شعر، داستان و هنرهای تجسمی، امروز چه نقشی در اطلاع‌رسانی دینی دارند؟

رسالت پذیری هنر و ادبیات

اول تیرماه هرسال فرصتی است تا به بهانه نکوداشت «روز تبلیغ و اطلاع‌رسانی دینی» نقش هنر و ادبیات در جامعه دینی و مسئولیت‌های اجتماعی هنرمندان بررسی شود. حالا 36 سال از این نامگذاری گذشته است اما هنوز مفاهیم کاربردی هنر دینی نیاز به تبیین دارد. البته بهانه این نامگذاری دستور امام خمینی(ره) برای راه‌اندازی «نهاد شورای عالی تبلیغات اسلامی» بود که به صورت نهادی منسجم و مستقل به منظور پرداختن به امر تبلیغات با هدف اعتلای فرهنگ پربار اسلامی و ترویج شاخص‌های اعتقادی به‌وجود آمد . اما در شرایطی که صهیونیسم بین‌الملل نفوذ نرم خود را در حوزه هنر و فرهنگ بیش از هر زمانی گسترده است شاید بیشتر باید به وظایف هنر و ادبیات در جامعه امروز پرداخت.
کد خبر: ۱۰۴۴۲۷۹

امروز هنر و ادبیات همچنان می‌تواند به‌ نقش رسانه‌ای و اطلاع‌رسان خود توجه کند چرا که ذات هنر، نقش‌نمای دین است. شعر سال‌ها مهم‌ترین رسانه ما بوده است اما امروز تا چه میزان توانسته به اعتلای ادبیات دینی از یک‌سو و به جنبه‌‌های اطلاع‌رسان هنری از سوی دیگر تمرکز داشته باشد؟ علاوه بر این در جهانی که می‌گویند جهان روایت‌هاست و قصه‌گویی از سرودن شعر و به همین فراخور تاثیر داستان‌ها از شعرها پیشی گرفته است، داستان‌نویسان ما تا چه حد توانسته‌اند از قابلیت روز در راستای مورد نظر بهره ببرند؟ دیگر هنرها، مانند هنرهای تجسمی چطور؟ هنر دینی ما که تا مدت‌ها سرآمد این گونه از هنر در جهان بود، امروز حیاتی پویا و فعال دارد؟ یک شاعر، یک داستا‌ن‌نویس و یک هنرمند هنرهای تجسمی، در این باره با ما سخن گفته‌اند.

شاعران ما مدرسان دین بودند

در روزگاری که رسانه‌ها، نقش مهمی در نهادینه‌کردن فعالیت‌ها و برنامه‌های فرهنگی دینی دارند، هنر و ادبیات در وضع مخاطره‌آمیزی برای نقش‌آفرینی از این باب به سر می‌برد. این باوری است که از کمرنگ‌شدن هنر و ادبیات در زندگی روزمره مردم ناشی شده است. شعر نیز در این میان، به قوت سابق خود راه نمی‌یابد و این در حالی است که مهم‌ترین مبلغان دینی ما در قرن‌های گذشته، شاعران بودند. این نکته‌ای است که حسین اسرافیلی، شاعر پیشکسوت اهل بیت و دفاع مقدس نیز به آن اشاره دارد. او در گفت‌وگو با جام‌جم، به نقش پیشین شعر اشاره می‌کند و می‌گوید: «شعر برای ما همواره یکی از مهم‌ترین رسانه‌ها بود؛ شعر، به تنهایی خبرنگار بود، پیام‌رسان بود، تحلیلگر بود و... . شاعران دقیق‌ترین پیام‌ها را تصویر و مخابره می‌کردند. مردم نیز همیشه باور داشته‌اند که روایت شاعران، بهتر از روایت تاریخی فاتحان است». اسرافیلی می‌افزاید: «مهم‌ترین مثالی که در این میان می‌توان به آن اشاره داشت، مولوی است؛ او فقط یک شاعر نبود، بلکه یکی از مهم‌ترین مدرسان دین اسلام نیز به حساب می‌آید. اما امروز از آنجا که هنرها از یکدیگر جدا افتاده‌اند، شعر همان‌گونه که از نقاشی جدا شده است و ما تصویرگری چون منوچهری نداریم، به همین فراخور شعر از فقه و آموزه‌های دینی جدا شده است. تا مدت‌ها شعر فارسی، تجلی‌گاه تفکر مذهبی بود و با شعر می‌‌شد آرمان‌های دینی را پی گرفت.»

این شاعر پیشکسوت مذهبی معتقد است امروز اما شعر، وجوه اطلاع‌رسان و تاثیرگذار خود را بخصوص در تبلیغ دین از دست داده است. او در این باره می‌گوید: «انجمن‌های ادبی و شاعران جوانی که امروز در این انجمن‌ها شرکت می‌کنند، نمونه‌ای از آن‌ هستند که بتوانیم فضای غالب را ترسیم کنیم. جریان غالب، به سوی هنر برای هنر است و نه رسالتی که شعر، به‌عنوان رسانه‌ای دینی می‌تواند ایفا کند». با این حال اسرافیلی بر این باور است که تغییر وضع، باعث نشده که شعر بالقوه دیگر توان رسانه‌ای برای تبلیغ دین نداشته باشد و مشکل از اجرای آن است: «شعر، همچنان هوادار دارد و از همین‌رو تاثیرگذاری‌ اجتماعی خود را می‌تواند باز یابد. می‌تواند به سویه‌های متعهدانه و آرمانگرایانه خود رجوع کند و سر آخر نقش رسانه‌ای خود را در این باره ایفا کند.»

رسالت‌پذیری روایت‌های دینی

اما پر واضح است که وضع روایت‌های داستانی در روزگار ما، بسیار بهتر از روزگاری است که شعر در جهان سپری می‌کند. با این اوصاف، ادبیات داستانی ما اعم از رمان و داستان بلند و کوتاه، امروز چه نقشی در اطلاع‌رسانی و تبلیغ دینی توانسته ایفا کند. احمد شاکری که از فعال‌ترین داستان‌نویسان ما در این حوزه است و البته نقش مبلغ این ادبیات را هم دارد،چرا که به تدریس ادبیات داستانی نیز مشغول است، خلاف حسین اسرافیلی در رابطه با شعر، درباره داستان بر این باور است که ما با جریانی در ادبیات داستانی مواجهیم که قائل به رسالت دینی و هدف و تعهدی در این راستاست. او توضیح می‌دهد: «در فضای موجود ادبی کشور ما، دو جریان عمده وجود دارد؛ جریانی که متلعق و متهعد به آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب اسلامی است که طبعا مهم‌ترین این آرمان‌ها اعتلای دین اسلام است و دوم، جریانی که موسوم به روشنفکری است و انواعی دارد. یکی از تفاوت‌های عمده این دو جریان همین‌رسالت‌پذیری در دین است». او درباره مخاطرات جذب به نحله روشنفکری می‌گوید: «جریان روشنفکری، ادبیات تعلیمی را که می‌تواند نقش مبلغ آموزه‌های دینی را داشته باشد تقبیح می‌کند، اما این ادبیات برای زایش خود ادبیات لازم است. در جدال بین دو جریان، ریزش‌ها و رویش‌ها هم کم نیست. نکته‌ای که امروز رسالت‌مندی ادبیات داستانی را تهدید می‌کند، مساله نفوذ فرهنگی است؛ نفوذ فکر و جریان ادبی روشنفکری. یکی از نقاط کانونی که این جریان می‌خواهد خنثی کند این است که ادبیات، متعهد نباشد و اگر هم هست ابراز نکند. این دسته، ادبیات متعهد را شعاری و ادبیات رسالت‌مندِ تعلیمی را تبلیغی و دولتی می‌دانند». با این اوصاف، شاکری معتقد است قطعا ادبیات انقلاب اسلامی در ذات خود متعهد است و بنابراین ما با جریانی عمده در این باره روبه‌رو هستیم. اما توصیه اکید او بر این است که این جریان می‌تواند تضعیف شود. از همین روست که در نهایت می‌گوید: «نمایندگان مهم جریان متعهد، باید از سست‌شدن انگیزه‌های نویسندگان رسالت‌مند جریان انقلاب اسلامی جلوگیری کنند. از یاد نبریم که ما نویسندگان مهمی داشتیم که به خاطر القائات مورد اشاره به اردوگاه ادبیات روشنفکری کوچ کردند.»

هدایت هوشمند تک‌ستاره‌‌های هنر دینی

مرتضی گودرزی دیباج، علاوه بر این که در فلسفه هنر دکتری دارد و پژوهشگر هنر است، مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی نیز بوده است؛ او تاثیرگذاری هنر در تبلیغ اسلام را منوط به مهیاشدن امکاناتی می‌داند و می‌گوید: «هنر دست و پا ندارد. نوعی از گویش‌های انسانی است که با امکانات بیانی ابراز می‌شود. بنابراین نیازمند زیرساخت‌ها و بسترهایی هستیم که هنر در آن ظهور و بروز می‌کند.

بخصوص در دوره جدید و با اقتضائات روز، نوع حمایت از هنر باید تغییر کند. هنر می‌تواند نقش رسانه‌ای خودش را برای تبلیغ دین و هر تفکری ایفا کند. مگر نه این است که در خدمت سوسیالیسم قرار گرفت؟ مگر نه این است که در خدمت هنر دینی دوران قبل از رنسانس و گوتیک و بیزانس قرار گرفت؟ مگر یهودی‌ها از آن استفاده نکردند و نمی‌کنند؟ در حیطه فعالیت ادیان شرق دور مثل بودیسم و... مگر از هنر برای تبلیغ دین استفاده نمی‌کنند؟ چه بسا که تا کنون نیز هنر اسلامی این وظیفه را به عهده داشته است. چرا که در اسلام مفاهیم هنر به فطرت انسان نزدیک است. هنر وضع شناوری دارد و فقط باید ظرفش را مهیا کرد تا نقشش را بازی کند.

گودرزی می‌افزاید: «هنر ضمن این‌که ذاتش با حقیقت و زیبایی همراه است، البته اگر حقیقتا هنر باشد نه گویش‌های شبه ذوقی و شبه هنری، نقش رسانه‌ای مهمی دارد و به عنوان امکانی تاثیرگذار مطرح است. هر چند بسیاری نمی‌پذیرند هنر ابزار باشد، اما هنر ابزار هم هست مثل استفاده دیگر ادیان در غرب از هنر.» این پژوهشگر هنر معتقد است: «حیات هنر دینی ما حیات پویایی نیست؛ تک‌ستاره‌هایی در آسمان هنر دینی ایران داریم؛ برخی سوسو می‌زنند، برخی درخشانند و برخی در حال ظهورند. اما موج و جریان نیستند. برای جریان‌سازی نیازمند امکانات و ابزاریم. مغز متفکری در پشت صحنه می‌خواهیم برای هدایت و چه بسا برای اداره. چون هیچ یک از اینها وجود ندارد، اتفاقاتی که رخ می‌دهد، خودجوش است. در معماری بسیار خودجوشیم و همچنین در نقاشی و در خوشنویسی. در هیچ یک با سازماندهی و هدایت هوشمند مواجه نیستیم. در یک کلام، با غفلت تاریخی جدی‌ای روبه‌رو شده‌ایم.»

هنر دینی از زبان رهبر انقلاب

ابزارهای هنری، بی‌شک، رساترین، بلیغ‎ترین و کاری‎ترین ابزار ابلاغ و تبلیغ پیام است». /1/4/66

هنر در جمهوری اسلامی یک وسیله و ابزار و از شمار بهترین‎هاست، اگر جمهوری اسلامی حرفی را برای گفتن و یا ایده‎ای برای عرضه‌کردن دارد، این عرضه باید با بهترین شیوه‎ها که همان هنر است، انجام گیرد»./12/3/63

هنر یکی از خصوصیاتی است که انسان در طول تاریخ خود به وسیله آن بهترین پیام‎ها و ظریف‎ترین ایده‎ها و آرمان‎ها را تبلیغ کرده است»./ 21/10/64

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها