رابطه معنادار بارداری و لحیم کاری!

جام جم : در کاهش مصرف بنزین

با این قیمتی که بنزین دارد، حق دارند مطبوعات مردمی اگر در راستای کمک هرچه بیشتر به مردم همیشه در صحنه برای کاهش مصرف بنزین آنها، راهکار ارائه دهند.
یکی از دوستان شاعر و طنزپرداز ما ـ سعید سلیمانپور ـ با اشاره به همین واقعیت درشت و درست، گفته بود:
آن که دائم هوس سوختن ما می کرد
کاش بنزین مرا نیز مهیا می کرد!
ـ دلا بسوز که سوز تو کارها بکند... بنزینش با من!... (این را نفهمیدم کی گفت؛ یعنی پراند و در رفت. هر که بود، خیلی بدجنس بود!)
ارائه چند راهکار: بدون هیچ گونه فوت وقت، توجه شما را به این راهکارهای بنزینی در راستای کاستن از مصرف بنزین که چندی پیش در همین جریده شریفه جام جهان نمای خودمان درج شده بود، جلب می کنیم. ما صرفا بر هر راهکاری، یک حاشیه ای می زنیم که بیشتر اثر کند و موضوع حسابی جا بیفتد:

1ـ باد لاستیک: یکی از بادهایی که نقشی اساسی و استراتژیک در اقتصاد هر مملکتی دارد، همین باد لاستیک است. برای به دست آوردن آن هم باید پول پرداخت کرد. همین طور باد هوا نیست. بنابراین تنظیم باد لاستیک خیلی مهم و حیاتی است. هر چقدر باد لاستیک ها کمتر باشد، میزان مصرف بنزین بیشتر است. البته باز ملت جوگیر نشوند، آن قدر باد کنند که کل ماشین را باد ببرد.

2ـ سرعت پایین: داشتن سرعت زیاد، نه تنها ممکن است عمر را کوتاه کند و شما خدای نکرده خیلی زود از دنیا به آخرت برسید، بلکه مصرف بنزین را هم زیاد می کند. کارشناسان می گویند که سرعت بالای 80 کیلومتر بشدت باعث افزایش مصرف بنزین می شود. بنابراین هرکس که سرعت خودرویش بالاست، به نظرم بگیرند باکش را خالی کنند. از کسی هم باک نداشته باشند.

3ـ بار کم: بارداری همیشه خوب نیست. یک خودرو نباید زیادی باردار باشد. از این رو نباید لوازم سنگین و غیرضروری را با خودرو به این طرف و آن طرف (یا بالعکس) برد. بعضی ها آسانسور و یخچال سایدبای ساید منزل را هم با خودروشان حمل و نقل می کنند. اینان کسانی اند که ذاتا به تریلی و کامیون 18 چرخ علاقه مند هستند؛ اما روزگار با آنها همراه نبوده و نتوانسته اند پایه یک بگیرند.

4ـ بارنبند: لزومی ندارد که هرچی روی ماشین بود، همیشه باشد. مثلا همین باربند روی سقف ماشین؛ خب چه لزومی دارد؟ کارشناسان و باربندشناسان بر این باورند که مصرف بنزین را بالا می برد. بنابراین اگر باربند خودروها کنده شود؛ یعنی اصطلاحا تبدیل به«بارکند» شود، بهتر و اقتصادی تر است. دندانی را که درد می کند، باید از ریشه کند.

5 ـ کاهش ترمز: در سرعت های زیاد نباید یک دفعه ترمز کرد. به نظر ما همانند برخی هواپیماهای جنگی، ابتدا یک چتر در عقب خودرو باز شود تا سرعت آن را کم کند؛ بعد راننده محترم پای خود را روی پدال ترمز بگذارد و.... غیژژژژژژ..... و الی آخر که نخواستیم زیاد صدایش در بیاید!

6 ـ بستن پنجره: در سرعت بالای 90 کیلومتر، حتما باید پنجره های خودرو بالا کشیده شود. نرخ ارز و طلا نیست که بالاکشیدنش درست نباشد. از برخی راننده های برخی خودروهای شخصی مسافرکش یاد بگیرید که همان اول، دستگیره بالابر پنجره را از بیخ می کنند، می گذارند داخل داشبورد. انگار زندانی حمل و نقل می کنند.

7ـ لاستیک دلچسب: توصیه می شود که از لاستیک های درست و استاندارد استفاده شود. یک تعبیر سنگین و رنگین از این کلام که از لاستیک های چینی استفاده نشود!.... می گویند که هرچه چسبندگی لاستیک به سطح جاده بیشتر باشد، مصرف بنزین کمتر است. راستش ما که خیلی این توضیح به دلمان نچسبید. لابد هرچه بیشتر به زمین بچسبد، سرعتش کمتر می شود و طبق عرایض قبلی، هرچه سرعتش کمتر شود، مصرف بنزین آن نیز کمتر می شود. خودمانیم؛ ما هم بد نمی فهمیم!

سیاست روز: رابطه معنادار بارداری و لحیم کاری!

در عبارت زیر کدام یک از کلمات و ترکیبات از دیدگاه ژئوپلتیک و استراتژیک اهمیت بیشتری دارد؟
علی مطهری: یکی با مانتویی که تا پایین زانوست ساپورت می‌پوشد و کسی هم نمی‌تواند به آن ایراد بگیرد؛ پس با اصل ساپورت پوشیدن مخالف نیستیم. در واقع اعتراض ما به آن پوشش ساپورتی است که کل حجم بدن را نشان می‌دهد.
الف) مانتوی پایین زانو
ب) ساپورت
ج) اعتراض
د) کل حجم بدن

جراید: سه نفر دیگر در جریان رسیدگی به پرونده (ب – ز) دستگیر شدند.
منظور از (ب.ز) در عبارت فوق کدام یک از گزینه هاست؟
الف) بز زنگوله پا
ب) بزبزقندی
ج) بزغاله مهربون
د) هیچکدام

یک نماینده مجلس: افزایش نرخ باروری نیاز به... کاری دارد.
نقطه چین بالا را پر کنید.
الف) کتک
ب) پشت
ج) لحیم
د) چکش

آیا جایز است به بهانه این که مردم جنس خوب را از بد تشخیص می‌دهند مواد مخدر را آزاد کنیم؟
سوال فلسفی فوق از کدام متفکر مشهور جهان است؟
الف) یورگن هابرماس – نماینده اومانیسم غرب –
ب) فریدیش نیچه – فیلسوف آلمانی
ج) کارل مارکس – نظریه پرداز فرانسوی
د) برادر حسینی – نماینده قزوین -

شرق : داعش داغش کرد

«داعش» اسمش را تغییر داد. خیلی عجیب است. چندسال پیش هم شایع شده بود «القاعده» اعلام کرده خون و خونریزی را کنار می‌گذارد و اسمش را به الیائسه تغییر می‌دهد. حالا گروه تروریستی داعش اسمش را به گروه تروریستی «خلافت» تغییر داده. یک آقایی رفته بود ثبت احوال و اصرار داشت اسمش را عوض کند. مامور ثبت احوال پرسید: اسم شما مگر چیست؟
طرف گفت: اسمم اکبر زاقارت‌چهره کریه‌المنظر بی‌اصالت پهن‌زمین‌شده است.
مامور ثبت احوال گفت: بله. حق دارید. خیلی اسم فامیل بدی دارید. حالا چی می‌خواهید بگذارید؟
طرف گفت: اصغر زاقارت‌چهره کریه‌المنظر بی‌اصالت پهن‌زمین‌شده.
حالا حکایت گروه تروریستی «داعش» است. متوجه کراهت زاقارت‌چهره کریه‌المنظر بی‌اصالت پهن‌زمین‌شده نیست، فکر می‌کند مردم با اسمش مشکل دارند و اگر اسمش را بگذارد آنجلینا مساله حل است.
البته ما به اسم‌گذاری بی‌مسما عادت داریم. مثلا طرف کچل است اسمش را می‌گذارند زلف‌علی. آن یکی نابیناست اسمش را می‌گذارند چراغعلی. یکی خشن است اسمش را گذاشته مهربان. حالا داعش هم بگذارد خلافت.
به نظر ما که بیشتر کارش به جلافت شبیه است تا خلافت. البته ما توی آزادی‌های فردی کسی دخالت نمی‌کنیم. هر کی هر اسمی دوست دارد بگذارد، ما صداش نمی‌کنیم. فوقش کارش داشته باشیم با اوهوی مخاطب قرارش می‌دهیم. یا با انگشت مبارک نشانش می‌دهیم.
یکی هم اسم بچه‌اش را گذاشته بود گرز رستم، خودش جرات نداشت بچه‌اش را صدا کند. الان «داعش» اسمش را گذاشته خلافت و دورخیز هم کرده خلافت کل منطقه و آسیای صغیر را بگیرد. الان خیال می‌کند منطقه با اسمش «داعش» مشکل داشته و اگر اسمشان را بگذارند خلافت، از فردا گروه‌گروه می‌روند باهاش بیعت می‌کنند. ‌ای‌بابا.
داعش چنان نفرتی ایجاد کرده که حالا اسمش را بگذارد زلیخا هم آدم وقتی ببیندش از نفرت زبانش باز نمی‌شود صدایش کند.

قدس:مش غضنفر و کار چاق کن ها

بعدِ عمری که پولام رِ لوکّه کِردُم تا بایِشا یَک خِنه بِخِرُمُ اَزی مستاجری دَربیام، هَمَّشایِ دادُم به هَمسِدَما که بنگا داشت تا بِرَم یَک خِنه خُردویی بِخِره، ...
اویَم هَمَّشِ بالا کیشیدُ دَر رَفت. دیروز که بِرِیِ شکایت اَزِش وَرخواستُم رفتُم به دادگا، هَم عَریضَم رِ نیویشتُم، ناسَن یَک یَرِگه آمد چِفتُم واستادُ گفتِگ مِخِی زودتر از باقیه به حَقِّت بِرِسی؟ گفتُم ها! گفتِگ مو هَمّه یِ قاضیایُ کارمندایِ اینجه رِ مِشنِسُم. اگِر مُخوای کارِت زود را بیُفته 2مِیلون بِزِم بده تا سفارِشِت رِ بُکُنُم. مویَم که هَمّه زندگیم هَمو پولُم بود رفتُم تا قُرونِ آخری که تو حسابُم مُنده بود رِ بِرَش کارت بِکارت کِردُمُ اویَم بِزِم گفتِگ هَمینجه واستایُ بعدَم رفت تو یَکی از اتاقا یَک چَندِقه با کارمندِ حرف زدُ بعدَم آمد گفت کارت رِ درست کِردُمُ رفت. یَکساعتی که گذشتُ دیدُم خِبری نِرفت، رفتُم به کارمندِ گفتُم مو همویُم که ای یَرِگه ریفیقِتا آمَد سفارشُم رِ کِردُ قِرار رَفت نادید حق رِ به مو بِدِن. کارمندِ یَک نِگایِ خیطّی بِزِم کِردُ گفتِگ ریفیق کودومه. او یَرِگه آمد اینجه یَکدوتا سؤالِ حوقوقی اَزِم کِردُ بعدَم وَرخواست رفت.
حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم بِرِیچی تو مملکت ما ایقذَر اطلاعاتِ حوقوقیِ مردم کَمه که کارچاق کُنا با یَک خُردو سِوادِ حوقوقی مِتِنَن یَک عالَم پول از مردم سیوا کُنَنُ یَک خُردویَم کارِشایِ راه نَندِزَن؟

کیهان: گنج(گفت و شنود)

گفت: گروه داعش اعلام کرده است که «ابوبکر البغدادی» رهبر این گروه تروریستی، خلیفه مسلمین است!
گفتم: چه غلط‌های زیادی؟ خب! دیگه چی؟!
گفت: اعلام کرده است بر همه مردم در تمامی کشورهای اسلامی واجب است از این خلیفه اطاعت کنند!
گفتم: یارو با تأسف برای رفقاش تعریف می‌کرد و می‌گفت؛ دیشب خواب خوبی دیدم ولی وقتی بیدار شدم فقط نصف اون تعبیر شده بود. خواب دیدم یک کوزه گنج پیدا کرده‌ام و روی دوشم گذاشته‌ام و می‌روم و از شدت سنگینی کوزه، خودم را خراب کرده‌ام... بیدار که شدم، دیدم از گنج خبری نیست.