سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
شما در مقطعی طولانی در تلویزیون و تئاتر کارهای اجتماعی میساختید و الان در اولین فیلم سینماییتان سراغ فیلم کمدی رفتید. آیا این تصمیم به این دلیل بود که در سالهای اخیر گیشه سینمای ایران را فیلمهای کمدی داغ کرده است؟
تاکنون جایی نگفته ام که فیلم من کمدی است. اگر هم باشد کمدی تلخ است. در «نیوکاسل» لحظات شادیآور حاصل موقعیتی خنده دار هستند (نهتنها با اتکا به رفتار تیپ یا شخصیت) و لحظاتی هم با مشکلات و درد آدمهای قصه همراه میشویم. شما درست میگویید سریالها و فیلمهایی که ساختهام بیشتر رویکرد اجتماعی دارند، اما این نگاه شوخ طبع را در تئاترهای من مثل «مردی که میخواست مرد بماند» (سال 78) یا «خرمهره» (سال 95) میتوانید دنبال کنید. یا در بیشتر نمایشنامههایی که در طول این سالها (بهخصوص بین سالهای 88 تا 92) برای رادیو نوشته یا کارگردانی کردهام. فیلمنامه بعدی من هم البته «یک کوچه آن طرفتر» به لحاظ ساختار، نزدیکی بسیاری به «نیوکاسل» دارد.
کلا فکر میکنید در شرایط امروز کشاندن مردم به سینما کار سختی است؟
مردم ما شرایط سختی را به لحاظ اقتصادی میگذرانند و کمی دور شدن از شرایط سخت زندگی شاید سهم بهحق آنها باشد، اما نمیتوانم تضمین کنم کارهای بعدی من همین لحظات شادیآور را داشته باشد. به گمانم باید شرایط را بسنجید تا دست به انتخاب فیلمنامهای برای ساخت بگیرید. مهم است که روح جمعی به چه میاندیشد.
برسیم به فیلم «نیوکاسل»؛ شما برای اینکه به مردم بگویید کمدی متفاوتی ساختهاید چه تمهیداتی اندیشیدهاید. فکر میکنید در این مسیر تبلیغات رسانهای چقدر مؤثر است؟
به گمان من اثری که سعی در خنداندن دارد، اگر تنها متکی بر مولفه کمدی رفتار باشد بعد از چند اثر همسان، تازگیاش را برای مخاطب از دست میدهد. کمدی از هر نوعی، رمانتیک، سیاه، مبتنی بر رویکردی سیاسی یا اجتماعی؛ اگر مبتنی بر موقعیت باشد بیشتر مخاطب را راضی میکند. در مورد تبلیغات هم باید بگویم، تبلیغات بخش مهم و تاثیرگذار در ارائه محصول است. بهخصوص در ارائه آثار هنری که در کشور ما شرایط خوبی ندارند. میزان چرخه مالی سینمای ما را با همین ترکیه مقایسه کنید و آمار بدهید تا بدانیم کجای کار هستیم. دفتر پخش تلاش منطقی و معقولی برای ارائه فیلم «نیوکاسل» داشت، اما تبلیغات پول میخواهد و گروه سازنده همیشه باید نگران برگشت سرمایه باشند. در این شرایط به گمانم سهم شما بهعنوان رکن چهارم پررنگتر است.
یکی از نکات قابل توجه فیلمتان این است که به هر دری نمیزند تا مخاطب خود را بخنداند و برای شوخیهایش هم حد و مرز قائل است. بهعنوان یک فیلمساز چقدر برایتان مهم است که تمام اعضای خانواده بتوانند کنار هم فیلم را در سینما تماشا کنند؟
منطق درونی اثر تعیین میکند که رفتار و گفتار و کنش شخصیتها چگونه باشد. شاید فیلمی ساخته شود که برای کودک یا نوجوان مناسب نباشد. به گمان من خانواده بهترین مرجع برای تصمیمگیری در این خصوص است. حالا نهادها میتوانند به خانواده در این خصوص آگاهی دهند. اما اگر منظور شما استفاده از کلمات یا رفتار نامناسب تنها برای خندادن است، باز شما را رجوع میدهم به همان منطق اثر. اگر فیلمنامه درست نوشته شود، تلاش نکند به هر قیمت و به هر شکل فقط بخنداند، به گمانم شرایط فیلمهای خندهآور بهتر خواهد شد.
نظرتان راجع به سینمای کمدی ایران در سالهای اخیر چیست؟
مهمترین نکته در هر اثر هنری تازگی است. اگر اثر هنری تازه نباشد، مخاطباش را از دست میدهد. تئاتر ما هم مدتی است دچار این مشکل شده است. اثری که سعی میکند فقط بخنداند و شوخی رکیک کند بهتدریج اقبال تماشاگر را از دست میدهد.
با توجه به حاشیههایی که اخیرا برای برخی فیلمهای کمدی («رحمان ۱۴۰۰» و «ما همه با هم هستیم») پیش آمده، این نگرانی را نداشتید که برای فیلم شما هم مشکلی پیش بیاید؟
«نیوکاسل» سال 95 ساخته شد. نزدیک به شش ماه زمان برد تا سازمان سینمایی مجوز کارگردانی من را بدهد. آن زمان قوانین اینگونه بود و کارگردان باید مجوز میگرفت. فیلمنامه بهرغم حساسیت خود ما بارها مورد بازنویسی قرار گرفت و تصحیح شد. جایی رسیدم که خسته شده بودم. به هر جهت کار کمدی از هر نوع سخت است. 2500سال پیش، کمدینویس یونانی اریسطوفان هم شرایطی بهتر از ما نداشت. نگاه طناز یعنی این که معیارهای مرسوم، غلط یا درست را به چالش میکشی. این کار سختی است و توان خاص خودش را میطلبد.
اگر بخواهیم راجع به بازیگران «نیوکاسل» صحبت کنیم اول از همه ترکیبی از بازیگران شناختهشده کمدی به چشممان میآید. در واقع فیلم ویترین خوبی ارائه کرده که میتواند از این طریق مخاطبان زیادی را جذب کند!
ماجرا از فیلمنامه شروع میشود. برخی از این شخصیتها در ایده و طرح اولیه موجود بودند و برخی را من در بازنویسی اضافه کردم. عادت دارم انگیزه تمام شخصیتها را تک به تک در فیلمنامه دنبال کنم. یعنی هربار فیلمنامه را با محوریت یک شخصیت و نیازهای او میخوانم. در انتخاب هم ملاک من ترکیب بازیگران است. حمید گودرزی با جنس بازیای که از او خواستم، مقابل سحرقریشی و جنس بازی متفاوتش جواب میدهد. به همین شکل نسرین مقانلو و سحر قریشی، حمید گودرزی و بهرام افشاری یا بابک نوری و ندا حسینی. اول میخواستم افغانهای پشتو نقش ساعت و زنش را بازی کنند، اما بابک نوری که برای نقش دیگری آمده بود نظرم را عوض کرد و دیدم در ترکیب بازیگران جای خوبی دارد. سه روز دیگر آمد و دیدم بابک درست مثل ساعت حرف میزند. شخصیتی که ساعتها وقت گذاشتم تا کلماتش را بر مبنای لهجه کابلی بنویسم، همینطور نیما شاهرخ شاهی و رضا ناجی و رز رضوی. حتی بازیگران تازهکار هم مثل رضان بیلو، محمد ذوقی و آرزو عالی و امین مینایی به نسبت خوب عمل کردند. یعنی تفاوت زیادی بین بازی آنها و حرفهایها احساس نمیکنید.
«نیوکاسل» شروع خوبی در اکران داشته است. چقدر از شرایط اکران و وضعیت تخصیص سینما و سئانس به این فیلم راضی هستید؟
سالنهای خوبی در اختیار فیلم است. دفتر پخش تلاش میکند سئانسهای بیشتری برای فیلم بگیرد و امیدوارم این روند باعث بهتر دیده شدن فیلم شود. من ارتباط زیادی با شهرستانها دارم. بهدلیل سالها داوری جشنوارههای استانی و منطقهای تئاتر. تماسهایی در مورد سئانسهای شهرستانها داشتم و همه را به تهیهکننده و دفتر پخش منتقل کردم. امیدوارم با تلاش دفتر پخش شرایط از این هم بهتر شود. اما متاسفانه هنوز تبلیغ فیلمهای ما در واقع همان شکل سنتی دهان به دهان را دارد. کاش شرایط بهتر شود و این مهم سرمایه نیاز دارد. یکی از مهمترین مسائل بازگشت سرمایه است تا سرمایهگذار راغب باشد سرمایهاش را به بدنه سینما تزریق کند .
ساناز قنبری
سینما
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد