حرف‌های بهنوش بختیاری درباره نویسندگی و اولین کتابش

او با انتشار تصویری از جلد کتابش نوشت:

سال هشتادونه این کتاب را نوشتم و خیلی زود به چاپ دوم رسید.

داستانهای کوتاه مینی مالیستی و فضای فانتزی که راجع به کلاغ ها و حضور بجا و نابجای آنان در روابط عاشقانه انسانها..کلاغ کاملا نمادین و قار قار آنان حرف..حرف..حرفهایی که آدما در طول زندگی می زنند و هیچ سودی جز اتلاف انرژی در کار نیست..ضدای کلاغهای نامرئی رنگی در ذهن..وجود کلاغ جواهردوست در زندگی همه ما..تعابیر شوم از کلاغ که همه بستگی به دیدگاه خود ما دارد..به دلیلی از ادامه چاپ انصراف دادم..اما بچه های ادبیات واکنش مثبتی به کتاب داشتن و همین عالی بود برام.

برای نوشتن یک کلمه باید هزار کلمه خواند..همیشه دغدغه نوشتن داشتم..دلم میخواد از کلمات سجاده ای ببافم و بر روی آن نماز بگذارم..یک چیزی در دلم پوسید از وقتی که ننوشتم..یک جایی در مغزم خالیست..دل نگرون میشم وقتی می بینم جای خواندن و نوشتن انقدر در زندگی هامون خالیست..وظیفه داریم از احوالمون مکتوب چیزی داشته باشیم..هرچند ناقص و ابتدایی..که به نظر من هیچ تفکری خام و بیهوده نیست..چون حتماً مبتنی بر اصل محکمی ست..الانم کنار درس خوندنم واسه فوق در اندیشه کتابی تازه راجع به عشق..زن..و محیط زیستم و رابطه دور از تصور اینها باهم..و البته در جریان نوشتن شاید خیلی چیزا تغییر کنه..تمرکز ندارم..باید فکرم را خانه تکانی کنم..روح صیقل بخورد..باید موسیقی گوش بدم..عالی ترین صفات آدمی در سکوت تجلی پیدا می کند..سقوط می کنیم اگر کتاب نخوانیم..و به آرامی شروع به مردن میکنیم اگر در پی کسب تجربه های جدید نباشیم..به من کتابای خوبی رو که خوندید معرفی کنید..من هم نام اثر جومپا لاهیری و گلهای معرفت اثر اریک امانوئل اشمیت رو پیشنهاد میدم...زیبایی روح از زیبایی صورت..خونه..ماشین..لباس..مهمتر است... زمان به ما ثابت خواهد کرد..کتاب بخونیم..یاعلی. (سلام سینما)