
سایه ات از سر من رفت سرم درد گرفت
جگرم بودی ورفتی جگرم درد گرفت
تکیه گاهم شدی و تکیه به تومی کردم
در نبودت سپرمن سپرم درد گرفت
قوت قلب وخوشی دل دخترپدر است
بی توای ریشه یِ من برگ وبَرَم دردگرفت
حرمتی داشتی و حرمت من دست نخورد
حرمتت نیست که اینگونه پرم درد گرفت
کوچه ها بعد تو جای گذر زنها نیست
صورتم در جریان گذرم درد گرفت
باخبر هستی ازاین غم که دو دستی خوردم
گونه ام خورد به دیوار وسرم درد گرفت
خبرش آمده که پیش حسنم افتادم
مثل من صورت سرخ پسرم درد گرفت
تا توبودی در این خانه به لگد باز نشد
بی تو در باز شداما کمرم دردگرفت
تن من پشت درافتاد و در روی تنم
کمترم سوخت ولی بیشترم درد گرفت
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
داود فتحعلیبیگی معتقد است اقتباس از یک متن باید بهگونهای باشد که با فرهنگ بومی ما سازگاری پیدا کند
گفتوگو با افسانه حسامیفرد، اولین کوهنورد زن تاریخساز ایرانی در مسیر باشگاه هشت هزاریها
تهیهکننده، نویسنده و بازیگران مجموعه شبکه سه، از چالشهای تولید یک قصه اجتماعی میگویند
در گفتوگو با یک جامعهشناس، تهدیدات و فرصتهای هوش مصنوعی برای خانوادههای ایرانی را بررسی کردهایم