تصادف مرگبار بود، خدا نخواست بمیرم

ماجرای تصادف حامی به اینجا ختم نمی‌شود. مردم او را سریعا به بیمارستان می‌رسانند. به گفته حامی، چند روز او در گیجی مطلق به سر می‌برده است. طوری که همه فکر کرده‌اند او در کما به سر می‌برد. می‌گوید: «پزشکان احتمال داده بودند که من دچار مرگ مغزی شده باشم. اما این اتفاق نیفتاد و خوشبختانه من جان سالم به در بردم. تصادف عجیبی بود. مردم جمع شده بودند منتظر دیدن جنازه راننده بودند. تصادف بقدری شدید بود که هرکس ماشینم را می‌دید فکر می‌کرد صاحب آن مرده است. ماشین کاملا له شده بود. حتی اوراق فروش هم آن را نمی‌خرید. 206 من دیگر شبیه هر چیزی بود، جز 206 ! شاید به جرات بتوانم بگویم که در آن تصادف من مرگ را تجربه کردم و خودم هم باورم نمی‌شد که زنده مانده باشم. حتی نشریاتی که خبر تصادف من را منتشر کرده بودند از مردم خواسته بودند برایم دعا کنند. نوشته بودند حمید حامی در کما است. نمی‌دانم شاید دعای مادرم و مردم بود که من را سالم نگه داشت.»

با این که 4 سال از این تصادف عجیب می‌گذرد، حامی هنوز به این فکر می‌کند که چطور با این شدت تصادف کرده و سالم مانده است؟ شاید هر کس جز حامی بود، قید رانندگی را می‌زد و تحت هیچ ‌شرایطی رانندگی نمی‌کرد. اما او همچنان رانندگی می‌کند.