سید ابوالحسن مختاباد: سایت بیلبوردـ (billboard) که از جمله معروفترین سایتهای ارزیابی فروش انواع آلبومهای موسیقی در جهان به شمار میرود، در گزارش هفتگی خود از بخش آلبومهای موسیقی سنتی و کلاسیک (Traditional Classical Albums) ابتدا این آلبوم را در هفته منتهی به 12 آوریل در رده دوم این بخش از نظر فروش قرار داد. یک هفته بعد آلبوم ناگفته رقیبان را پشت سر گذاشت و به صدر جدول آمد تا برای نخستینبار یک آلبوم موسیقی سنتی ایران به چنین توفیقی در حوزه اقتصاد موسیقی دست یابد. از آن تاریخ تا هفته گذشته که بار دیگر این آلبوم در صدر پرفروشها قرار گرفت و بار دوم رکورد قبلی خودش را بهبود بخشید، این گونه نبود که آلبوم به کناری رود، بلکه در رقابت تنگاتنگ با آلبومهای دیگر در ردههای دوم تا چهارم قرار داشت و لذا این احتمال هست که بار دیگر و برای بار سوم این آلبوم را در صدر پرفروشها ببینیم.
این آلبوم در اوایل نوروز امسال همچنین توفیقی را نصیب موسیقی ایران کرد که متاسفانه به دلیل تعطیلی مطبوعات انعکاس درخوری نیافت و باز هم متاسفانه خبر توفیق دوباره آن در سایه درگذشت شوک برانگیز استاد محمدرضا لطفی بزرگ قرار گرفت. طبیعی است که تلالو نام محمدرضا لطفی و آن هم چنین حادثهیی هر حادثه خوب و بد دیگر را در سایه قرار دهد. اما زندگی با «زندهاندیشی» است که استمرار مییابد و به قول استاد سایه «زندهاندیشان به زیبایی رسند».
در اهمیت این رخداد همین بس که تاکنون (تا آنجایی که نگارنده در خاطر دارد و حداقل 20 سالی است اخبار موسیقی سنتی و کلاسیک ایران را رصد میکند) چنین توفیقی نصیب هیچ آلبوم موسیقی ایرانی نشده است. البته نفس کار بزرگ حافظ ناظری در گام نهادن در چنین طرح و پروژه بزرگ و سهمگینی ستودنی است. به یاد دارم که در سالهای اولی که او گام در این وادی نهاده بود، با طعن و تشنیع برخی دوستان و البته حسودان روبهرو شد. شاید خود حافظ ناظری هم اندکی تعجیل کرد که خبر شروع چنین پروژهیی را اعلام کرد و البته شاید ما و جماعت اهل موسیقی و به خصوص حسودانی که نه خود کاری میکنند و نه مایلند دیگران کاری کنند، زیاد او را جدی نگرفتند و بر آتش چنین گمانی نفتهای فراوانی افشاندند تا خوب شعلهورش کنند. اما او به فراست و در یک سکوت دو ساله، بیهیاهو و هیابانگ کار خود را کرد و به جلو رفت تا زمانی که اواخر امسال به یکباره پایان کارش را اعلام کرد تا نشان دهد که دود از کنده بر میخیزد و همچنان که پدر بزرگوارشان (استاد شهرام ناظری) مرد عبور از صخرههای سخت و صعب در موسیقی ایرانی است، او نیز در این مکتب آموخته است که چنین قدمهای بزرگی بردارد و گام در وادیهای درشت و صعب نهد.
در هر حال اگرچه سرقتهای موسیقایی در ایران اجازه نمیدهد تا موسسات و شرکتهای ایرانی سودی از تولید کارشان به دست آورند اما ورود موسیقی ایران به بازارهای بزرگتر و جهانی این مزیت را دارد که اقتصاد موسیقی ایران را تحولی دوباره ببخشد.
این نکته از آن جهت اهمیت دارد که دروازهیی تازه به روی موسیقی سنتی ایران باز میشود. در جهان معاصر نیز ثابت شده است زمانی طرحی موفق میشود و گام در وادیهای جهانی مینهد که از بازار تقاضای مناسبی برخوردار باشد. تاکنون با وجود آنکه چهرههای بسیاری در موسیقی ایران آمدند و البته در داخل کشور شهرت و اعتباری چندین برابر حافظ ناظری داشته و دارند اما در نهایت این حافظ ناظری بود که کلید ورود به چنین بازاری را به دست گرفت و قفلش را باز کرد. البته پیش از این هم چند کار صورت گرفت اما هیچ کدامشان با چنین اقبالی در بازار تقاضای جهانی روبهرو نشدند. اینگونه قطعا موسسات و شرکتهای بزرگ موسیقی و تهیهکنندگان جهانی در آینده نهچندان دور توجهی ویژه به موسیقی سنتی ایران خواهند داشت چرا که دریافتند سرمایهگذاری روی این موسیقی بازده اقتصادی مطلوبی هم دارد. از این بابت باید بر همت آقای ناظری آفرین گفت و بر دستان او بوسه تحسین زد که چنین پروژهیی را به اینجا رسانده است که چند مدتی نام موسیقی سنتی را بر تارک سایر گونههای کلاسیک و سنتی موسیقی دنیا بنشاند.
(رورنامه اعتماد)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد