۱۳ آبان؛ حیثیت‌ شکنی آمریکا

۱۳ آبان ۱۳۵۸ نقطه‌عطفی در مبارزات ضداستعماری مردم ایران محسوب می‌شود. اگر نگاهی دقیق به روابط ایران و آمریکا در چند دهه قبل از این حادثه بیندازیم، به‌درستی درمی‌یابیم که اقدام دانشجویان پیرو خط امام، عصیانی بود بر علیه ظلم مدام و مداوم آمریکایی‌ها.
۱۳ آبان ۱۳۵۸ نقطه‌عطفی در مبارزات ضداستعماری مردم ایران محسوب می‌شود. اگر نگاهی دقیق به روابط ایران و آمریکا در چند دهه قبل از این حادثه بیندازیم، به‌درستی درمی‌یابیم که اقدام دانشجویان پیرو خط امام، عصیانی بود بر علیه ظلم مدام و مداوم آمریکایی‌ها.
کد خبر: ۱۵۲۶۰۲۲
نویسنده احمد مومنی‌ راد - استاد دانشگاه

کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تنها یک اقدام از مجموعه اقدامات رژیم آمریکا بر علیه مردم ایران محسوب می‌شود. با این کودتا، به‌تدریج آمریکا جای انگلیس را ــ که سابقه‌ای طولانی در استعمار و استثمار مردم ایران داشت ــ گرفت.

تأسیس ساواک و مبارزه خونین با انقلابیونی که بر علیه رژیم سفاک شاهنشاهی مبارزه می‌کردند، اعزام مستشاران نظامی به ایران، تبدیل کشور ایران به یک کشور وابسته تمام‌عیار به رژیم غرب، حمایت بی‌چون‌وچرا از شاه و مجموعه اقدامات جنایتکارانه ایشان بر علیه مردم ایران، فقط بخشی از سابقه تاریکی بود که رژیم آمریکا از خود به‌جا گذاشته بود.

در زمانی که سفارتخانه آمریکا تبدیل به یک مرکز جاسوسی برای ایران و برای منطقه شده بود و در حالی‌که این سفارت تلاشی وافر داشت برای جذب دولتمردان و استفاده از آنها، در دوره‌ای که اقدامات خصمانه آمریکا در قبال مردم ایران تشدید شده بود و در میانه پناه دادن به شاه مخلوع و بی‌اعتنایی به خواست مردم ایران در تحویل شاه و بازگرداندن دارایی‌های او، مجموعه عواملی بود که سبب شد دانشجویان اقدام به تسخیر لانه جاسوسی کنند.

در آن دوره، مماشات دولت موقت با آمریکا، تشدید دوستی آمریکاییان با شاه مخلوع، ترس از پیشدستی نیرو‌های غیرمذهبی در تسخیر سفارت، سفر شاه به آمریکا و ورود برخی نیرو‌های اطلاعاتی آمریکا در لباس دیپلماتیک، زمینه‌هایی را فراهم می‌کرد که امکان کودتایی دیگر بر علیه مردم متصور باشد.

با توجه به سابقه آمریکایی‌ها در سرکوب مبارزات مردمی، حمایت از مستبدان و دیکتاتور‌های منطقه و سابقه بازگرداندن شاه در حالی‌که از خشم مردم در ۲۸ مرداد ۳۲ فرار کرده بود، این عوامل باعث شد که اقدامی جسورانه انجام شده و ضربه مهلکی به حیثیت آمریکا وارد شود.

براساس بند ۳ و بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد و همچنین ماده ۳۲ این منشور، روابط کشور‌ها باید به‌گونه‌ای باشد که روابط دیپلماتیک به‌درستی انجام شود. کنوانسیون ۱۹۶۱ وین راجع به روابط دیپلماتیک و کنوانسیون ۱۹۶۳ روابط کنسولی نیز اقتضا می‌کرد که چنین اقدامی صورت نگیرد. همچنین ماده کنوانسیون ۱۹۷۳ جلوگیری از اقدام علیه اشخاص تحت حمایت بین‌المللی ازجمله نمایندگان دیپلماتیک، اقتضا می‌کرد که روابط ایران و آمریکا به‌گونه‌ای شکل بگیرد که شاهد چنین حادثه‌ای نباشیم.

اما همه این موارد در فضایی قابل‌تصور و تصدیق است که روابط کشور‌ها براساس حسن همجواری، دوستی، و اصول مسلم منشور بین‌الملل باشد. منشور ملل متحد برابری کشور‌ها را رقم زده، احترام به حاکمیت دولت‌ها را مورد اشاره قرار داده و استقلال کشور‌ها و به‌رسمیت شناختن آن را تصویب کرده است. احترام به تمامیت ارضی و مرز‌های کشور‌ها نیز مورد توجه است و مهم‌ترین مسأله در این زمینه، عدم مداخله در امور داخلی کشورهاست.

آمریکا با نقض همه این اصول، جایی برای این‌که بگوییم حقوق بین‌الملل باید حاکم بر روابط ایران و آمریکا باشد، نگذاشته است. در حقیقت، آمریکا نظمی را براساس حقوق بین‌المللی که خود و کشور‌های همسویش ایجاد کرده‌اند، در صحنه جهانی به‌وجود آورده بود. پیروزی انقلاب اسلامی و مبارزات مردم، عصیانی بر این نظم بود.

در حقیقت، انقلاب اسلامی آمده بود تا نظم دروغین حاکم بر جهان را به چالش بکشد و نظمی نوین را براساس عدالت ــ عدالت واقعی ــ رقم بزند.

فرانسیس آنتونی بویل، حقوقدان آمریکایی و برجسته دانشگاه، به این موضوع اشاره می‌کند که منطبق با ماده ۵۱ منشور ملل متحد، ایران محق بوده که سفارت آمریکا را تسخیر کند. مردم ایران برای استیفای حقوق مشروع خود این اقدام را انجام دادند.

باید گفت که اگر در این امر تعللی صورت می‌گرفت، امکان وقوع کودتایی شبیه آنچه در ۲۸ مرداد ۳۲ رخ داد، وجود داشت. با توجه به وابستگی تام و تمام رژیم شاه به آمریکا و غارت اموال ایران در ابعاد مختلف، وضعیت به‌گونه‌ای بود که آمریکایی‌ها به‌راحتی دست از سر ایران برنمی‌داشتند و قطعا به‌دنبال طراحی توطئه‌های بی‌شماری بودند که بعد‌ها نیز برخی از آنها شکل گرفت.

از منظر حقوق بین‌الملل، آنچه در ۱۳ آبان ۵۸ رخ داد، واکنشی بود از سوی دانشجویان ایران در قبال سال‌های متمادی ظلم و جنایت آمریکایی‌ها علیه ایرانیان و حمایت تام و تمام از استبداد و خفقان رژیم پهلوی. طبیعی بود که مردم ایران خواهان تحویل شاه و دارایی‌های او بودند و تقاضا داشتند که در یک دادگاه بین‌المللی، شاه و همراهانش در طول مدت حکومتش محاکمه شوند. اما آمریکا با بی‌اعتنایی به این تقاضا، حمایت خود را از شاه اعلام کرد.

به‌هر حال، گرچه این اقدام به ظاهر خلاف حقوق دیپلماتیک محسوب می‌شود ولی اگر با دقت و تأمل به حقوق بین‌الملل نگاه کنیم و استدلال‌ها را بررسی کنیم، می‌بینیم که این اقدام را می‌توان در راستای حقوق بین‌الملل شمرد.

چنین بود که حیثیت آمریکا به‌عنوان ابرقدرتی که بسیاری از کشور‌ها حتی جرأت اندیشیدن به مقابله با آن را نداشتند، درهم شکست.

در یک جمله کوتاه، آنچه که در حقوق بین‌الملل، در منشور ملل متحد، در کنوانسیون ۱۹۶۱ وین راجع به روابط دیپلماتیک و کنوانسیون ۱۹۶۳ راجع به روابط کنسولی آمده، ناظر به شرایطی است که دو کشور به نسبت مساوی در تعامل با هم قرار داشته باشند. اما این وضعیت برای ایران و آمریکا در سال‌های ۵۷ و ۵۸ وجود نداشت.

انقلاب اسلامی ایران وضعیتی را ایجاد کرد که مردم به رهبری حضرت امام، راهی جدید پیش پای آزادیخواهان و استقلال‌طلبان در جهان گذاشتند.

این راه، راهی است در ادامه حرکت انبیا و مبارزات صالحان روی زمین بر علیه مستکبران، طواغیت، ظالمان و ملحدان سفاک تاریخ.

چنین است که این راه، بعد از حدود پنج دهه، هنوز بر تارک جهان خودنمایی می‌کند و انسان‌های آزاده، مستقل و دارای فطرت‌های پاک، به این راه ایمان می‌آورند.

موضوع فلسطین و غزه زمینه‌ای بود برای این‌که حقانیت این مسیر و حقانیت مبارزات بر علیه نظام سلطه، بیشتر و بیشتر روشن شود. بیداری جهانی حاصل از اندیشه مقاومت حضرت امام و مقام معظم رهبری، اکنون مرز‌های کشور‌ها و قاره‌ها را درنوردیده و به یک گفتمان غالب تبدیل شده است.

راهی که ان‌شاءالله با قدرت ادامه دارد و زمینه ظهور حضرت حجت (عج) را در جهان فراهم می‌سازد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها