تغییر منطق اجتماعی در نظام جدید جهانی

موضوع مدافعان پیوستن و بهتر بگویم تسلیم به تغییرات جهانی و نفی نگاه انتقادی از موضع اسلام به آن بس اهمیت دارد. همان طور که مدرنیت غربی در حال فروپاشی کنونی، اقشار اجتماعی مدرن لیبرال و غربگرای برآمده از مناسبات ساختی پیرامونی در ایران را و روشنفکران این قشر متوسط مدرن را به پایه داخلی خود بدل کرد، راه تغییرات استکباری هم قشر مناسب مدافع جامعه مصرفی خود را گرد خواهد آورد، بهویژه با صورتک مدافع ولایت فقیه. اینان بروکراتها و تکنوکراتهای دولتی و دیگر نیروهای مدیریتی و متخصصان با سیماچه مدافع ولایت فقیه و راه امام(ره) میتوانند باشند که از جهاد، خسته و در پی رفاه و قدرت و دنیاخواهی، اسیر شیطان تغییرات شیطانی جهان میشوند و آن را پرستش کرده و تمایزش را با راه عدالت اسلامی و راه انتظار موعود(عج) و خواست انقلاب اسلامی و تفسیر انقلابی امام(ره)، نفی میکنند. به یاد آوریم بردگی قبلی و سنخیت با نظام آمریکایی به وسیله نئولیبرالهای درون حکومت حتی پس از انقلاب ادامه یافت و بقای ساختار پیرامونی میراث پهلوی پس از انقلاب، سبب شد از درون حکومت و جمهوری اسلامی نیروهای سست ایمان غربگرا سر بر آورند که مرجعیتشان و آموختار فکری ودانشگاهی و ایدئولوژیکشان، عقل و علم مدرن بود و طبقه اجتماعی وابسته به مناسبات سرمایه سالار را نمایندگی میکردند و همه تلاششان را به نام احزاب مدعی سازندگی و اصلاحطلبی برای عمل ارتجاعی تبعیت از ساختار سرمایهسالاری غربی و افق فرهنگی و زندگی مربوط به آن به کار بستند که آرمانهای انقلاب اسلامی و نظام دینی با مرجعیت اسلام، قرآن و اهل بیتالوحی و راه امام(ره) را تحریف و در راه و جهان مدرن مستحیل سازند. همین رویداد از درون حاکمیت در ارتباط با تغییرات جهانی میتواند رخ دهد.من پنج مورد از موارد تداوم جامعه رفاه دنیاگرایانه مصرفی و ضد آرمان انقلاب اسلامی و استقلال اسلام از راه تغییرات الحادی را برشمردم. نکته دیگر، موضوع تغییر منطق اجتماعی مصرف در نظام جدید جهانی است که مطلقا با نگاه تغییر طلب اسلام فرق دارد. نفی اسراف در انقلاب اسلامی و نفی جامعه مصرفی ریشه هستیشناسی وانسانشناسی دارد و از یکتاپرستی جداییناپذیر است.حال اگر سرمایهسالاری به هرسبب تحول ساختاری و جهانیسازی اقتدار سرمایه و هر سبب دیگر و تحول و نیازهایش و تحکیم سلطه جهانی نوی تکنولوژیک و راه بردگی جدید، در پی تغییر بر آید، این تغییر ضروری نظام جهانی موجود را نباید با تغییرطلبی عدالت محور اسلامی همسان وانمود کرد که جداناپذیر از جهانشناسی و خداشناسی و نفسشناسی انسانی در اسلام است.نظام استکباری آمریکایی رو به افول نام کاذب جامعه رفاه را برای فریب و نهان داشتن علت اصلی وفور کالا وسرسام مصرف فاجعه و نشر ایدئولوژی رفاه، برگزیده بود و در تغییرات امروزی میتواند نام عدالت و صلح و جهانیسازی و چند جانبهگرایی برگزیده و پذیرفته شود یا هر نام. ما نباید عقل مستقل الهی خود را تعطیل کنیم و ابزار منفعل این تغییرات گردیم.