شلیک به شکارچی

یکی از همسایه‌ها وارد خانه و با جسد احسان روی تخت روبه‌رو شد. رد خونی از شقیقه سمت راست جاری بود و چشمان امیر به سقف دوخته شده بود. او سریع با اورژانس و پلیس تماس گرفت و موضوع را گزارش داد. امدادگران اورژانس و مامور گشت کلانتری همزمان به محل جنایت رسیدند. امدادگران پس از معاینه مرد جوان اعلام کردند او به خاطر شدت جراحت در دم فوت کرده است. ماموران هم با تائید موضوع، با سروان میری و بازپرس جنایی تماس گرفته و ماجرا را گزارش دادند.

دقایقی بعد سروان میری خود را به محل جنایت در خیابان ولیعصر تهران رساند. خودروهای پلیس و آمبولانس پزشکی قانونی مقابل ساختمان گلایل جمع شده و نظاره گر رفت و آمد تیم جنایی به داخل ساختمان بودند. سروان میری با ورود به صحنه جرم تحقیقات خود را آغاز کرد. قتل در طبقه چهارم رخ داده بود. وقتی وارد ساختمان شد مامور کلانتری به استقبالش آمد و در گزارش اولیه خود گفت: مرد جوان احسان نام دارد و به تنهایی در این آپارتمان زندگی می‌کرد. او از شکارچیان حرفه‌ای است و امروز هم همراه دوستش رامین به شکار رفته بود. بعد از بازگشت از شکار، قربانی تیراندازی اشتباهی شد. براساس آنچه رامین گفته است، احسان به علت خستگی روی تخت دراز می‌کشد و رامین مشغول تمیز کردن و روغن کاری اسلحه می‌شود. در همین حین گلوله‌ای از اسلحه شلیک شده و به سر مرد جوان اصابت کرده و مرگ او را رقم می‌زند. همسایه‌ها متوجه ماجرا شده و با ما تماس گرفتند که بعد از حضور در محل با جسد مرد جوان روبه‌رو شدیم.

سروان سپس به بررسی خانه و جسد پرداخت. جسد احسان غرق در خون روی تخت قرار داشت و گلوله‌ای به سمت راست شقیقه‌اش اصابت کرده بود. دکتر در حال معاینه جسد بود و همزمان با بررسی محل گلوله گفت: گلوله از فاصله نزدیک شلیک شده و باعث تخریب جمجمه و مغز شده است. گلوله از اسلحه شکاری شلیک شده و حدود یک ساعت از مرگ می‌گذرد. پس از اصابت گلوله مرد جوان در دم جان باخته و آثار درگیری روی بدنش دیده نمی‌شود.حالا بعد از کالبد شکافی و آزمایش سم‌شناسی گزارش کامل معاینه را برایت می‌فرستم.

سروان نگاهی به اتاق خواب انداخت. بهم ریختگی دیده نمی‌شد و وسایل تمیز کردن اسلحه در سمت چپ تخت روی زمین بود. اسلحه هم همانجا دیده می‌شد. کارآگاه به تحقیق از همسایه‌ها پرداخت که آنها مدعی شدند: پس از شنیدن صدای شلیک گلوله به طبقه چهارم آمده و با پسر جوانی در حالی که اسلحه شکاری در دست داشت در مقابل در خانه روبه‌رو شدیم. با اورژانس و پلیس تماس گرفتیم، اما دیر شده بود. پسر جوان شوکه شده بود و قادر به حرف زدن نبود.

کارآگاه برای حل معمای پرونده به تحقیق از رامین پرداخت. پسر جوان شوکه بود و بریده بریده به پرسش‌های سروان پاسخ می‌داد.

امروز چه اتفاقی افتاد؟

صبح زود با احسان به شکار رفته و تا ظهر آنجا بودیم. امروز نوبت شکار من بود و همه تیرهایم به خطا رفت. باید احسان را ناهار مهمان می‌کردم به همین دلیل برای ناهار به یک رستوران رفتیم و بعد به خانه‌اش آمدیم. احسان رانندگی کرده بود و دیگر نایی نداشت. روی تخت دراز کشید و از من خواست اسلحه را تمیز و روغن کاری کنم. من هم اسلحه را تمیز کردم و می‌خواستم آن را سرجایش بگذارم که دستم روی ماشه رفت و گلوله‌ای شلیک شد.

نمی‌دانستی اسلحه پر است؟

نه فکر می‌کردم خالی است وگرنه با احتیاط آن را در دست می‌گرفتم و مراقب بودم.

چند وقت است با مقتول دوست هستی؟

حدود 10 سال است و از چهار سال قبل با هم به شکار می‌رفتیم.

خودت اسلحه نداری؟

خراب شده دادم تعمیر کنند.

کارآگاه پس از بررسی پرونده دستور بازداشت رامین را صادر کرد و او وقتی با دو دلیل کارآگاه روبه‌رو شد به قتل با انگیزه انتقامگیری اعتراف کرد و گفت: وقتی تیرهایم خطا رفت، احسان شروع به مسخره کردن من کرد. خیلی از رفتارش عصبانی بودم و تصمیم گرفتم انتقام بگیرم. به همین دلیل او را کشتم.

پاسخ معمای پلیسی پول کثیف

سروان میری با اشاره به دو دلیل سرایدار ساختمان را به عنوان قاتل معرفی کرد:

1 ـ بر اساس گزارش دکتر، قتل ساعت 9 صبح رخ داده بود. این در حالی بود که نصرت ادعا کرد ساعت 10 مقتول را دیده بود.

2 ـ هیچ آثاری از ورود به زور دیده نمی‌شد. در حالی که نصرت کلید یدک شرکت را داشت.

در مسابقه شماره گذشته 1476 نفر شرکت کرده بودند که 381 نفر پاسخ صحیح داده‌اند و از میان پاسخ‌های صحیح اشکان علی مردی از گرمسار و مهران قاسم زاده از رامسر به قید قرعه برنده شده‌اند.

وحید شکری