آیا خیزش‌های مردمی در منطقه دامن محمود عباس را هم خواهد گرفت؟

هراس تشکیلات خودگردان از آینده‌ای مجهول

رام‌الله با وجود رخدادهای مهم در تونس و قاهره در آرامشی نسبی بسر می‌برد البته تلاش‌های نه‌چندان بزرگ جوانان فلسطینی برای تظاهراتی خودجوش به نشانه همبستگی با قیام مردم مصر و تونس از سوی دولت خودگردان فلسطینی با کتک و باتوم پاسخ داده شد و به سرعت خاموشی گرفت زیرا از نظر مقامات، تشکیلات این حرکت‌های غیر قانونی تنها موجب هرج و مرج می‌شود.
کد خبر: ۳۹۲۹۴۴

با این حال ظاهرا پس از سقوط مبارک به چند صد نفر فلسطینی این امکان داده شد که در میدان مرکزی مناره برای پایان کار فرعون جشنی تقریبا بی سر و صدا برگزار کنند.

رهبری سیاسی تشکیلات خودگردان فلسطینی از هر گونه اعلام همبستگی با تظاهرکنندگان میدان تحریر قاهره خودداری کرد زیرا روابط و همکاری‌ها میان تشکیلات خودگردان و رژیم مبارک (از جمله با عمر سلیمان رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت مصر) طی سال‌های گذشته عمیق‌تر و نزدیک‌تر از آن بود که محمود عباس و اطرافیانش از سقوط این رژیم استقبال کنند. رژیم مبارک تلاش‌هایی بی حاصل برای برقراری صلح و آشتی میان فتح و حماس نشان داد و صد البته همواره نقش میانجی را میان رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان ایفا می‌کرد.

رخدادهای تونس و قاهره در نوار غزه هم انعکاس خاصی نداشت و این مساله به رضایت نسبی مردم غزه از حماس مربوط می‌شود. دولت حماس هم البته چندین نشست و مراسم در رابطه با سقوط مبارک ترتیب داد. سقوط مبارک در غزه بر خلاف رام‌الله با نوعی رضایت خاطر همراه بود، زیرا حماس و طرفدارانش همواره بر این باور بوده و هستند که مبارک نه تنها یکی از خائنین به آرمان فلسطین به شمار می‌آید بلکه سرکوب وحشیانه اعضای اخوان‌المسلین در مصر، یعنی همان سازمانی که حماس برآمده از آن به حساب می‌آید، زخمی کهنه و عمیق را در دل هواداران این سازمان فلسطینی باقی گذاشت. امروزه در غزه این امیدواری وجود دارد که با روی کار آمدن رژیم جدید در قاهره به محاصره طولانی مدت نوارغزه که توسط رژیم مبارک اعمال می‌شد، پایان داده شود.گذرگاه رفح یا همان مرز مشترک میان فلسطین و مصر از مدت‌ها پیش مسدود است و در هفته‌های اخیر قیمت کالاهای بازار سیاه به دلیل ناآرامی‌های مصر افزایش یافته و البته رژیم صهیونیستی هم مانند گذشته و به بهانه مشکلات امنیتی در ارسال کالا به غزه محدودیت ایجاد می‌کند.

خطر سرایت اعتراضات به رام‌الله

با این حال انقلاب‌های مصر و تونس چندان هم بدون پیامدهای سیاسی برای تشکیلات خودگردان نبوده است. از قرار معلوم بیش از همه حاکمان رام‌الله از خطر سرایت این انقلاب‌ها به وحشت افتاده‌اند و به همین خاطر به اصطلاح با حمله‌ای پیشگیرانه به مقابله با سرایت این انقلاب‌ها به فلسطین برخاسته‌اند. تشکیلات خودگردان در این راستا از یک سو اعلام کرده است که انتخابات محلی را که 2 سال از موعد برگزاری آن گذشته است در روز نهم جولای برگزار می‌کند و از سوی دیگر در نظر دارد انتخابات پارلمانی را در سپتامبر آینده و در سطح ملی برگزار کند، همان مجلسی که البته نخست‌وزیر جدید تشکیلات خودگردان را انتخاب خواهد کرد.

اما طبق قانون اساسی این تشکیلات حتی این انتخابات آخری نیز با تأخیری طولانی برگزار خواهد شد زیرا رئیس تشکیلات باید در آغاز سال 2009 معرفی می‌شد و پارلمان جدید هم باید در ژانویه 2010 کار خود را شروع می‌کرد. درگیری میان فتح و حماس و به دنبال آن خروج فتح از نوار غزه در ژوئن 2007 تا به امروز شکاف سیاسی میان این سازمان را دامن‌زده و در عمل همه برنامه‌ها را متوقف کرده است. از طرف دیگر همان‌طور که انتظار می‌رفت غزه در واکنش به این تصمیم رام‌الله اعلام کرد که بر سر موضع قبلی خود باقی مانده و هیچ انتخاباتی قبل از یک آشتی ملی برگزار نخواهد شد. یکی از سخنگویان حماس در این مورد گفت: ما هیچ مخالفتی با دموکراسی نداریم اما پیش از این باید فلسطین بار دیگر متحد شود.

حماس البته تا اینجای کار چندان علاقه‌ای با یک به اصطلاح آشتی ملی با فتح از خود نشان نداده و در عوض همه تلاش‌های سیاسی خود را به تثبیت قدرت خود در نوار غزه معطوف کرده است. با این حال طبق تفسیری که برخی حقوقدانان از قانون اساسی ارائه می‌دهند تصمیم دولت رام‌الله برای به تعویق انداختن انتخابات از هیچ مشروعیتی برخوردار نیست. زیرا طبق این قانون بدون تردید مدت و دوره در نظر گرفته شده برای رئیس‌جمهور و پارلمان مدت‌ها پیش به پایان رسیده است و این دولت اصولا غیرمشروع به شمار می‌آید.

هنوز هیچ حقوقدانی موفق نشده است که با توجه به گسستگی سیاسی در فلسطین و پارلمانی عملا ناکارآمد (به دلیل اسارت برخی نمایندگان حماس در اسرائیل و عدم امکان برخی دیگر از نمایندگان برای سفر به رام‌الله) راهی برای تشکیل دولتی قانونی و برگزاری انتخاباتی مطابق قانون پیدا کند.

با این همه 2 پرسش از نظر سیاسی تعیین‌کننده بر جای خود باقی می‌ماند؛ اول این‌که آیا با برگزاری انتخابات آن هم فقط در کرانه باختری و بدون حضور و مشارکت حماس آن گسستگی و شکاف باز هم عمیق‌تر نخواهد شد؟ و دوم این‌که اساسا چنین روند ناقصی در یک انتخابات می‌تواند برای رهبران رام‌الله مشروعیت سیاسی را که آنان به آن امید بسته‌اند به ارمغان آورد؟

کنار ‌گذاشتن همه اعضای کابینه سلام فیاض نخست‌وزیر تشکیلات خودگردان واکنش عصبی و بارزی بود که رام‌الله با دستپاچگی هر چه تمامتر نسبت به موج دموکراسی‌خواهی در جهان عرب از خود نشان ‌داد. جنبش فتح از مدت‌ها قبل خواهان حضوری قدرتمند در این کابینه بود، کابینه‌ای که توسط سلام فیاض (که در جنبش فتح عضویت ندارد) و با حضور غالبا به اصطلاح تکنوکرات‌های مستقل تشکیل شده بود.

تقلای فتح

فتح امیدوار است که با حضور وزرای خود در کابینه بخصوص قبل از برگزاری انتخابات منافع خود را بیشتر تأمین کرده و در صورت ایجاد تحولات مثبت درکرانه باختری (به عنوان مثال یک جهش اقتصادی مهم و ایجاد ثبات در وضعیت امنیتی) از به اصطلاح مواهب سیاسی آن بهره‌مند شود.

اما این‌که آیا فتح قادر خواهد بود با توجه به آن خلا استراتژیک و سیاسی و در نبود شخصیت‌های تأثیرگذار به هدف‌های خود برسد، امری است که به شدت مورد تردید قرار دارد. جنبش فتح از مدت‌ها پیش یعنی از زمان شکست مرگبارش از جنبش حماس در انتخابات پارلمانی سال 2006 هرگز نتوانست افراد و نیرو‌های سیاسی خود را دوباره فعال کند و هرگز موفق نشد از شهرت و سابقه خود به عنوان پیشگام مقاومت در مقابل اشغالگران و نیروی انسجام دهنده جامعه فلسطین به نفع این جنبش استفاده کند.

پس از انتشار اسناد محرمانه مربوط به مذاکرات صلح میان فتح و اسرائیل توسط سایت ویکی لیکس، بسیاری از مردم فلسطین به شدت خشمگین شده و محتوای آن اسناد را به درستی نشانه‌ای غیرقابل انکار از روحیه تسلیم پذیری حاکمان رام‌الله و معامله برسر منافع فلسطینیان و به عبارت بهتر خیانت به وطن قلمداد کردند و به این صورت وجهه و حیثیت رهبران رام‌الله و بویژه محمود عباس و جنبش وی بیش از پیش خدشه‌دار شد.

امروزه فلسطینیان بر پایه تجارب گذشته بخوبی می‌دانند که اعلام برگزاری انتخابات لزوما به معنای اجرای آن نیست، زیرا تشکیلات خودگردان بر پایه نظرسنجی‌ها از افول شدید ستاره خود در میان مردم خبر دارد و از سوی دیگر این تشکیلات برای برگزاری انتخابات واکنش‌های احتمالی رژیم صهیونیستی را نیز در نظر خواهد گرفت. بی‌تردید تشکیلات خودگردان مانند دیگر رژیم‌های خودکامه عرب در منطقه خاورمیانه تلاش می‌کند تنها زمانی تن به انتخابات بدهد که نتیجه مطلوب خود را از آن بگیرد. حاکمان رام‌الله تجربه انتخابات سال 2006 را در پیش روی خود دارند، همان انتخاباتی که البته با سکوت آمریکا و علی‌رغم مخالفت‌های رژیم صهیونیستی برگزار شد و یک پیروزی کوبنده و تاریخی را برای حماس رقم زد. با این حال هنوز مشخص نیست تشکیلاتی که از بحران عمیق مشروعیت رنج می‌برد چگونه می‌تواند انتخاباتی آزاد برگزار کرده و مردم خود را برای حضور در پای صندوق‌های رأی ترغیب کند.

سایت ‌قنطره
مترجم: محمدعلی فیروزآبادی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها