سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ایده جذابی که به قوام نرسیده
سحر عصرآزاد، منتقد سینما، ایده مرکزی فیلم «سمفونی نهم» را فاقد هرگونه تازگی دانست. او به جامجم گفت: ایده مرکزی فیلم «سمفونی نهم» به کارگردانی محمدرضا هنرمند نه در حوزه سینما و نه در حوزه ادبیات بکر و تازگی ندارد. نمونههایش هم فیلم «مرشد و مارگریتا» به کارگردانی آلکساندر پتروویچ یا «گاهی به آسمان نگاه کن» به کارگردانی کمال تبریزی و بسیار آثار دیگر. در واقع ایده حضور فرشته مرگ روی زمین و این که بتوان جهان سوررئال و رئال را با هم ترکیب کرد در فیلمها و رمانهای مختلفی وجود داشته، اما کار محمدرضا هنرمند را میتوان از جهتی قابل قبول دانست. از این جهت که او با ایده مرکزی فرشته مرگ، مقاطع مختلف تاریخ داخل و خارج از کشور سراغ افراد مهمی می رود و همین مسأله جذابیت دراماتیکی به وجود می آورد. به خصوص انتخاب هر کدام از این مقاطع در جهت بیان مفهوم نهایی فیلم امکانی تازه برای خوانش از این ایده را مهیا کرده.
او ادامه داد: اما نکته ای که باعث شده این ایده جذاب اولیه به قوام کافی نرسد همین ارتباط بین مقاطع مختلف زمانی است. چه بسا هر کدام از این مقاطع تاریخی به واسطه خود آن تک موقعیت یا شخصیت تاریخیاش جذابیت دارد ولی نخ تسبیحی که به خصوص به جهت مفهومی باید این موقعیتها را باید به هم متصل کند نتوانسته به قصه زمان حال پیوند بخورد.
عصرآزاد، هنرمند را کارگردانی دغدغهمند دانست و افزود: این که بخشی از فیلم را به طنازیهای بازیگر توانایی مثل حمید فرخ نژاد بسپاری از آن چیزهایی است که باعث شده فیلم منحصر به فرد نشود. چون نقش فرخنژاد در این فیلم به نوعی یادآور برخی نقشهای دیگرشان نیز هست. شخصا یک نوع پراکندگی و عدم تمرکز در این فیلم دیدم که با وجود تک صحنهها یا فلاش بکهایش میتواند جذاب باشد، اما در کل به یک فیلم کامل تبدیل نمیشود. در مجموع به نظرم با وجود دغدغه مندی که خود هنرمند در آثارش دارد، اما «سمفونی نهم» نمیتواند به عنوان یک فیلم مستقل دستاورد خاصی به مخاطب عرضه کند و مخاطب را تمام و کمال درگیر کند.
این منتقد در پیش بینی از فروش این فیلم گیشه بیان داشت: فضای جامعه و سلیقه مخاطب امروز به قدری متغیر و غیر قابل پیش بینی است که نمیتوانم تحلیل دقیقی از بازخورد این فیلم در بین مخاطبان داشته باشم، اما در مجموع باید بگویم که این فیلم به شکل عام مخاطب پسند نیست که البته امیدوارم این پیش بینی من درست از آب درنیاید و برعکس اش را ببینیم.
تعلیق در گونه
افشین علیار، منتقد سینما ضمن نگاهی کلی به سینمای جهان، سینمای ایران را فاقد قواعد تعریف شده ای تلقی می کند. او به جام جم می گوید: اگر به آثار فیلمسازان مطرح جهانی نگاهی بیندازید قطعا به این نتیجه می رسید که در کارنامه این فیلمسازان اوج و فرودهای زیادی دیده نمیشود، به طوری که دیدگاه و نگرش کارگردانان مهم جهان هیچ گاه افت فاحشی نداشته، اما در سینمای ایران این قواعد وجود ندارد. فیلمسازان ما که روزگاری فیلمهایشان مهمترین آثار سینمای ایران بوده زمانی که به سن و سالی میرسند دیگر نمیتوانند اندیشههای پیشین خود را ادامه بدهند.
او ادامه می دهد: به همین دلیل این فیلمسازان خواسته یا ناخواسته وارد جریان دیگری می شوند و این در حالی است که وودی آلن در سن هشتاد و چند سالگی فیلم میسازد و جالب این که در این سن و سال نگرش و دیدگاهش به سینما هیچ تغییر منفی نکرده که کامل تر هم شده، اما محمدرضا هنرمند بعد از دو دهه دوری از سینما فیلم «سمفونی نهم» را ساخته که اساسا اثر سینمایی محسوب نمیشود. چرا که «سمفونی نهم» از نظر محتوایی و ساختاری یک اثر آشفته است. قصه ای تکراری با نگرشهای فانتزی و البته با لحن و روایتی خسته کننده که باعث شده خط روایی داستان به پرت و پلا گویی برسد. هنرمند که روزگاری میتوانست در قالب هر گونهای قصه بگوید در «سمفونی نهم» دچار سوءتفاهم گونهای شده است.
علیار، با بیان این که کارگردان توانسته با حفظ توازن در موقعیتها و زمانهای مختلف تاریخی قصه اش را روایت کند، میافزاید: «سمفونی نهم» اثری ضدگونه است که مسیر خود را گم کرده و نمیتواند منطق روایی قصه را در فیلم مشخص کند.
در سینمای ایران چیزی که همیشه زیاد بوده ملک الموت فانتزی است، اما در «سمفونی نهم» این ملک الموت به شدت دم دستی و شوخی خلق شده و بیشتر به هجو شباهت دارد تا ملک الموت و تعادل در چینش این روایتها دیده نمی شود.
فیلمساز تلاش کرده در بهوجودآوری گونه خلاقیت نشان دهد اما تعلیقهایی که در فیلم موجود است جلوی پیشرفت قصه و نزدیکشدن مخاطب به شخصیتها را گرفته که اگر این موقعیتها در شکل و قواعد دیگری ساخته میشد میتوانست اثر جذابی باشد که به قالب و گونهش نزدیک شده، اما در حال حاضر فیلمساز فقط به فکر تجربه گرایی و تخیلپردازی بوده و نتوانسته جهان جدیدی از یک قصه منسوخ شده به مخاطبش ارائه کند، حالا فکر کنید مزه پرانی ملک الموت در فیلم نبود قطعا فقط ده دقیقه از «سمفونی نهم» قابل دیدن می بود، اگر مخاطب تا انتهای این فیلم دوام می می آورد فقط به دلیل مزهپرانیهای فرخنژاد است، چرا که حتی رفت و آمد تاریخی فیلم هم نمیتواند برای مخاطب جذابیت داشته باشد.
او در پایان خاطرنشان می سازد: در فیلم «سمفونی نهم» حضور ملک الموت بسیار مهمتر از حتی ساره بیات یا محمدرضا فروتن است. هنرمند به هیچ وجه نتوانسته کارکرد و رابطه میان شخصیتهای اصلیاش را شکل بدهد. چرا که قصه این پتانسیل را ندارد و بهنظر میرسد محمدرضا هنرمند بعد از 17 سال با فیلمی به سینمای ایران برگشته که اساسا دوره آن و کلا اینگونه فیلمها گذشته. «سمفونی نهم» دارای یک قصه فانتزی رئال است که بخش فانتزی قصه باعث شده منظور و هدف کلی فیلم گم شود. قطعا این فیلم از هنرمند برای ما که از او «مومیایی 3» و «مرد عوضی» و سریال «زیرتیغ» و «آشپزباشی» را دیدیم قابل قبول نیست. «سمفونی نهم» یک اثر فراموش شدنی است.
تماشاگران چه میگویند
شاید بهترین منتقد یک فیلم، تماشاگران آن باشند. آنچه میخوانید گزیدهای از نظرات مردم درباره «سمفونی نهم» است:
ثمین موذن زاده
فیلم خوبی بود اما متاسفانه بخش خیلی زیادیش تقلید از فیلم city of angels بود.
سیاوش پیروزنیا
این فیلم سبک خاصی داشت، شاید هر کسی علاقه مند به دیدنش نباشه ولی من از بازی حمید فرخ نژاد و ساره بیات خوشم اومد
اردلان فروتنی نیا
بی نظیرترین فیلمی بود که در جشنواره دیدم، فوق العاده زیبا، درباره عشق، بالاترین قدرت جهان
مهدی باقری
در کل یه فیلم معمولی بود که میشد با توجه به تجربه جناب هنرمند تو فیلمنامه خیلی بهتر از آب دربیاد
ساناز قنبری
سینما
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد