سالهای ابتدایی کارم بود؛ کمتجربه بودم و درعینحال میخواستم خودم را ثابت کنم. از شانس بد یا خوب هم، سردبیری سختگیر نصیبم شده بود و این مسیر را برایم دشوارتر میکرد. یکی از همین روزها، وارد تحریریه شد و گفت امروز مصاحبه میخواهم، مصاحبه با یک چهره. بعد نام یک بازیگر را آورد که میدانستم اصلا و ابدا اهل مصاحبه نیست و ضمنا اخلاق خوشی هم ندارد. همان لحظه تلفن را برداشتم تا مقابل چشمان جناب سردبیر تماس بگیرم و به او ثابت کنم این مصاحبه شدنی نیست. شماره آقای بازیگر را گرفتم. بعد از دو تا بوق، تلفن را برداشت. خودم را معرفی کردم و گفتم میخواهم با هم گفتوگو داشته باشیم. در کمال ناباوری و فکر میکنم برای اولینبار در زندگی حرفهای خود گفت بفرمایید! البته با تندی تاکید کرد پشت صحنه و در حال گریم است و هر وقت کارش تمام شود و بخواهد مقابل دوربین برود، مصاحبه تمام خواهد شد. سردبیر هم که داشت این صحنه را تماشا میکرد چشم و ابرویی آمد که دیدی شد! بعد هم سمت اتاقش رفت. من ماندم و آقای بازیگر و ذهنی که چندان برای یک مصاحبه جاندار آماده نبود.
با پرسشی کلی از کار و بار این روزهایش و سریالی که اکنون بازی میکند شروع کردم و بعد خودم و همکاران همگروهم که متوجه شرایط شدند، دست به کار شدیم و همزمان با گفتوگو در اینترنت، جستوجو میکردیم تا اطلاعاتی درباره آثار این هنرپیشه بهدستبیاوریم و از دل آنها سوالاتی طراحی کنیم. کاغذ بود که با دستخطهای ناخوانا به سمت من روانه میشد. همکاری سعی داشت با ایما و اشاره منظورش را به من بفهماند و دیگری، گوشی را روی بلندگو زد تا صدای مصاحبهشونده را بشنود. خودم هم گوشی را میان کتف و سرم مهار کرده بودم و در اینترنت دنبال سابقه کاری این بازیگر نهچندان خوشبرخورد میگشتم. بازیگری که حالا پاسخهای کوتاهش به پرسشهای من، کارم را سختتر کرده بود. این گفتوگوی پرهیجان تمام شد و البته دور از انتظار خود و اطرافیانم، با یک تنظیم درست، چالشی هم از آب درآمد. برای خودم هم جالب است که شخص مذکور چه شد که میلش کشید آن روز با یک رسانه مصاحبه کند؟! مصاحبهای که بنابر جستوجوهایم تا امروز، آخرین مصاحبه این هنرمند هم هست!
نوشین مجلسی - رسانه / روزنامه جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد