در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
مادرها بارها به بچههایشان گوشزد کرده بودند که مراقب خود باشند، اما 12 مهرماه آخرین روزی بود که ساینا جمالزهی هفت ساله نفس میکشید، میخندید، با دوستانش بازی میکرد و به مدرسه میرفت. آفتاب داغ، کمکم داشت جل و پلاسش را جمع میکرد تا جایش را به عصری دلچسب بدهد. خنکای باد آنقدر لذتبخش بود که بچهها را وادار کرد بعد از استراحت و خوردن ناهار دوباره بازی را شروع کنند.
گودال مرگبار
روز جمعه بود و ساینا میخواست تلافی روز تعطیلش را دربیاورد تا شنبه قبراق و سرحال به مدرسه برود. با بقیه بچهها مشغول بازی شد و وسط بازی، نگاهش به آبی افتادکه روی زمین جمع شده بود. با حس کودکانهاش جلو رفت و جفت پا روی آب پرید تا با پرش آب به اطرافش بازیکند، اما همه چیز آنطور که ساینا حساب کرده بود، اتفاق نیفتاد. نه آب به اطراف پرید و نه او خندید. یک لحظه دنیا تیره و تار شد. گودال دهان باز کرد و ساینا را بلعید. دخترک دست و پا میزد تا خودش را روی آب نگه دارد، اما نه میشد و نه میتوانست. سعیکرد خودش را به دیواره گودال برساند، اما هر چه دست و پا میزد، آب گلآلود و سنگین بیشتر او را میبلعید.
خواهرزادهاشکه متوجه دست و پازدنهای او شده بود، به سمتش دوید و سعی کرد نجاتش دهد، اما آب او را هم بلعید. بعد از او، برادر ده ساله ساینا دوید و در آب پرید تا هر دو را از آب نجات دهد، اما هر سه اسیر آب شدند. بچهها که شاهد گرفتار شدن آنها در آب بودند به سمت خانه دویدند و بزرگترها را خبر کردند. سه دایی، پدربزرگ، خالهها، مادر و هرکسکه در خانه بود، وارد آب شد تا بچهها را از چنگال بیرحم آب نجات دهند، اما گودال، تشنه گرفتن قربانی بود. در مدت چند دقیقه، ناگهان بلوایی در روستای شوگه خاش به پا شد. هرکسکه خبر غرق شدن بچهها را میشنید، آب دستش بود آن را زمین میگذاشت تا خودش را به گودال برساند. صدای شیون و واویلای زنان و دختران که به سرو صورتشان میکوفتند، در روستا پیچیده بود. بزرگترها طناب به خود بستند و وارد آب شدند و بچهها را بیرون کشیدند، اما هر چه گشتند خبری از ساینا نبود. مادر ساینا جیغ میکشید و صورتش را چنگ میانداخت و به همه التماس میکرد تا دخترکش را نجات دهد. 10 دقیقه از زمانی که ساینا وارد گودال عمیق آب شده بود میگذشت و هر لحظه امید زنده ماندن او کمرنگتر میشد.
هرکسیکه میتوانست با اورژانس و هلال احمر و آتشنشانی تماس میگرفت. 10 دقیقه بعد ماموران اورژانس از راه رسیدند. حامد دادکانی، کارشناس فوریتهای پزشکی خاش به جامجم میگوید: «وقتی به محل حادثه رسیدیم، خانواده ساینا جیغ و داد میکردندکه بچهمان را نجات دهید، اما بیرونکشیدن او از آب در تخصص ما نبود و باید آتشنشانی و هلال احمر میآمدند. در مدتی که همه منتظر آمدن نیروهای امدادی بودند، پدربزرگ ساینا و چند تن از اقوامش میخواستند وارد آب شوند که بهسختی جلوی آنها را گفتیم وگفتم اگر شما هم که شنا بلد نیستید وارد آب شوید ممکن است جانتان را از دست دهید.»
تجهیزات نداشتند
عیسی جمالزهی، دایی ساینا مدام کنار گودال راه میرفت و با نگرانی چشم به جاده خاکی دوخته بود تا شاید آتشنشانی و هلال احمر از راه برسند، اما هیچ خبری نبود. مادر ساینا دیگر حال جیغزدن نداشت و با چشمهایی بیحال به آب گودال خیره شده بود که با وزش باد روی آن، موجهای ریزی درست میشد. دایی ساینا به جامجم در مورد حضور نیروهای آتشنشانی و هلال احمر توضیح میدهد: «بالاخره آمدند، اما خیلی دیر وگفتند هیچ تجهیراتی نداریم که بچه را از آب خارج کنیم. آخر سر مردی که شنا بلد بود، طنابی به خود بست و وارد آب شد.
هر دو دقیقه یکبار میآمد روی آب و نفس میگرفت و دوباره میرفت. بالاخره بعد از پنج شش دقیقه ساینا را از آب بیرون آورد.»
بعد از بیرون آمدن ساینا، دادکانی شروع به احیای ساینا کرد.« در چنین حوادثی معمولا بین 20 دقیقه تا نیم ساعت امکان احیا وجود دارد. ما طبق وظیفه احیا را شروع کردیم، اما متاسفانه بچه از دست رفته بود.»
دایی ساینا که از مرگ خواهرزاده هفت سالهاش ناراحت است، ادامه میدهد:« کارشناس آتشنشانی به ما گفت این گودال که کاملا همسطح با زمین است، 12 متر طول، چهار متر عرض و 5/3 متر عمق دارد. وضعیت آن بهگونهای است که اصلا متوجه نمیشوید داخل آن یک گودال عمیق وجود دارد. این گودال، توسط یک شرکت راهآهن و برای کندن پی پلسازی و کشیدن خط راهآهن از چابهار به زاهدان حفر شده است. نفس این کار خوب است، اما متاسفانه هیچگونه علامت و تابلوی هشداری آنجا وجود نداشت. روزی که این اتفاق افتاد به شرکت رفتم، اما مسؤول فنی آن نبود. یکی دو روز بعد آمد وگفت من یک انسان بزرگسال هستم که نمیتوانم متوجه شوم زیر این گودال چه خبر است، چه برسد به یک بچه و قبول کرد که اشتباه کردهاند. از طرف این شرکت، حتی در مراسم ختم ساینا هم شرکت کردند. انتظار داریم در زمان انجام پروژهها، تابلو و علائم ایمنی را نصب کنند تا نهتنها بچهها که حتی بزرگسالان هم دچار حادثه نشوند.»
محمدامین میربلوچزهی، رئیس شورای اسلامی روستای شوگه هم درباره این حادثه به جامجم توضیح میدهد: «اینگونه چالهها در بستر رودخانه و در راستای ایجاد پل و محکم کردن زیرساختهای خط آهن انجام میشود، اما بهدلیل بارشها و سیلابی شدن پر از آب شده و این حادثه دردناک را رقم زد. مردم روستای شوگه اکثرا کشاورز و دامدار هستند و بهدلیل اینکه کودکان آنها در اطراف پروژههای راهآهن تردد میکنند، انتظار داریم تابلوها و علائم هشداری نصب شود تا شاهد وقوع این اتفاقات تلخ در منطقه نباشیم.»
لیلا حسین زاده
حوادث
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم