روزی که خرمشهر آزاد شد

فضا بسیار ناامن بود. قرار شد یک نفر روی خاکریز مقاومت کند و بقیه افراد با مجروحین به عقب برگردند. تقریباً گروه سنی بچه‌ها بین 14 تا 18 ساله بود‌ و خود من نیز حدود 20 سال داشتم و شاید از بقیه بچه‌ها، جنگ دیده‌تر بودم. آنجا برای اولین‌بار دوربین را کنار گذاشتم و...
کد خبر: ۴۷۷۳۶۵

مهرزاد ارشدی، عکاس دفاع مقدس در بیان خاطرات خود از فتح خرمشهر می‌گوید: بعد از عملیات فتح‌المبین فرماندهان به این نتیجه رسیدند که باید برای آزادی خرمشهر عملیات بزرگتری انجام دهند. به این ترتیب عملیات بیت‌المقدس در 4 مرحله انجام و در مرحله چهارم خرمشهر آزاد شد. این چهار مرحله 22 روز طول کشید.

من از روز اول تا روز آزادی خرمشهر در این عملیات حاضر بودم. در مرحله اول بعد از عبور از رودخانه کارون به سمت جاده اهواز - خرمشهر رفتیم. جاده‌ای که اگر در مرحله اول تصاحب می‌شد، قطعاً امید بچه‌ها برای آزادی خرمشهر بیشتر می‌شد.

هرچند مرحله اول با موفقیت انجام شد اما بخش‌هایی هنوز به جاده اصلی الحاق نشده بود که موجب شد در قسمت‌هایی عقب نشینی کنیم. در مرحله دوم عملیات که جاده خرمشهر کاملاً به تصاحب رزمندگان درآمد، پشت جاده خرمشهر - اهواز جنگ سختی در جریان بود که عکس‌های ماندگار زیادی از آن نقطه دارم.

مرحله سوم واقعاً مرحله سختی بود. زیادی حجم آتش دشمن کار را مشکل‌تر می‌نمود. در یکی از خطوط جبهه شلمچه مجبور شدیم در روز با تعدادی از رزمندگان به یکی از خاکریز‌های دشمن حمله کرده و آن را تصرف کنیم. ساعتی بعد، نیروهای عراق طی پاتکی سنگین تمام خاکریز را شخم زدند که از گروه 150 نفره ما، تقریباً 90 درصد بچه‌ها مجروح و تعدادی نیز شهید شدند.

فضا بسیار ناامن بود. قرار شد یک نفر روی خاکریز مقاومت کند و بقیه افراد با مجروحین به عقب برگردند. تقریباً گروه سنی بچه‌ها بین 14 تا 18 ساله بود‌ و خود من نیز حدود 20 سال داشتم و شاید از بقیه بچه‌ها، جنگ دیده‌تر بودم. آنجا برای اولین‌بار دوربین را کنار گذاشتم و حدوداً بیش از یک ساعت در خاکریز مانده و با اسلحه‌های مختلف به سمت عراقی‌ها شلیک می‌کردم تا به خاکریز نزدیک نشوند.

لحظه‌ای که ایرانی‌ها ماه‌ها برای آن انتظار می‌کشیدند

در مرحله چهارم، یک ساعت قبل از شروع عملیات که منجر به آزادی خرمشهر شد، از ناحیه پا مجروح شدم که دستور انتقالم را به بیمارستان اهواز دادند. در حال انتقال به اهواز در اتوبوس حامل مجروحین بودم که بلندگوی مقر امداد اعلام کرد "خونین شهر، شهر خون آزاد شد." یک سال و اندی تمام ایران برای فرا رسیدن این لحظه انتظار کشیدند. انگار تمام دنیا را به من دادند.

احساس کردم انرژی عجیبی وجودم را پر کرده است. دو نفری که بازوهایم را گرفته بودند را کنار زدم و به سمت جاده دویدم. آنها فریاد می‌زدند که شما باید اعزام شوید، اما نپذیرفتم و گفتم باید به خرمشهر بروم. مدت‌هاست که منتظر این لحظه‌ام و باید عکاسی بگیرم!

با پاهای مجروح به خرمشهر برگشتم و در جشن بزرگ رزمندگان که کنار مسجد جامع خرمشهر به پا کرده بودند شرکت کردم. جشنی که همراه بود با سجده‌های طولانی در گوشه‌ و کنار خیابان‌های خرمشهر و در مسجد جامع و یادآوری نام شهدا. دیدن پل خرمشهر بعد از آزادی یکی از زیباترین و به یادماندنی‌ترین لحظاتی بود که امروز در ذهنم مانده است. یعنی جایی که ما آخرین مقاومت‌ها را در آن 45 روز داشتیم.

وقتی به پل رسیدیم بچه‌های مهندسی در حال نصب پل شناور کنار پل قدیم خرمشهر بودند. کنار آن‌ها هم تابلوی یادگاری «شهید بهروز مرادی» با این عنوان که «به خرمشهر خوش‌ آمدید. جمعیت 36میلیون نفر» به چشم می‌خورد. این صحنه یکی از لحظات بیادماندنی برای همه رزمندگان بود که شهید بهروز مرادی در ذهن ما بوجود آورد.

نقاش عکاس و شکارچی تانک

بهروز یکی از چهره‌های نخبه خرمشهر بود. هنرمندی توانمند در رشته‌های مختلف عکاسی، فیلمبرداری، خطاطی، طراحی و در کنار اینها یک رزمنده شجاع بود. آرپی‌چی‌زنی که در خرمشهر نمونه نداشت و از شکار تانک‌های عراقی لذت می‌برد. گاهی در بین جنگ و درگیری می‌دیدیم بهروز مرادی کنار رودخانه می‌نشست وماهی می‌گرفت! گویا اصلاً جنگی در کار نیست! اینها نشان از لطافت روحی بهروز داشت.

بسیاری از عکس‌هایم به همت بنیاد حفظ آثار منتشر شده اما بسیاری از آنها هنوز باقی مانده است چون تاکنون شرایط انتشار آن مهیا نشده است. بعد از جنگ از عکاسان دفاع مقدس هیچ‌گونه حمایتی صورت نگرفت. بعد از گذشت 22 سال از جنگ، هنوز 22 کتاب فاخر درباره جنگ چاپ نشده است. ما حداقل 300 عکاس داریم که اگر این افراد عکس‌های خود را در ارتباط با جنگ چاپ کنند، 300 کتاب خواهیم داشت.

در جنگ سخت‌ترین بخش اطلاع رسانی به عهده عکاسان بود که با انتقال عکس‌هایشان به پشت جبهه، اخبار و موضوعات جنگ را به سراسر کشور و حتی دنیا انتقال می‌دادند اما بعد از جنگ گویا عکاسان دیده نشدند.

خرمشهر باید زیباترین شهر ایران باشد

خرمشهر و آبادان خصوصاً خرمشهر پیشانی دفاع مقدس بوده و امروز باید یکی از زیباترین شهرهای ما باشد. آن روز که من و دیگران ماندیم، جنگیدیم و برخی دوربین به دست گرفتیم، تمام هدفمان این بود که این حماسه‌ها بعد از جنگ به گوش همه مردم جهان برسد تا بدانند چگونه مردمی با دستان خالی در برابر تمام استکبار از وطنشان دفاع کردند.

انتظار ما از همه مسئولین کشور این است که نظرشان را در بخش توسعه خرمشهر و آبادان عوض کنند. این 2 شهر در مقابل دشمن ایستادگی کرده و نگذاشته حتی یک سانت از این سرزمین در اسارات دشمن باقی بماند. بعد از جنگ هم مردم، با انگیزه مضاعف برگشتند و شهرهای خود را ساختند. اکنون مردم انتظار دارند که ابتدای‌ترین مسائل این شهرها از جمله آب، برق، فاضلاب، بهداشت و البته توسعه شهری حل شود.

باید خرمشهر و آبادان به عنوان زیباترین شهرهای ایران توسعه پیدا کند و محلی برای گردشگری، خصوصاً گردشگری دفاع مقدس باشد تا از سراسر کشور و حتی جهان به این 2 شهر آمده و از رشادت‌های این مردم درس بگیرند. امیدوارم مسئولان حق مردم آبادان و خرمشهر را نادیده نگیرند تا ما شاهد لبخند بر روی لبان با صفای مردم آبادان و خرمشهر باشیم.(فارس)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها