انسان به طور طبیعی خواستار خوبی و کمال است و این تمایل به کمال‌گرایی و انسان تقریبا کامل و بی‌عیب و نقص به خودی خود ایرادی ندارد. ایراد آنجاست که مقوله کمال‌گرایی به صورت نابهنجاری درآید، چرا که ابعاد ناسالم کمال‌گرایی با کمبود اعتماد به نفس، روان رنجوری و آسیب‌های کمی در ارتباط است.
کد خبر: ۵۰۶۰۹۲

در واقع می‌توان گفت کمال‌گرایی لزوما به عنوان یک فاکتور منفی شناخته نشده است، بلکه به عنوان فاکتوری که می‌تواند عملکرد مثبت و مفیدی نیز داشته باشد، مطرح است.

معمولا زندگی افراد کمال‌گرا در یک سلسله حتما‌ها، بایدها و نبایدها خلاصه می‌شود. آنان باید در هر کاری به حد کمال برسند و به بهترین شیوه آن را انجام دهند وگرنه راضی نخواهند شد و نرسیدن به کمال آنها را دچار اضطراب، افسردگی و احساس گناه شدید می‌کند. از طرفی این توقعات بیجا و عهده‌دارشدن مسئولیت‌های سنگین و غیرمنطقی عرصه زندگی را بر آنان تنگ می‌کند.

برخی از والدین کمال‌گرا آرزو دارند فرزندان کاملی داشته باشند. آنان معمولا زیاده از حد جاه‌طلب، بیش از حد معمول اهل رقابت و نسبت به خطاهای خود بسیار جدی هستند. این دسته از پدران و مادران آنچه در توان دارند انجام می‌دهند تا فرزندان کاملی تربیت کنند.

آنان مرتب فرزندان را تشویق می‌کنند که مثلا باید فلان موسیقی یا فلان رشته ورزشی را یاد بگیرند و البته تنها یادگرفتن و تبحر در آن کافی نیست، بلکه فرزندان‌شان باید فراتر از آن باشند.

والدین کمال‌گرا تمام لحظات زندگی فرزندان‌شان را با درس، برنامه‌ها و فعالیت‌های فوق‌برنامه پر می‌کنند، از فرزندان‌شان توقع دارند نمرات بسیار عالی داشته باشند و دائم فرزندان خود را تحت فشار قرار می‌دهند تا فعالیت‌ها و برنامه‌هایی که مطابق میل آنان است را انتخاب کنند و انجام دهند، نه آن چیزی که خود فرزندان به آن تمایل دارند.

غافل از این‌که این فشارها و کمال‌گرایی‌های نابجا به چه قیمتی برای فرزندان تمام می‌شود و آنها در بزرگسالی چه نوع شخصیتی پیدا خواهند کرد.

کمال‌گرایی سالم یا ناسالم

کمال‌گرایی به دو دسته بهنجار و سالم و نابهنجار و ناسالم تقسیم می‌شود. در کمال‌گرایی بهنجار، شخص کمال‌گرا از انجام کارهای سخت و طاقت‌فرسا لذت می‌برد و زمانی که احساس می‌کند در انجام کارها آزاد است، می‌کوشد به بهترین صورت عمل کند و با موفقیت در انجام کارها به گونه‌ای احساس خشنودی و رضایت می‌رسد.

در این نوع کمال‌گرایی انتظارات و توقعات منطقی به فرد اجازه می‌دهد از تلاش‌های خود لذت ببرد و در انجام وظایف بکوشد، رشد کند و کارش را به بهترین شیوه انجام دهد.

در واقع این دسته از کمال‌گرایان (بهنجار) برای رسیدن به معیارهای بالا تلاش می‌‌کنند. آنان می‌توانند کمال‌گرایی‌شان را تنظیم کنند و به همین دلیل نیز این نوع کمال‌گرایی با تمایل به پیشرفت در سطح بالا و عواطف مثبت رابطه دارد.

اما کمال‌گرایی نابهنجار و ناسالم زمانی رخ می‌دهد که فرد برای معیارهای بسیار افراطی و غیرواقعگرایانه تلاش می‌کند و عملکردش را بشدت مورد ارزیابی شخصی قرار می‌دهد.

کمال‌گرایان ناسالم با ترس از شکست برانگیخته می‌شوند و زمانی که کوچک‌ترین اشتباهی رخ می‌دهد، نمی‌توانند احساس رضایت کنند.

ویژگی‌های فرد کمال‌گرا

فرد کمال‌گرا فردی است که نیاز و عطش دارد از هرنظر کامل و بی‌نقص باشد، چنین فردی خود را درست مطابق تصویر آرمانی که از خودش دارد فرض می‌کند و چون گمان می‌کند براستی همان چیزی است که به حکم خود آرمانی «باید» باشد، بر این اساس خود را در زمینه‌های اخلاقی، عقلی و معنوی کامل و از همه‌کس برتر حس می‌کند و دیگران را به چشم حقارت می‌نگرد.

وی از ترس سرزنش خودش همیشه سعی می‌کند مطابق با «بایدها» عمل کند مثلا تلاش می‌کند همیشه وظایفش را به طور کامل انجام دهد، رفتارش مودبانه، با نزاکت و موقر باشد، در کارهایش نظم و انضباط داشته باشد و هرگز به طور آشکار دروغ نگوید.

اینچنین فردی تا آنجا که بتواند می‌کوشد دست‌کم به صورت ساختگی و ظاهری هم که شده از نظر خلقیات و اصول اخلاقی مطابق معیارهای آرمانی جامعه خود باشد و برای تائید صفات عالی خود بیشتر نیازمند احترام دیگران است تا تحسین زبانی آنها و توقعاتش از دیگران بیش از آن که براساس انصاف و عدالت باشد بر مبنای احساسات خودش است.

فرد کمال‌گرا اگر در انجام توقعاتی که از خودش دارد موفق نشود، احساس بی‌ارزشی می‌کند. در واقع کمال‌گرایان خواهان برتری، پیروزی و تسلط هستند و تنها به این شیوه است که بر اضطراب‌ها و ترس‌هایشان غلبه می‌کنند.

آنان به وسیله ارزش‌ها و صفات عالی اخلاقی که به خود نسبت می‌دهند، می‌کوشند دیگران را به اطاعت و پیروی از خود وادارند. در ضمن آنان از نظر عواطف و احساسات سرد و جدی هستند.

از دیگر ویژگی‌های افراد کمال‌گرا می‌توان این موارد را بر شمرد:

ـ داشتن اهداف بلندپروازانه، جاه‌طلبانه، مبهم، دست‌نیافتنی و تلاش افراطی برای به دست‌آوردن این اهداف.

ـ نیاز شدید به موفقیت.

ـ گرایش به اندیشه همه یا هیچ.

ـ ‌ارزیابی سخت‌گیرانه از خود و دیگران.

ـ پرهیز از آشکارشدن عیب‌ها و نقص‌ها.

ـ انتظارات زیاد از خود و دیگران.

ـ احساس ستیزه نسبت به خود و دیگران به دلیل برآوردنشدن انتظارات و توقعات.

ـ ناتوان‌بودن از درخواست کمک از دیگران، حتی از نزدیک‌ترین دوستان.

همچنین افراد کمال‌گرا بعضی از احساسات، افکار و باورهای منفی زیر را دارند:

ـ ترس از بازنده‌بودن

ـ ترس از اشتباه‌کردن، چرا که افراد کمال‌گرا غالبا اشتباه را مساوی با شکست می‌دانند.

نکته: نتایج مطالعات انجام‌شده نشان می‌دهد افراد کمال‌گرا دارای والدینی با سطح بالای‌‌کمال‌گرایی بوده‌اند. این رابطه بویژه زمانی که والد و فرزند هم‌جنس هستند (مادر و دختر)‌ قوی‌تر به نظر می‌رسد

ـ‌ ترس از نارضایتی دیگران

ـ همه یا هیچ‌‌پنداری. برای مثال دانش‌آموزی که همیشه نمره «الف» داشته، در صورت گرفتن نمره «ب» بر این باور است که «من یک بازنده کامل هستم.»

ـ تاکید بسیار بر «بایدها».

ـ اعتقاد داشتن به این که دیگران به آسانی به موفقیت می‌رسند.

والدین کمال‌گرا، فرزندان کمال‌گرا

نتایج مطالعات انجام‌شده نشان می‌دهد افراد کمال‌گرا دارای والدینی با سطح بالای کمال‌گرایی بوده‌اند. این رابطه بویژه زمانی که والد و فرزند همجنس هستند (مادر و دختر)‌ قوی‌تر به نظر می‌رسد. معمولا والدین کمال‌گرا بیش از اندازه انتقاد می‌کنند، سختگیر هستند و کمتر از فرزندان‌شان حمایت می‌کنند.

آنان عملکرد فرزندان‌شان را بیش از اندازه ارزیابی می‌کنند و این به بهای از دست‌دادن رابطه نزدیک بین آنان و فرزندان‌شان می‌شود.

این دسته از والدین نه‌تنها به تحقیر و کوچک‌شمردن موفقیت‌های خود می‌پردازند، بلکه پذیرفتن و پاداش‌دادن به تلاش‌های فرزندان‌شان نیز برای آنان مشکل است.

این والدین به جای تایید رفتار فرزندان‌شان، پیوسته آنان را به انجام کارهای بهتری وامی‌دارند و به آنان هشدار می‌دهند. فرزندان والدین کمال‌گرا همواره باید بی‌نقص باشند تا خواسته‌های والدین‌شان را برآورده سازند و از انتقادات‌شان دور باشند.

آنان باید همواره بی‌نقص بوده و به تلاش خود ادامه دهند تا جایی که تائید پدر و مادر را به دست آورند. چنین فرزندی دست به نوآوری و کارهای تازه نمی‌زند، همیشه مضطرب و پریشان است و به توانایی‌های خود اعتمادی ندارد. این فرزندان هیچ‌گاه احساس خوشحالی نمی‌کنند چراکه گمان می‌کنند رفتارشان به آن اندازه خوب نیست تا نظر پدر و مادر را جلب کند.

والدین کمال‌گرا اغلب از عشق‌ورزیدن و تائید فرزندان‌شان دوری می‌کنند و به این صورت آنان را تنبیه می‌کنند. فرزندان‌شان نیز هرگز احساس خشنودی و رضایت نمی‌کنند.

دانش‌آموزان کمال‌گرا

معمولا دانش‌آموزان کمال‌گرا، ویژگی‌های زیر را از خود نشان می‌دهند:

ـ آنان همواره از این که مبادا خطا کنند، نگران هستند.

ـ برای خود پیشرفت‌های بالاتری را در نظر می‌گیرند. به گونه‌ای که هرگز از کار خود راضی و خشنود نمی‌شوند.

ـ در برابر کیفیت کار خود اغلب مضطرب، نگران و ناکام هستند.

ـ از شرکت در رقابت‌ها حتی اگر از توانایی خود مطمئن باشند، دوری می‌کنند. تحقیقات بیانگر آن است که بین کمال‌گرایی و پیشرفت تحصیلی در دانش‌آموزان رابطه وجود دارد. اگرچه هر دو دسته کمال‌گرایان (سالم و ناسالم)‌ برای پیشرفت‌کردن می‌کوشند، اما کمال‌گرایی ناسالم و منفی بر پیشرفت تحصیلی اثر منفی و کمال‌گرایی سالم و مثبت دارای اثر مثبت بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان است. کمال‌گرایان نابهنجار و ناسالم با ترس از شکست برانگیخته می‌شوند که این خود، اثر منفی بر پیشرفت آنان می‌گذارد.

بیماری‌های مرتبط با کمال‌گرایی

وقتی کمال‌گرایی به صورت ناسالم و نابهنجار باشد، می‌تواند زمینه‌ساز اختلالاتی چون وسواس، افسردگی، بی‌اشتهایی عصبی، اختلالات شخصیت، اختلالات اضطرابی (اضطراب اجتماعی)‌، استرس، اختلالات روان‌تنی و میگرن شود.

کمال‌گرایی و افسردگی: معمولا افراد کمال‌طلب دچار افسردگی می‌شوند، چراکه عمده تمرکز آنها بر موضوعاتی همچون لیاقت فردی و انتقاد فردی است. آنها به سرزنش و انتقاد و حمله به خود می‌پردازند و احساسات شدیدی از گناه، شرم، شکست و ناشایستگی به آنها دست می‌دهد.

پژوهشگران در ارتباط کمال‌گرایی و افسردگی به این نتیجه رسیده‌اند که پندار کامل‌بودن، گونه‌ای دفاع برای کنارآمدن با والدین سختگیر، تنبیه‌گر، قضاوتی و مخرب است. زمانی که فرد این احساس خطر را دارد که نتواند به معیارها و توقعات بالای والدینش دست یابد یا تائید و برآوردن انتظارات بسیار سخت والدینش غیرممکن است؛ همواره نگران و مضطرب از دست‌دادن پشتیبانی و علاقه آنان می‌گردد و همین امر باعث افسردگی وی می‌شود.

از طرفی سطح خودانتقادی والدین و نیاز آنها به پیدا‌کردن تکامل در خودشان و فرزندان‌شان ممکن است عامل اصلی انتقال افسردگی از والدین به کودک باشد. افراد کمال‌گرایی که از مورد تائید قرارگرفتن از سوی دیگران به دلیل شکست از انجام کارها می‌هراسند، ناامید شده و نسبت به افسردگی آسیب‌پذیر می‌شوند.

کمال‌گرایی و اختلالات خوردن (بی‌اشتهایی عصبی)‌: بین کمال‌گرایی و بی‌اشتهایی روانی افراد ارتباط وجود دارد. گاه کمال‌گرایی افراد مبتلا به بی‌اشتهایی روانی آنان را به رژیم‌های غذایی سوق می‌دهد تا این که سرانجام خود را به عنوان فردی شکست خورده درک کنند.

کمال‌گرایی و اضطراب اجتماعی: کمال‌گرایی با اختلالات اضطرابی نیز رابطه دارد. شکل اصلی هراس اجتماعی، ترس عمده و پایدار فرد از موقعیت‌های اجتماعی است که در آن ممکن است فرد دچار شرمندگی شود. بنابراین آن دسته از افرادی که تمایل به تاثیر کامل در دیگران دارند، اضطراب اجتماعی بالاتری را تجربه می‌کنند.

کمال‌گرایی و استرس: معمولا این باور وجود دارد که کمال‌گرایان درجات بالاتری از استرس را در مقایسه با غیرکمال‌گرایان تجربه می‌کنند. رفتار کمال‌گرایان می‌تواند ایجاد استرس کند که این امر خود از تمایلات کمال‌گرایانه برای ارزیابی شدید خود و دیگران، تمرکز بر جنبه‌های منفی عملکرد و تجربه اندک رضایت فرد نشات می‌گیرد. وجود کمال‌گرایی باعث افزایش یا شدت‌یافتن اثرات منفی استرس ‌شده که خود به ناسازگاری منجر می‌شود. همچنین کمال‌گرایی با رفتارهای ناسازگارانه‌ای چون احساس گناه، باورهای غیرمنطقی، حس روان‌رنجوری و احساس شرمندگی، رابطه دارد و مستعد بیماری‌های قلبی ـ عروقی و اضطراب است.

معصومه اسدی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها