قتل به خاطر رابطه شیطانی

تحقیقات قضایی ـ جنایی در این پرونده از عصر چهاردهم اسفند سال 90 و در پی کشته شدن زن 25 ساله‌ای به نام مهین در غرب تهران در دستور کار پلیس قرار گرفت. ماموران پس از حضور در محل جنایت دریافتند این زن در مقابل چشمان دختر یک ساله‌اش خفه شده و در حمام خانه به آتش کشیده شده است.

یکی از همسایه‌ها در تحقیقات محلی گفت: صدای گریه دختر مهین از طبقه بالا شنیده می‌شد. مدتی صبر کردم، اما گریه قطع نمی‌شد به همین دلیل به طبقه بالا رفتم. بوی تند گاز از داخل آپارتمان به مشام می‌رسید. از ترس، همسایه‌ها را خبر کردم و با کمک آنها در را باز کردیم و با جنازه سوخته مهین در حمام روبه‌رو شدیم.

پس از بررسی‌های مقدماتی، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تیمی از ماموران برای کشف راز جنایت، تجسس را آغاز کردند. در ادامه تحقیقات ماموران به مردی به نام سینا مشکوک شده و او را دستگیر کردند. سینا که منکر ارتباط با مهین بود، در ادامه گفت: «مهین از رابطه پنهانی من با یک زن خیابانی با خبر شده و مدام مرا تهدید می‌کرد. به همین دلیل او را کشتم. مدتی پیش از قتل مهین در خیابان با یک زن جوان آشنا شدم. با زن خیابانی در ارتباط بودم تا این که یک روز مهین ما را با هم دید. مهین مدام با من تماس می‌گرفت و مرا تهدید به آبروریزی می‌کرد تا این که چهاردهم اسفند 90 بار دیگر با من تماس گرفت و مرا به خانه‌اش دعوت کرد. من از شنیدن تهدیدهای دوباره مهین عصبانی شدم و با گوشتکوب به سرش زدم. وقتی مهین روی زمین افتاد، ترسیدم و از خانه خارج شدم، اما چند دقیقه بعد از ترس این که مهین به هوش بیاید و آبرویم را ببرد به خانه‌اش برگشتم و او را خفه کردم. سپس جنازه را به حمام خانه بردم و آتش زدم و شیر گاز آشپزخانه را هم باز گذاشتم تا خانه منفجر شود.»

به دنبال اعتراف‌های این مرد برای وی کیفرخواست صادر شد تا در دادگاه محاکمه شود، اما در این بین دختر خردسال قربانی که شاهد جنایت بود به خاطر بیماری جان سپرد. به همین دلیل جلسه دادگاه برای گرفتن برگ انحصار وراثت از سوی اولیای دم به بعد موکول شد.

با گذشت بیش از چهار سال از جنایت، سینا هفته گذشته در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محمدباقر قربان‌زاده محاکمه شد. در این جلسه خواهر و برادرهای مهین و همچنین همسرش در جایگاه ویژه ایستادند و برای سینا حکم قصاص خواستند.

رئیس دادگاه هم با تفهیم اتهام به سینا از او خواست به دفاع از خود بپردازد که متهم به قتل گفت: من ازکارم پشیمانم و هیچ دفاعی ندارم، نمی‌خواهم درباره قتل صحبت کنم.

پس از آخرین دفاع متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.

ضمیمه تپش