کاستی هاراجبران کنیم ازگذشته ها بیاموزیم به پشت سرمان نگاه کنیم ؛ جایی که دخترانمان را به مسابقات بین المللی اعزام می کنیم
کد خبر: ۱۸۰۹
رهاورد آن سفرها کسب چه مقامهایی است؛تغییر و تحولات در برگزاری بازیها، کم و زیاد کردن کادر اجرایی ، مهم شمردن تجملات و تشریفات همه و همه حاکی از توجه به فرع زندگی بیشتر ازاصل آن برای نوجوان داستان ماست ؛ واقعیتی که در درازمدت همه را دچار مشکل میکند.رسم است که در بازیهای معتبر جهانی ، تاریخی مشخص را برای پایان اعلام آمادگی تیمها تعیین می کنند و بعد ازآن برای پرهیز از هر بی نظمی احتمالی ،ازهیچ تیمی ثبت نام نمی شود ؛ اما در این بازیها تا روز سوم هنوز بعضی تیمها پذیرش می شدند و براحتی به آنها اجازه شرکت در مسابقه داده می شد؛ و این یعنی یک صفر در کارنامه برگزار کنندگان بازیها!قطعا باید حساب بازیهای چندجانبه و دوستانه را از یک حرکت بین المللی کاملا جدا کرد.شکی نیست که بخشی از حرکتهای ورزشی امروز به نوعی با سیاست آمیخته شده است . دیپلماسی پینگ پنگ امریکا و رابطه با چین و اعزام تیم بسکتبال این کشور به کره شمالی و پس از این ، تغییر اساسی روابط کشورهای یاد شده با ینگه دنیا، نمونه هایی از این دست است . اما آیا بازیهای زنان مسلمان هم زاییده یک تفکر سیاسی صرف است یا چیزی جدای از این معادلات رایج ؛ قطعا مختص کردن این بازیها با لفظ "کشورهای مسلمان " در شروع می تواند جلوی هرگونه پرسشی از این دست را بگیرد و بخصوص جایگزین کردن واژه "زنان مسلمان " به جای کشورهای اسلامی ، دایره تخیلات ذهن را محدودتر میکند؛ اما آیا واقعیت همین است؛در گروه بندی بازیهای جام جهانی فرانسه ، وقتی ایران در گروه شش با تیم های امریکا، آلمان و یوگسلاوی همگروه شد؛ جالبترین بخش این ماجرا در روابط سیاسی کشورهای یاد شده با یکدیگر قابل جستجو بود: روابط ایران و آلمان در همان زمان به دلیل غائله دادگاه میکونوس ، بحرانی ترین روزهای خود را سپری می کرد؛ ارتباط سیاسی ما با امریکا هم نیازی به توضیح ندارد؛ روابط یوگسلاوی هم به دلیل جنگهای خونین داخلی با هر دو کشور آلمان و امریکا بشدت بحرانی بود؛ اما ورزشکاران چهار کشور، در فرانسه و به دور از فضای سیاسی موجود به دیدار هم رفتند. همان موقع کارشناسان چنین گروه بندی ای را به چیدن مهره های شطرنج تشبیه کردند. آیا میتوان این حرف را براحتی پذیرفت؛همین حکایت در بازیهای کشورهای اسلامی نیز تکرار شد. اگر قبول کنیم ورزش جامعه اسلامی به دلیل حساسیت های فرهنگی ، با الفبای ورزش حرفه ای جهان متفاوت است و همچنین اگر بپذیریم این بازیها با پیام "صلح و دوستی " اعلام موجودیت کرد، جداسازی کاروان ورزش ایران از جمع میهمانان شرکت کننده در این مسابقات چه معنایی دارد؛ایلزه اشتولد ناظر فدراسیون جهانی دوومیدانی ، در رشت خبر از ممنوعیت مصاحبه بدون هماهنگی با مسوولان حراست هتل محل اقامت خود و در نهایت بازخوانی متن مصاحبه به وسیله آنها را می دهد؛ در تهران ورزشکاران کویت از مجاورت با کاروان عراق بشدت شاکی اند؛ در مراسم اهتزاز پرچم ، پرچم کشورهای افغانستان با انگلستان همزمان برافراشته می شود و پر چمداران دو کشور، دست در دست هم رژه می روند؛اینهانشانگر چیست ؛ سیاسی بودن جریان بازیها، یا برعکس تلاش برای دور نگه داشتن ورزش از فضای حاکم بر جهان بشدت سیاستزده امروز؛حتی اگر نخواهیم به روی این ظرایف آشکارا انگشت بگذاریم ، تعیین بودجه ای مشخص در ردیف بودجه سال 1380 آن هم به میزان یک هشتادم کل بودجه ورزش کشور، می تواند معنای بسیاری داشته باشد.رقم 500 میلیون تومان بودجه دولتی ، رقم کمی نیست که از کنار آن بتوان به آسانی گذشت.اگر پیش فرض های موجود سیاسی را فقط زاییده ذهن بشماریم و کمی تخصصی به قضیه نگاه کنیم ، باز هم فلسفه وجودی این بازیها با همه مسابقات عادی کمی متفاوت خواهد بود.در حالی که هدف از ورزش دختران ایران ، نه قهرمان پروری که ایجاد انگیزه و نشاط در این جمع مطرح شده است ، از مسابقات کشورهای اسلامی با عنوان "المپیک زنان مسلمان " یاد می شود؛ بازیهایی که این فرصت را به دختران ایران می دهد که در فضایی مشابه فضای بین المللی )البته نه با این معیارهای رایج ( به مصاف حریفان خود بروند. بی شک راه اندازی این بازیها با "هدفی " که سرلوحه کار مسوولان قرار گرفته است، تفاوت دارد.جدای از همه این مسائل ، باید دقیقا مشخص کرد که هدف از برگزاری میزبانی پر خرج سه دوره این بازیها چه بوده و تا به حال چه چیزی عایدمان شده است؛در جامعه ما که به واسطه مشکلات اقتصادی ، پیش بینی تقریبی رقم مخارج احتمالی براحتی امکان پذیر نیست ، پذیرایی از جمع 500 ،600 نفری ورزشکاران کار ساده ای نیست . اما بحث این است که با این همه مخارج ، چه چیز عاید ورزش کشور میشود؛با نگاهی به اسامی تیمهای اعزام شده ، بررسی کیفی بازیها و تعداد شرکت کنندگان در هر دوره براحتی جواب این سوال را می توان یافت.در دور اول بازیها406 ورزشکار در8 رشته با هم به رقابت پرداختند. سهم ورزشکاران ایران نسبت به دور دوم بسیار ناچیز بود.در دور دوم تعداد تیمها به لحاظ کمی افزایش داشت ؛ اما بجز یکی ، دو رشته تقریبا بازیکنان ایران هیچ وقت از طرف رقیبان خود تهدید نشدند و باز هم ایران قهرمان شد.امسال هم که شرایط جنگی منطقه ، تنها امکان حضور14 کشور را فراهم کرده بود، باز هم تیمهای شرکت کننده چنگی به دل نزدند و باز هم ایران قهرمان شد. با وجود پایین بودن سطح کیفی این مسابقات که همه کارشناسان هم به آن اعتراف دارند، آیا جشن قهرمانی میتواند شادیآفرین باشد؛نظم ؛ چیزی که دنیای مکانیزه امروز بدون آن هیچ معنایی ندارد، از جمله غایبان بزرگ بازیهای کشورهای اسلامی بود.بی انصاف نیستیم . بازیهایی به این بزرگی )به زعم مسوولان ( قطعا دردسرهای خاص خود را دارد؛ اما بی نظمی های فاحش در کار می تواند کمبودها را دو برابر کند. از جمله موارد آشکار بی نظمی که به بی برنامگی و یا حتی شتابزدگی برگزارکنندگان برمی گردد، می توان به آماده نبودن کارت خبرنگاران تا روز افتتاحیه ، مهیا نشدن هتل محل اقامت میهمانان ، مشخص نبودن زمان تمرین تیمها، سردرگمی مربیان و ناظران درباره زمان شروع و محل برگزاری مسابقات ، تاخیر دو ساعته مراسم افتتاحیه و نابسامانی در مراسم اختتامیه اشاره کرد.گفتند و نوشتند و ما هم این بار نوشتیم . از قدیم گفته اند: دیکته ننوشته "غلط" ندارد. بحث این نیست که فقط عیبها را مطرح کردیم . جدای از وجهه ای که این بازیها برای کشورمان که درگیر فشار تبلیغاتی سیاسی و گاه جنگ روانی دولتهای بزرگ بوده ، به ارمغان آورده است ؛ این بازیها فضایی است که دختران ما را برای حرکت جدی تر به منظور رقابت با حریف خارجی آماده می کند؛ هر چند این حریف، ضعیف باشد.بد نیست حالا که قطر انگشت خود را برای میزبانی بالا برده و سوریه هم برای برگزاری یک رشته اشتیاق نشان داده است ، این فرصت را غنیمت بشماریم و داوطلبی کشورها را به فال نیک بگیریم ؛ اما در کنار آن یادمان باشد که اول از روی "غلطهای " دیکته های قبل چند مرتبه بنویسیم که بعدازسه دوره تجربه ،تکرار اشتباهاتدورقبل،نابخشودنی است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها