنند. در همین چند روز پیش، شایعه زلزله 10 ریشتری که به نقل از سازمان زمینشناسی آمریکا اعلام شده بود، در مقایسه با شایعه وقوع زلزله در تهران که در سال 83 خبر آن اعلام شده بود، مردم بهتر عمل کردند. به نظر میرسد بخش مهمی از آن ناشی از عملکرد بموقع رسانهها در افزایش آگاهی عمومی است و بخش دیگری از آن نیز به عملکرد بموقع متخصصان برای افزایش آگاهی افراد برمیگردد. این عوامل موجب شد مردم وحشتزده عمل نکنند. یکی از بخشهای مهم مدیریت علمی ریسک سانحه، همین نقش رسانههاست که میتوانند بموقع وارد عمل شوند و در این ماجرا به شیوههای ساده و قابل دسترس مداخله کنند. با بیخبر گذاشتن یا به عبارتی کنارگذاشتن مردم، اعتماد آنها از بین رفته و آنها دیگر در هیچکاری مشارکت نمیکنند. برقراری ارتباط میان مردم با متخصصان از طریق رسانهها، سواد علمی مردم را افزایش میدهد. بنابراین باید پذیرفت گردش اطلاعات میتواند نقش مهمی در ایجاد اطمینان در سطح جامعه داشته باشد. البته افزایش سواد علمی عمومی صرفا از طریق رسانهها امکانپذیر نیست، بلکه باید برنامه جامعی تحتعنوان برنامه جامع ترویج علم در نظر گرفته شود. مثلا باید برنامهریزی کنیم از امروز تا 20 سال آینده به جایگاه مشخصی برسیم و برای این کار برنامهریزیهای لازم انجام شود. اما متأسفانه در کشور ما چنین برنامهای وجود ندارد. برای اینکه سواد جامعه افزایش یابد، خرافات باور نشود و شایعات مورد قبول نباشد و مردم نسبت به زندگی خودشان نگاه و دید علمی داشته باشند به یک برنامه جامع نیاز داریم.
فرانک فراهانی جم / گروه دانش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: