در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
دیروز( روز جهانی بردباری)، روز عجیبی در ایران بود؛ پنجشنبه شب بنزین گران شد و روز جمعه مردم را در بهت فرو برد، بهتی که دیروز ( شنبه) کمی از رخوت آن کم شد و مردم انگار تازه متوجه شدند چی به چی هست ! جمعه شب بارش برف در تهران و چند شهر دیگر شروع شد، آنهم چه برفی ! صبح که مردم از خواب بیدار شدند، خیابانهای شمال و غرب شهر سفید پوش شده بود و ماشینها در یخبندان نمیتوانستند حرکت کنند و خیلی از خیابانها و معابر مسدود شد، به خاطر برف ! مصداق همان ضربالمثل معروف: ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند... گرانی بنزین، سرمای صفردرجه، برف، مسدود شدن کوچهها و خیابانها در صبح شنبهای که مردم باید به سرکار بروند و هنوز گیج گرانی بنزین هستند... و به همه اینها اضافه کنید ناکارآمدی شهرداری تهران را که انگار اصلا آماده نبود که برف ببارد و بنشیند و همه جا را سفید پوش کند... در چنین روزی که روز بردباری هم نامگذاری شده، بردباری و صبر مردم نه تنها تهران بلکه کل ایران قابل ستودن بود.ما ملت صبور و بردباری هستیم؛ نه تنها در روز جهانی بردباری که در همه روزهای سال...
دیروز، روز عجیبی بود، پاییز یکباره زمستان شد و برف بارید و هوا یخ زد و قیمت بنزین هم که همه امورات را تحتالشعاع قرار داد.
در این شرایط فقط یک سوژه به ذهنم رسید که چه کسی یا کسانی مسؤول بهداشت روان مردم هستند؟ آیا اصلا چیزی بهنام سلامت روان برای تصمیم گیرندگان اهمیت دارد.روانی که در اصل تصمیمگیرنده اصلی زندگی فردی و شخصی افراد است و وقتی روان بیمار و آسیبدیده باشد، زندگی فردی و اجتماعی را با چالشهای زیادی روبه رو میکند.
به دکتر مجید صفارینیا تلفن کردم تا در روز بردباری درباره سلامت روان مردم جامعه و خطراتی که این سلامت را نشانه میگیرد و به آن آسیب میزند، صحبت کنم.
اضطرار اول: چه میشود؟
دکتر صفارینیا معتقد است، یک جامعه زمانی از استانداردهای سلامت روان برخوردار است که افراد جامعه احساس کنند برنامهریزی مسؤولان به گونهای است که برای مردم بیشترین سود و کمترین زیان را میبینند.
در این شرایط استاندارد، مردم به مدیران خود اعتماد میکنند و همین اعتماد اجتماعی، باعث بالا رفتن سرمایه اجتماعی شده و شاخص حال خوب را در مردم بالا میبرد.
در یکی دو سال گذشته طبق بازخوردهایی که ما از جامعه میگیریم، میزان افسردگی مردم بالا رفته است.سال گذشته قیمتها جهش زیادی داشت و بیشتر مردم سرمایههای اندک خود را از دست دادند.
این در حالی است که روان آدمها زمانی آرام است و میتوان به آن صفت سلامت داد که بتواند آینده را پیشبینی کند و بر اساس همین پیشبینی بتواند آن را کنترل کرده و برایش برنامهریزی کند.
تنشهای زیادی در چندین ماهه اخیر به روان مردم وارد شده و پیشبینی آینده را از آنها سلب کرده، وقتی فردی نداند فردا که آینده نزدیکش است، چگونه خواهد بود دچار استرس ، کرختی و پرخاشگری میشود و این تنشهای روانی را در سطح خانواده، محل کار و جامعه بروز میدهد.همه اینها باعث میشود میزان اعتیاد، طلاق، زدوخوردهای فیزیکی و ... بالا برود.
اضطرار دوم: اعتماد به مدیران مخدوش شده
دکتر صفاری نیا به موضوع گرانی بنزین اشاره میکند و میگوید: مسؤولان به نظر خودشان هوشمندانه رفتار کردند.در روز عید و تعطیل که مردم سرشان به دید و بازدید گرم بود و اصلا به موضوع گرانی بنزین فکر هم نمیکردند، نیمهشب قیمت را افزایش دادند.
چیزی که مردم را مبهوت و گیج کرد میزان گرانشدن بنزین بود؛ سه برابر شدن یکشبه بنزین که مردم میدانند برای زندگیشان حیاتی است.تنها حمل و نقل شهری و بینشهری نیست که با گرانی بنزین، گرانتر میشود، مردم به تجربه میدانند که گرانی بنزین یعنی گرانی همه امورات زندگی.حالا مسؤولان بیایند و بگویند نه ما مدیریت میکنیم و نمیگذاریم گران شود.مردم این تجربه را در ذهن خود ثبت کردهاند.
یکباره گران کردن بنزین در بیخبری محض مردم، یعنی این که « اعتماد» وجود ندارد و این شکاف مردم را از مسؤولان دلسرد میکند.مسؤولان اگر روانمردم و جامعه را میشناختند گرانی بنزین را با شیبی ملایم از چند ماه قبل شروع میکردند و الان به میزان متعارفی میرسانند.
اضطرار سوم: توکل و امید فراموش نشود
دیروز تهران سفیدپوش شد از برف پاییزی.چند شهر دیگر هم برف آمد. سرما بر مغز استخوان نشست و دلها آنقدر گرم نبود که از بارش برف پاییزی سر ذوق بیاید.اما چه باید کرد؟ در این روزگار که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری چه باید کرد برای کمی دل خوش.
کمی حال خوب هر چند همه میدانیم روزگار سختی است و هوا هم که بس ناجوانمردانه سرد است.دکتر صفاری نیا میگوید: امشب در این شب سرد زمستانی هر چند پرترافیک، دور هم جمع شویم. افراد یک خانواده و اقوام و خویشان.
برویم خانه پدربزرگ و مادر بزرگ.برویم خانه خاله و عمه و عمو و دایی.تنها نمانیم.در این شرایط که روان آدمها آزرده شده بهترین آرامبخش دورهمیهای خانوادگی است.روان آدمها در این این دورهمیها متوجه میشود تنها نیست.دور هم جمع شویم نه با این انگیزه که یکدیگر را نصیحت کنیم یا نگرش یکدیگر را تغییر دهیم، فقط دور هم جمع شویم تا حالمان از حضور یکدیگر خوب شود.
راستی آدم برفی هم درست کنید.برایش دماغی بگذارید، با چشمانی سیاه و درشت و زیبا.آدمبرفیها همیشه حال آدمها را خوب کرده و میکنند!
طاهره آشیانی
روزنامهنگار
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد