در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
امروز آخرین کنسرت در هفته موسیقی تلفیقی تهران به روی صحنه میرود و این هفته به عنوان تجربه جدید مدیریت بخش خصوصی در ایجاد رویدادهایی از این دست به ثبت میرسد. این یادداشت بر ظرفیت بخش خصوصی در توسعه فضاهای تهیه و تولید موسیقی در ایران تاکید دارد:
ظرفیت بخش خصوصی در برگزاری کنسرتها و توسعه جریان پویای موسیقی در ایران امروزه دیگر انکارناپذیر شده است. در برابر همه موانع اجرایی و قوانین دست و پاگیر سیستمهای نظارتی، بخش خصوصی در سالهای گذشته به صورتی آهسته و خزنده و با حوصلهای وصفناپذیر در برابر مصائب و قوانین دست و پاگیر دولتی، توانسته است جایگاه مسلطی در جریان اجرا و تولید موسیقی بیابد. تا آنجا که تنها فستیوال رسمی موسیقی در ایران یعنی جشنواره موسیقی فجر نیز در سالهای اخیر بینیاز از یاری بخش خصوصی نبوده است. جشنواره موسیقی فجر که با بودجههای کلان دولتی برنامهریزی میشود در سالهای گذشته برای جذب گروههای حرفهای موسیقی عملا از توان بخش خصوصی یاری گرفته است. گواه این ادعا پرمخاطبترین برنامههای جشنواره موسیقی فجر در همین سالی بود که گذشت؛ کنسرتهایی که توسط مدیر انتشارات هرمس در بخش خصوصی برنامهریزی شده بود و حال و هوای اجرای موسیقی در تهران را تحتتاثیر قرار داد. و حالا در اسفندماه اتفاق دیگری افتاده است؛ برگزاری «هفته موسیقی تلفیقی تهران» با 12 اجرا از هشت گروه این نوع موسیقی در فرهنگسرای نیاوران، نخستین هفته موسیقی در ایران است که بدون هرگونه وابستگی به سیستم دولتی، صرفا با توان و ظرفیت توسعه در بخش خصوصی برگزار شده است.
«خانه هنرهای شهری»، تهیهکننده، طراح و مجری برگزاری هفته موسیقی تلفیقی تهران بود. این خانه گامی موثر در ساماندهی آن دسته از گروههای موسیقی برداشت که در فضای توسعهنیافته و محدود تنوع موسیقی در ایران، سعی در ایجاد صداهای تازه کردهاند و با امتزاج طیف وسیعی از ژانرهای موسیقی، عرصه شنیدن در ایران را توسعه بخشیدند. این گروهها عموما در فضای موسیقی غیررسمی و در محافل دوستانه شکل گرفتند و رفتهرفته با پشتکار و استمرار در فعالیتهای گروهی، به سالنها و صحنههای حرفهای راه یافتند؛ آن هم در شرایطی که طیف وسیعی از مخاطبان خود را قبل از حضور بر صحنه رسمی اجرا، یافته بودند. آنچه هفته موسیقی تلفیقی تهران انجام داده چارهای هوشمندانه برای رسمیت بخشیدن به جریانهایی است که وجود دارد، هرچند سیستم سیاستگذاری موسیقی آن را نادیده گرفته یا به دلیل محافظهکاری ذاتی، توان برنامهریزی و رسمیت بخشیدن به آن را نداشته است. به این اعتبار برگزاری این هفته تمهیدی است که کار دستگاههای سیاستگذار دولتی را نیز در رسمیت بخشیدن به جریانهای جاری موسیقی آسانتر میکند. علاوه بر آن، برگزاری هفته موسیقی تلفیقی، عرصهای باز برای سعی و خطای جریانهای موجود موسیقی و ایجاد فضایی برای ارزیابی و نقد این آثار در فضای رسمیتر اجرای موسیقی نیز هست؛ امکانی برای توسعه و ارزیابی گروههای تجربی، هم برای خودشان و هم برای مخاطبانشان...
روشن است که موسیقی هر جامعه بازتابی از جریان زنده حیات اجتماعی و فرهنگی آن است، به گونهای که هیچ فرهنگ انسانی بدون موسیقی وجود نداشته است و نمیتواند وجود داشته باشد. در ایران موسیقیدانان حرفهای به یاد دارند که دهه60 و اوایل دهه70 که دوران رکود اجرای صحنهای موسیقی در ایران بود، بهترین اجراهای موسیقی کلاسیک در فضای خانگی موسیقیدانان شکل میگرفت. مخاطب حرفهای، جریان موسیقی در زیر پوست شهر را رصد میکرد و موسیقیدانان هم برای جمعیت مختصر این مخاطبان، اجراهایی بهیادماندنی داشتند. این جریان هنوز هم در این شهر زنده است و در تهران امروز، «شبهای موسیقی» همچنان حیات دارد.
شهرها -بهخصوص شهرهایی که از نظر فرهنگی جمعیتهای متفرقی دارند- این امکان را فراهم میکنند تا موسیقی بیآنکه تابعی از فرهنگ بومی و محلی باشد، در پاسخ به نیاز زمانه و براساس جریانهای عمومیتر موسیقی به وجود بیاید. موسیقی در تهران دارای این خصوصیات است. در تهران همانطور که گروههای مختلف اجتماعی و فرهنگهای متعددی در کنار یکدیگر شکل گرفتهاند، همه انواع موسیقی که بازتاب خصوصیات فرهنگی این طبقات هستند نیز حیات دارند. در این شرایط، جریان مسلط در سیستم قانونگذاری، به فراخور آزادی عملی که به گروههای مختلف اجتماعی داده یا آن را محدود کرده است، تنها توانسته در شکل ارائه موسیقی اثر بگذارد؛ به نوعی در نحوه حیات اجتماعی موسیقی دخالت کرده اما حیات فرهنگی انواع موسیقی تداوم داشته است. در این شرایط موسیقی در همه انواعی که دارد در صحنههای رسمی یا کنسرتهای زیرزمینی، پا به پای هم تولید و اجرا شده است. با این حال نه تنها فرهنگشناسی موسیقی تصدیق میکند، بلکه تجربه نیز نشان داده است که حیات اجتماعی موسیقی را نمیتوان از بین برد و اگر سدی در برابر آن ایجاد شود سیلاب آن گریبان بانی و ناظر را با هم خواهد گرفت! نظیر واکنشی که جامعه در برابر حذف موسیقی پاپ نشان داد و پس از سالها ممنوعیت، شکلهای افراطی و پاتولوژیک این موسیقی تولید انبوه شد و دست بر قضا توسط همان رسانههای ممیز و به وفور، روانه بازار شد. پیام این تجربه برای سیستمهای نظارتی و دولتی موسیقی در ایران، میتواند اتخاذ سیاستهای بازفرهنگی برای توسعه بخش خصوصی و سپردن مدیریت و برنامهریزی جریانهای غیررسمی موسیقی به این بخش باشد؛ پیامی که دریافت آن قطعا نیاز به شناخت از تاریخ و فرهنگ و البته گوش شنوا دارد.
منبع:روزنامه بهار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد