دیدنی‌های اصفهان همیشه جالب است

بابل در نظر من شهری زیبا و پر از خاطره است. زیرا من از وقتی به دنیا چشم باز کردم تا زمان دیپلم در همین شهر زندگی می‌کردم. من هر بار که به بابل می‌روم در محله‌های قدیمی‌اش که خودم دوران تحصیل و زندگی‌ام را در آنها سپری کرده‌ام، گشتی می‌زنم و خاطراتم را زنده می‌کنم. خصوصا محله شش‌دری بابل که در حقیقت 6 کوچه پیوسته به هم و در کنار هم است. بابل پلی هم دارد به نام محمدحسن خان که من وقتی کودک بودم با برادر بزرگترم برای ماهیگیری به آنجا می‌رفتیم. به هر کس که می‌خواهد به بابل برود، دیدن روستای لفور را پیشنهاد می‌دهم. جایی که جنگلی بس زیبا دارد و هنوز دیدن مناطق بکر و دست‌نخورده‌اش می‌تواند هیجان‌انگیز باشد.
کد خبر: ۴۶۰۴۵۱

البته من رامسر را هم خیلی دوست دارم. تمام قسمت‌های رامسر برای من جذاب است، طبیعتش، سکوتش،‌ همه چیزش. بعضی از مناظر خیلی توصیف کردنی نیست!

اگر بخواهم از بهترین سفرهای خودم برایتان بگویم، باید به سفرم به سرعین اشاره کنم. سفری خوشایند که جاده‌های زیبا و عالی‌اش نظر من را بسیار به خودش جلب کرد. من جاده‌های زیادی را دیده‌ام مثل جاده های دو هزار و سه هزار و... ولی جاده سرعین چیز دیگری است. با این جاده شما در دل طبیعت پا می‌گذاری. شما به طبیعتی مسلط می‌شوی که می‌توانی همزمان از آن لذت ببری. البته تمام این زیبایی‌ها زمانی باقی می‌ماند و همه ما می‌توانیم از آنها استفاده کنیم که گردشگری و سفرمان به طبیعت لطمه نزند.

اگر هم بخواهم از شهرهای تاریخی بگویم، همیشه اصفهان برای من در اولویت است. خصوصا این که من در آنجا دوست بسیار خوبی دارم که همیشه در سفرهایم به اصفهان از من پذیرایی می‌کند. در اصفهان همیشه اولین جایی که به دیدنش می‌روم نقش‌جهان است. این میدان به من حس غرور می‌دهد. حس غرور از این که این شهر، این بناها و این تاریخ متعلق به من است. اگرچه بارها مسجد جامع را دیده‌ام، ولی همچنان معتقدم که این محل اوج زیبایی و هنر معماری است. نکته جالبی را می‌خواهم بگویم که شاید شما هم نشنیده باشید. دوست اصفهانی من یک بار برایم توضیح داد: داخل محراب را به گونه‌ای ساخته‌اند که وقتی کسی در آن حرف می‌زند صدایش تا فاصله‌ای طولانی در فضای مسجد می‌پیچد. یعنی معماران ما بدون داشتن بلندگو فضا را به گونه‌ای ساخته بودند که صدا تا فاصله بسیار طولانی به گوش مردم می‌رسیده است. آکوستیکش هم رعایت شده است. حدود 15 یا 16 سال پیش بود که من و دوستم این قابلیت مسجد جامع اصفهان را با یکدیگر آزمایش کردیم و دقیقا در فاصله‌ای بسیار دور صدای یکدیگر را می‌شنیدیم. در چنین مواقعی است که به هنر و قابلیت‌های معماری ایرانی و میزان پیشرفته بودن آن پی می‌بریم.

دیگر دیدنی‌های اصفهان نیز برایم جالب است. مثلا معماری شیخ بهایی در منارجنبان و حمامی که با یک شمع روشن می‌شد. خودم در زمان دانشجویی‌ام در منارجنبان این تکان خوردن را حس کردم. عجیب است که جایی از خشت و ملات اینچنین پابرجا مانده است.

من حتما در هر سال چندباری هماهنگ می‌کنم و برای زیارت به مشهد می‌روم. این یکی از برنامه‌های ثابت من است. من آدم شکمویی هستم. به همین خاطر هر وقت به مشهد می‌روم حتما شاندیز هم می‌روم. البته بارها و بارها هم در طوس به دیدن مزار اخوان ثالث و فردوسی هم رفته‌ام. هر ایرانی که مزار فردوسی را می‌بیند، احساس غرور می‌کند و در عین حال متعجب می‌شود که چه طور فردوسی تنها توانسته است اینچنین زبان فارسی را احیا کند و شاهنامه را با این قابلیت بالای قصه‌گویی بسراید.

البته راستش من دیدنی‌های بکر ایران را مانند افراد پر مهارتی مثل آقای ایرج میلانی ندیده‌ام. ما با یکدیگر یک برنامه تلویزیونی داشتیم که ایشان جاهای بکری از ایران را به ما معرفی می‌کرد. از آبشار و رود گرفته تا جنگل و کویر و روستا و چشمه و هر چه که فکرش را بکنید. وقتی آقای میلانی این مناطق را معرفی می‌کرد من واقعا دلم می‌خواست تمام آنها را ببینم. ولی هنوز فرصتش فراهم نشده است.

در کل من آدم اهل سفری هستم. موقعیت شغلی‌ام هم جوری است که به خاطر بسیاری از اجراهایم باید به شهرهای مختلف کشور سفر کنم. اعتقاد قلبی به این شعر دارم که می گوید: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی. همان طور که درکلاس‌های گویندگی می‌گویند: بسیاری از چیزها را در جریان کار می‌آموزید. در سفر هم انقلابی درون انسان رخ می‌دهد که در زندگی تاثیرگذار است. باید سفر را تجربه کرد. شما اگر 10 تا سفرنامه هم بخوانی هیچ گاه به اندازه تجربه‌های شخصی‌ات از سفر نخواهد شد.

هرمز شجاعی‌مهر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها