جام‌جم بی‌اعتنایی سینمای ایران به ژانر پلیسی را بررسی می‌کند

ورود پلیس‌ها ممنوع

اگر بخواهید بی‌درنگ نام چند فیلم پلیسی ایرانی را نام ببرید، به چه نمونه‌هایی می‌رسید؟ حتما گزینه‌های زیادی به ذهنتان نمی‌رسد و تازه همان مصداق‌های اندک موجود هم با کمی تامل و فشار بر حافظه درازمدت به یاد آورده می‌شوند. اما در کم کاری سینما و بی‌اعتنایی تقریبا کامل به ژانر پلیسی، تلویزیون تجربیات بیشتری در این خصوص دارد؛ خواب و بیدار ساخته مهدی فخیم‌زاده، مزد ترس ساخته حمید تمجیدی، شلیک نهایی ساخته محسن شاه‌محمدی، کارآگاه علوی ساخته حسن هدایت، سرنخ ساخته کیومرث پوراحمد، پلیس جوان ساخته سیروس مقدم، هوش سیاه ساخته مسعود آب‌پرور و سقوط آزاد، ساخته علیرضا امینی، از نمونه‌های شاخص در این زمینه هستند. سوال اینجاست که دلیل بی‌مهری سینمای ایران به ژانر پلیسی چیست و چرا فیلم‌های خوبی در این زمینه ساخته نمی‌شود. آیا این خود فیلمسازها و تهیه‌کننده‌ها هستند که تمایلی برای فعالیت در این خصوص ندارند یا مسؤولان و متولیان سینمایی چندان روی خوشی به این موضوع نشان نمی‌دهند یا این‌که ذائقه تماشاگران نسبت به این ژانر تغییر کرده و به‌دلیل عادت به فیلم‌های کمدی، دیگر علاقه به دیگر آثار از جمله فیلم‌های پلیسی را از دست داده‌اند. این در حالی است که این ژانر در سینمای جهان طرفداران پروپاقرصی دارد و همیشه طیفی از تماشاگران بویژه نسل جوان و نوجوان علاقه‌مند به آثار جذاب در این زمینه هستند، بویژه اگر فیلم‌هایی از این دست، به‌طور مفصل حاوی صحنه‌های اکشن و تعقیب و گریز باشد. به بهانه هفته نیروی انتظامی، سراغ این موضوع رفته‌ایم که چرا ژانر پلیسی در ایران جایگاهی ندارد و سینمای ما سال‌هاست از این ظرفیت بالقوه جذب تماشاگر استفاده نمی‌کند.
کد خبر: ۱۱۶۹۰۲۸

تماشاگر، فیلم پلیسی ایرانی را دوست ندارد

محمدعلی سجادی، از معدود کارگردانهای سینمای ایران است که تجربیات موفقی در ژانر پلیسی دارد. این کارگردان در همان نخستین گام فیلمسازی در سینمای حرفهای، با ساخت فیلم پلیسی‌-‌‌جنایی «بازجویی یک جنایت» نشان داد که می‌توان حساب ویژه‌ای در این زمینه روی او باز کرد.

سجادی در سال‌های بعد باز هم فیلم‌هایی چون مخمصه و جنایت را در ژانر پلیسی-‌جنایی ساخت. او در تلویزیون هم سراغ این فضا رفت که سریال «جست‌وجوگران» یکی از نمونه‌های مهم آن است.

با این حال این کارگردان با وجود اثبات توانایی خود در این ژانر با بی‌مهری‌ها و چالش‌هایی در ساخت آثار پلیسی روبه‌رو بوده، به‌طوری که وقتی سراغ او برای گپ و گفت رفتیم، از شرایط موجود در این زمینه سخت گلایه داشت.

محمدعلی سجادی درباره این موضوع به جام‌جم گفت: در این‌باره بارها در طول این چند دهه گفتم و حرفم تکراری است.

برای هر نسلی گفتم و برای شما هم می‌گویم در همین روزنامه که متعلق است به صداوسیما. یکی از جاهایی که مرا رنج داده، همین تلویزیون است. وقتی تله‌فیلم رمز(81) راساختم، شش سال طول کشید تا آن را پخش کند.

فیلم معمایی - پلیسی دیگری به نام «سایاب» (86) کار کردم که باز هم شش سال طول کشید تا پخش شود.

برای ساخته شدن همان «رمز» خیلی با نیروی انتظامی درسال 81 کلنجار رفتم تا قبول کند ممکن است یک پلیس هم دروغ بگوید، خیانت و خطا کند. شش ماه برای این مساله وقت گذاشتم و تا قبل از آن این موضوع در هیچ فیلم دیگری گفته نشد.

این کارگردان ادامه داد: سریال جست‌وجوگران را که در قالب معما‌/‌ملودرام به اختلاس می‌پرداخت در سال 87-88ساختم که مسکوت گذاشته شد. پس من به تنهایی تلاش خود را کرده‌ام. در سینما هم بجز بازجویی یک جنایت رنگ شب، فیلم مخمصه را ساختم که اساسا یک فیلم پلیسی است. در برخی دیگر از آثار مهم رگه‌های پلیسی‌-‌جنایی وجود دارد، چون علاقه‌مند به این نوع از سینما هستم. آن هم در شرایطی که سینمای ما بیشتر گرفتار مضمون و واقعه‌نگاری است.

سجادی افزود: سال 82 و سر فیلم «جنایت» که در جمع خود مسؤولان پلیس حرف زدم، این نکته را به وضوح و خیلی روشن گفتم که ممیزی‌ها و اما و اگرهایی که وجود دارد برای این‌که سراغ پلیس در فیلم‌ها برویم، خودبه‌خود دست سازنده را می‌بندد.

شما حتما باید از فیلتر پلیس رد شوید که هزارویک اما و اگر دارد. این اولین نکته است. دومین نکته خود مخاطب است که پلیس ما را دوست ندارد! خیلی راحت. او با پلیس همذات‌پنداری نمی‌کند، چون پلیس را نقطه مقابل خود می‌داند. این دیگر ربطی به من فیلمساز ندارد، بلکه به پلیس مربوط است و روند ارتباطی‌اش با مردم. به همین دلیل است که مخاطب، فیلم پلیسی ایرانی را دوست ندارد. اما با پلیس فیلم‌های دیگر این مشکل را ندارد و به‌عنوان مخاطب با قهرمانش همدلی می‌کند. چون می‌بیند که دراکثر مواقع رئیس پلیسش خائن از کار درمی‌آید، می‌شود کلی فیلم ردیف کرد.

کارگردان فیلم‌های شیفته و اثیری در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: وقتی فیلم مخمصه راسال 86 کارکردم، ناجی هنر بسیار همدلی و همکاری کرد و ما هم سعی کردیم در حد توان و امکاناتمان فیلم درخوری بسازیم. اما در تلویزیون اوضاع یک مقدار متفاوت بود، به‌طوری که جلوی ساخت «جست‌وجوگران 2» را در شب فیلمبرداری گرفتند! آن هم پس از دو سال دوندگی. اگر اشتباه نکنم سال 93 یا 94 بود که تهیه‌کننده‌ای دعوت کرد یک مینی سریال بسازم. گفتم شرایطی آنجا وجود دارد که باب میل من نیست. گفتند نه، شرایط این کار فرق می‌کند. ما هم رفتیم دیدیم طرح خوب است، اما فیلم نوشته معیوب. گفتم بازنویسی دارد.

گفتند حتما لازم است و خود ما هم با آن کلی مشکل داریم. کلی شرط و بیع گذاشتیم و نوشتیم و تصویربرداری کردیم. آن هم با کلی مشکلات تولیدی و فشارهای بیهوده. اما در نهایت مجبور شدم عطای کار را به لقایش ببخشم.

سجادی ادامه داد: با وجود این‌که طرح‌هایی در این ژانر دارم، اما به دلیل این‌که در ساخت این آثار در ایران باید به سمت فضای تبلیغاتی و پروپاگاندا حرکت کرد، ترجیح می‌دهم فعلا در این زمینه کار نکنم. حالاهم که بعد از هشت سال تجربه در عرصه‌های دیگر دو فیلم «طلاقم بده به‌خاطر گربه‌ها» را در سال 95/ 96 ساختم و در حال حاضر تدوین فیلم «بازیچه» را که هر دو ساختاری ملودرام معمایی دارند به پایان رساندم .

این فیلمساز در پاسخ به این که آیا بخش خصوصی در سینما نمی‌تواند به‌صورت مستقل فیلم‌های خوب پلیسی بسازد هم توضیح داد: تصور چنین چیزی ممکن نیست. چون اگر شما بخواهید در خیابان فیلمبرداری کنید، باید از نیروی انتظامی اجازه بگیرید. حتی اگر قصه و موضوع فیلمتان ربطی هم به پلیس نداشته باشد. حالا چه برسد به این‌که بخواهید راجع به یک پلیس، فیلم بسازید. ضمن این‌که ما درسینمای ایران، بخش خصوصی به آن معنا نداریم.

تازه همین بخش خصوصی اندک موجود هم نمی‌آید فیلم پلیسی کار کند.

اگر هم فیلم پلیسی ساخته شود یا باید تبلیغاتی باشد یا ناجی‌هنر سرمایه‌گذاری کند که
در ایـــــــن‌صــورت بایـــــد حتمـــــــا یک پلیــــــس بی‌عیب و نقص را نشان دهید. ساخت فیلم پلیسی خوب زمانی اتفاق می‌افتد که فضا بازتر و شرایط اجتماعی و انسانی مهیا باشد.

بازجویی یک جنایت

این فیلم که محمدعلی سجادی آن را در 26 سالگی ساخت هنوز هم اثری خوش ساخت در ژانر پلیسی - جنایی است. حبیب اسماعیلی که تهیه‌کنندگی این فیلم را هم به‌عهده داشت، نقش بازپرس ناظمی را بازی می‌کرد که درگیر ماجرای قتل یک فرد بانفوذ و متمول به نام هدایت‌نیا می‌شود. باوجود این‌که دستور می‌رسد که بازپرس از پیگیری پرونده دست بردارد، اما ناظمی دست بردار نیست.

پرده آخر

یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران است که قصه زنی به نام فروغ‌الزمان را روایت می‌کند که همه میراث همسر مرحومش حسام میرزا رفیع‌الملک به او می‌رسد، اما خواهر و برادر حسام میرزا توطئه‌ای می‌چینند تا فروغ‌الزمان را مجنون جلوه دهند که دارایی‌های برادرشان به او نرسد.

جمشید هاشم‌پور درست در مقطعی که انواع و اقسام نقش‌های پلیس و قاچاقچی و خلافکار را در سینمای تجاری بازی می‌کرد، در این فیلم در نقش بازپرسی به نام صدرالدین رکنی بازی درخشانی ارائه داد.

هری، وینسنت و دیوید

فهرست فیلم‌های خوب پلیسی سینمای جهان به‌قدری است که می‌توان همه صفحات روزنامه را به آنها اختصاص داد. مهم‌ترین نکته درباره این آثار همان منزه نبودن شخصیت‌های پلیس است و همین هم آنها را پیچیده و جذاب می‌کند. مجریان قانونی که خودشان هم مشکلاتی دارند. این شاخصه‌ها را می‌توانیـــــد در شخصیت‌های هــــــری کالاهان در «هری کثیف» با بازی کلینت ایست وود، وینسنت هانا در «مخمصه» با بازی آل پاچینو و دیوید میلز در «هفت» با بازی براد پیت ببینید.

علی رستگار

سینما

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها