پوست‌اندازی اخلاق سیاسی در عصر دیجیتالیسم

اخلاق موضوع بسیار سنتی و کلاسیک در اندیشه بشری است. در طول تاریخ و اعصار مختلف بشر مایل به اخلاق، علم و چگونگی رفتار اخلاقی بوده و معمولا در مورد اخلاق می‌گویند اخلاق در حقیقت چگونه زیستن است، اخلاق به شکلی علم راه تحصیل سعادت و رستگاری صلاح است، اخلاق به دنبال این است که انسان را در مسیری قرار دهد که مسیری درست، مناسب و مایه فضیلت و کمال انسان بشود.
کد خبر: ۱۰۲۵۰۳۰

اخلاق شامل اخلاق فردی، عمومی، سیاسی و نهادی می‌شود که متناسب با پیشرفت بشر این‌گونه تقسیم‌بندی‌ها صورت گرفته است، اخلاق عمومی مشتقاتی از جمله اخلاق سیاسی دارد.

در اسلام هم توجه بسیاری به اخلاق شده است، مسلمانان بخصوص متفکران بعد از ورود اسلام به ایران بسیار در این زمینه کار کردند نگاه‌های متعددی در حوزه اخلاق در اسلام باز شده و پیوند بین اخلاق و سیاست در اسلام مورد توجه بوده است، اما در غرب شاهد رابطه‌ای میان اخلاق و سیاست نیستیم و سیاست به نوعی دور زدن اخلاق است. از نظر آنها فردی که خواهان ماندن در سیاست است باید اخلاق را فراموش کند. به هر حال متفکرانی مثل ماکیاول و هابز بیشتر روی این رویکرد فعال بوده اند و معتقدند انسان گرگ انسان است و دنبال قدرت، سود و منفعت بیشتر است.

وقتی اخلاق با عدالت پیوند می‌خورد

اما در اسلام اخلاق با عدالت عجین است و سیاست اسلامی که به طور مرسوم از سیاست پیامبر(ص) نشات می‌گیرد سیاستی است که از همان ابتدا اخلاقی و عادلانه است، همراه با سیاست عدالت و اخلاق است، این موضوعات در فلسفه و اندیشه اسلامی ریشه دوانیده و سیاست و اخلاق با هم پیوند خورده است، اما به مرور که جامعه اسلامی از مسیر خودش منحرف شده دیگر اخلاق و سیاست از هم فاصله گرفتند، در اندیشه و تفکرات فلسفی این دو با هم دیده شدند، اما در غرب به‌واسطه رنسانس و تحولات بعد از رنسانس شاهد تفکیک بین اخلاق و سیاست هستیم و به نوعی زمانی که وارد اخلاق عمومی یا اخلاق سیاسی می‌شویم آنچه مسلما اهمیت پیدا می‌کند زیر‌پا‌گذاشتن اخلاقیات به عنوان موضوعاتی با‌عنوان کمال یا فضائل است. به این معنی که برای حاکمیت باید اخلاق فراموش شود در غیر‌این صورت نخواهی بود. این یک اصل معروف است، اما برعکس در گفتمان اسلامی با مرور سیره امام علی(ع) مشاهده می‌کنیم اخلاق در سیره حکومتی ایشان همانند سیره شخصیت فردی ایشان است. پیوندی میان اخلاق و سیاست وجود دارد، اما آسیبی که در این زمینه وجود دارد این است که حکام اسلامی به مرور از اندیشه زلال پیامبر علوی فاصله می‌گیرند و منجر به این می‌شود که در حقیقت گرایش غالب موجود در سیاست غربی وارد حکومت اسلامی ‌شود، به گونه‌ای که امروز وقتی صحبت از اخلاق سیاسی می‌کنیم دیگر نمی‌توانیم منفک کنیم، به این معنا که آیا سیاست با اخلاق است یا همراه با اخلاق؛ این موضوعات بحث‌های نظری است که در محافل علمی و دانشگاهی در مورد اخلاق انجام می‌شود، اما چنان مباحث سیاسی بر حکمرانی ریشه دوانیده که جنبه‌های اخلاقی را فراموش می‌کنیم.

ضعف‌های اخلاق سیاسی در کشورهای مختلف

یک نمونه عملی را در انتخابات 2016 آمریکا مشاهده کردیم، در حقیقت رگه‌های بی‌اخلاقی برای رسیدن به قدرت در دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان مشاهده شد و متاسفانه جامعه در این بی‌اخلاقی سیاسی شریک شد و در این انتخابات حیثیت‌ افراد زیر سوال رفت. این مسائل نشان می‌دهد که جامعه بشری در حوزه اخلاق سیاسی انصافا نتوانسته از اصول اخلاقی استفاده کند و هرجا که صحبت از اخلاق می‌شود سریعا اخلاق را با قانون مترادف می‌داند و اگر کار قانونی انجام می‌دهد که در ظاهر کار قانونی است، به ظاهر آن را اخلاقی فرض می‌کند در حالی که بین اخلاق و قانون تفاوت وجود دارد.

برخی از علمای اخلاق، اخلاق را وجدانیات می‌دانند و نه موضوعی که به عنوان قانون توسط اراده بشر برای بهتر زیستن تصویب، تائید یا تشریح می‌شود، بلکه قانون موضوعی جدای از اخلاق است. اما در حال حاضر اخلاق فراموش شده و دیگر صحبت اخلاقی را در سیاست بسیار کمرنگ می‌بینیم. متاسفانه این آسیب در جوامع اسلامی هم به‌واسطه ورود تحولات تکنولوژی از غرب دیده می‌شود، اما جمهوری اسلامی ایران به واسطه آن جوهری که از انقلاب اسلامی ایران بهره می‌گیرد و نقش ولی‌فقیه به‌عنوان کسی که معیار حفظ اخلاقیات در جامعه است مقاومت‌هایی در این حوزه دارد، اما در عین حال آسیب‌های جدی هم وجود دارد.

از موارد فراموش شدن اخلاق در جوامع می‌توان به آمریکا یا سازمان ملل اشاره کرد. به این معنی که عملکرد و واکنش سازمان ملل نسبت به اتفاقات یمن، بحرین، همچنین حمله شیمیایی صورت گرفته در سوریه نشان می‌دهد اخلاقیات دیده نمی‌شود و وقتی فرد به قدرت نزدیک می‌شود به همان اهمیت می‌دهد. این بحث جدی است که باید توسط پژوهشگران، دانشگاهیان و رسانه‌ها مورد بررسی قرار گیرد، درخت اخلاق باید دوباره بارور شود و این اتفاق صورت نمی‌گیرد مگر با معنویت، حرکت به سمت نظارت‌ و رفتن به سمت آنچه به‌عنوان فضایل انسانی یا وجدان در طول قرن‌ها به آن پایبند بودیم، باید جامعه بشری از مسیری که برای خود انتخاب کرده به نوعی رها شود و اخلاق دوباره جایگاه خودش را در سیاست به دست بیاورد. حتی در حوزه‌های تمدنی بویژه تمدن ایران اسلامی اخلاق چنان اهمیت دارد که عموم متفکران از خواجه‌نصیر طوسی تا ملای نراقی یکسری اخلاق را برای عموم نوشتند.

گزاره‌های اخلاقی، اسیر نفسانیات

متاسفانه امروز به‌واسطه فضای مجازی برخی اخلاق‌های فردی تقریبا آن جایگاه گذشته را ندارد و فرد کمتر می‌تواند خودش باشد به جهت این‌که خود را بسیار درگیر محیط عمومی می‌کند چه از طریق فضای مجازی یا غیرمجازی؛ مقداری تاثیرات فرد کم شده و بیشتر تاثیرات جریانی، موجی و تاثیراتی است که از فضای مجازی شاهد شکل‌گیری آن هستیم و اخلاقیات جدیدی نگاشته می‌شود که متاسفانه تفاوت بسیاری با اخلاقیات گذشته دارد و به نوعی پوست‌اندازی اخلاقیات را شاهد هستیم. ممکن است موضوع در دوره‌ای چندان اخلاقی به نظر می‌رسید، ولی در این دوره به هیچ وجه کسی آن نگاه را ندارد. در این پروسه بحث‌های نظری اخلاق به جهت این‌که میزان سیاست و نقش قدرت در سیاست در جهان بسیار پررنگ است اخلاقیون نتوانستند مانور لازم را داشته باشند تا به اخلاق فردی، عمومی و سیاسی بپردازند. به عنوان مثال در اسلام صحبت از این می‌شود که هرآنچه برای خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسند، شما تصور کنید این یک اصل و گزاره اخلاقی است. آیا این گزاره در اخلاق عمومی و اخلاق سیاسی وارد شده است؟ گزاره‌های اخلاقی زمانی ملکه نفسانی شده و بالاخره در دوره‌هایی در طول تاریخ بشر این گزاره‌ها کارکرد داشته است. اما به مرور این کارکردها ضعیف شده و بعضی‌ها اینها را تعبیر به افسانه می‌کنند، ما نمی‌خواهیم خیلی‌نگاه منفی داشته باشیم، اما نباید جنبه‌های اخلاقی تبدیل به افسانه شود.

دکتر محسن اسلامی/ استاد دانشگاه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها