نامه رضا کیانیان به اصغر فرهادی، نمایشی‌بودن کارزارهای مرتبط با رعایت حقوق هنرمندان را یادآوری می‌کند

فرار رو به جلوی آقارضا در پیست اصغر و رفقا

به‌ظاهر یک اعتراف ساده است؛ برای خیلی از ماها هم احتمالا پیش آمده که خبطی کرده باشیم و سپس اعتراف کنیم و انتظار داشته باشیم اعترافمان نه‌تنها ما را گوشه رینگ نیندازد بلکه از ما قهرمانی بسازد که شجاعت اعتراف داشته است. احتمالا وقتی رضا کیانیان خودکار را برداشته و اعتراف‌نامه‌اش خطاب به اصغر فرهادی را قلمی کرده، با همین پیش‌انگاره روبه‌رو بوده اســـــــت که وقـــــــــــــــــتی اعتـــــــــراف مـــــــی‌کـــــند نسخه غیررسمی فیلم «همه می‌دانند» او را دیده، مورد ستایش هم قرار می‌گیرد که در این‌باره و در حالی که احتمالا خیلی‌ها فیلم را دیده‌اند و صدایش را هم درنیاورده‌اند، او دست به اعتراف زده و عذرخواهی کرده است.
کد خبر: ۱۱۹۳۸۲۹

اما چرا ما فکر می‌کنیم این، یک اعتراف ساده نیست؟ و چرا ما معتقدیم که نه‌تنها اعتراف رضا کیانیان جسورانه نیست، بلکه هویت‌نمای ناکارآمدبودن و غیراصیل‌بودن کمپین‌هایی است که او چند سالی است در آنها حضور فعالانه دارد؟
رضا کیانیان، در متن نامه‌اش اشاره کرده که خودش سال‌‌هاست به همه می‌گوید فیلم قاچاق نبینند و با این حال حالا خودش از فرط علاقه و کنجکاوی نشسته فیلم «همه می‌دانند» اصغر فرهادی را تماشا کرده. او در واقع به توصیه‌های پیشین خود در رابطه با رعایت حق کپی‌رایت اشاره کرده تا ما حالا نتوانیم مچش را بگیریم که تو دیگر چرا. اما می‌شود گفت این فرار رو به جلوی آقای بازیگر اتفاقا اصلا افاقه نکرده است. این اصلا کافی نیست که او خود به سابقه‌اش در کمپین‌های علیه کپی‌کردن فیلم‌ها اشاره کرده تا ما نتوانیم مچش را بگیریم. اصل ماجرا را نمی‌شود با این اشاره تلطیف کرد. به همین دلیل است که معتقدیم این نامه، اعترافی ساده نیست و صرفا به خطای کوچک شهروندی معمولی مربوط نیست؛ اتفاقا چون رضا کیانیان چنین اعترافی کرده امروز باید به اصل و اساس آن کمپین‌ها شک کرد. واقعا وقتی یکی از مهم‌ترین چهره‌های آن کمپین‌ها در خلوت خود و در دستگاه پخش فیلم خانه‌اش نسخه غیرقانونی تماشا کرده و حالا هم فکر کرده که ماجرا آن‌قدر هولناک نیست و می‌تواند طی یک نامه به آن اشاره کند، می‌توان صورت واقعی شعارهای آن کمپین‌ها را در غباری از نمایشی‌بودن دید. اگر آن حرف‌ها واقعا از عمق جان برمی‌آمد و کسانی که آن کمپین‌ها را تقویت می‌کردند در عمل نیز به گفته‌هایشان پایبند بودند، پس چرا حالا یکی از چهره‌های اصلی‌شان براحتی و طی یک نامه اعتراف کرده که نسخه غیرقانونی یک فیلم را تماشا کرده؟ یکی از مهم‌ترین آموزه‌های تبلیغات کمپین‌های فعال برای رعایت حقوق هنرمندان این بود که ما بدانیم وقتی نسخه‌ای کپی از اثری هنری را استفاده می‌کنیم، کارمان عین این است که از دیوار همسایه بالا رفته و دزدی کرده‌ایم. از حق نگذریم، کار این کمپین‌ها بسیار سخت بود، چون قرار بود همین اصل سختگیرانه را به اساس کمپین‌شان تبدیل کنند؛ این‌که تماشای نسخه کپی یک فیلم، دقیقا عذاب وجدانی معادل بالارفتن از دیوار مردم به همراه داشته باشد. مگر قرار نبود طوری رفتار کنیم که واقعا عذاب وجدان حاصل از تماشای نسخه‌های غیرقانونی، با عذاب وجدان بالارفتن از دیوار همسایه یکی باشد؟ این نامه کیانیان، بنیان آن کمپین را جلوی چشم ما فروریخته است.

متن نامه کیانیان به فرهادی
شماره کارت تهیه‌کننده‌ات را بده!

سلام آقای فرهادی.
عذر می‌خوام. من امشب فیلم شما رو دیدم. خیلی جلوی خودم را گرفتم که چنین کاری نکنم. چون وقتی خودم سال‌هاست به همه میگم فیلم قاچاق نبینید، چطور راضی شدم این کار را بکنم؟!
راستش از فرط علاقه! و کنجکاوی. من دوست داشتم فیلم «همه می‌دانند» رو حتما ببینم و نمی‌توانستم صبر کنم تا همه دنیا ببینند و هی راجع بهش بخونم و صبر کنم تا شاید سال بعد ببینم. من فیلم شما را دوست داشتم. این از بهترین فیلم‌هایی بود که در این چند سال دیدم و به تو افتخار می‌کنم.
و در آخر لازم است بگویم به تهیه‌کننده فیلم سلام مرا برسان و به ایشان بگو من به او بدهکارم و هر حسابی که ایشان اعلام کند پول را برایش واریز می‌کنم. وگرنه حتما سی‌دی فیلم را هر‌وقت به طور قانونی پخش شد خواهم خرید. با این که من آرشیو ندارم و فیلم نگه نمی‌دارم.
دوستت دارم.
رضا کیانیان

بالاخره شاکی هستید یا نیستید؟

علاوه بر این بحث که آیا مخاطبان داخلی فیلم «همه‌می‌دانند» چاره‌ای هم نهایتا برای تماشای فیلم از مجاری رسمی داشته‌اند یا نه، این را هم بگوییم که از وقتی نسخه غیررسمی فیلم «همه می‌دانند» اصغر فرهادی منتشر شده، با این‌که روابط عمومی فیلم هم اعلام کرده که این نسخه غیرقانونی است و خواسته که فیلم را نبینیم، شائبه‌هایی مطرح شده مبنی بر این‌که خود اهالی فیلم این نسخه غیررسمی را در فضای وب لو داده‌اند. یکی از روزنامه‌ها فردای انتشار غیرقانونی فیلم براساس دو نشانه چنین گمانی را تقویت کرد: یکی این‌که چرا این نسخه غیررسمی این‌قدر باکیفیت است و دیگر این‌که چرا زیرنویس فارسی‌اش، خلاف زیرنویس‌های دیگر فیلم‌های غیررسمی که اصولا بسرعت و سهل‌انگارانه تنظیم می‌شود، این‌قدر دقیق و حساب‌شده است.
حالا هم یک اطلاع‌رسانی ساده در کانال شخصی اصغر فرهادی در تلگرام می‌تواند دوباره این شائبه را تقویت کند. این عکس را که از کانال فرهادی گرفته‌ایم ببینید: درست زیر پست روابط عمومی فیلم که خواهش کرده بود فیلم را نبینید، یک نقد در یکی از روزنامه‌های داخلی به اشتراک گذاشته شده. حالا این سوال پیش می‌آید اگر روابط عمومی فیلم از انتشار غیرقانونی فیلم ناراحت است و از همه می‌خواهد این نسخه را نبینند، پس چطور یکی از نقدهای داخلی را - که حتما نویسنده‌اش نسخه غیرقانونی را دانلود کرده، دیده و نقدش را نوشته - مشروع می‌داند و در کانال آقای کارگردان به اشتراک می‌گذارد؟ بالاخره روابط عمومی این فیلم از این‌که ایرانیان نسخه غیر رسمی را تماشا می‌کنند خوشحال است یا ناراحت؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها