دکتر مازیار حسینی از نقاط ضعف و قوت مدیریت بحران در تهران می‌گوید

اول کاهش خطرپذیری بعدا مدیریت بحران

وقتی صحبت از بلایای طبیعی می‌شود، ناخود‌آگاه تصاویر دردناکی از زلزله بم و رودبار جلوی چشمانمان زنده می‌شود. با توجه به لرزه‌خیزی کشورمان و قرارگیری آن روی خط زلزله، گویا گریزی از این نیروی خشمگین طبیعت ممکن نیست.
کد خبر: ۲۸۷۲۶۴

سال‌هاست صحبت از رخداد زلزله بزرگی در تهران می‌شود که زمان دقیق آن خوشبختانه یا متاسفانه معلوم نیست. با این حال خطر بالقوه بروز این زلزله مهیب به خودی خود آنقدر بزرگ محسوب می‌شود که هر لحظه هم برای کاهش تبعات ناشی از آن دیر است.

در نتیجه بهره‌گیری از علم مدیریت بحران همچون بسیاری از کشورهای موفق در پیشگیری از خطرات زلزله‌ای بزرگ، تنها راه‌حل برای جلوگیری از فاجعه‌ای است که اگر بیش از آنچه تاکنون تعلل کرده‌ایم، تعلل کنیم دیگر حتی فرصتی برای جبران هم نخواهد بود.

فراموش نکنید که علم مدیریت بحران به طیف گسترده‌ای از علوم و تخصص‌ها از جمله علوم جوی، زمین‌شناسی، مهندسی سازه و زلزله، جستجو، نجات و امداد، پزشکی و روان‌شناسی، ارتباطات و امور حقوقی و شهرسازی بازمی‌گردد و بدون همکاری و هماهنگی همه این بخش‌ها هیچ بحرانی بدرستی مدیریت نخواهد شد. پای صحبت‌های دکتر مازیار حسینی، استادیار مهندسی‌سازه و زلزله و ریاست سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران نشستیم تا بدانیم که در این عرصه تا کجا پیش رفته‌ایم.

 

وقتی صحبت از بحران می‌شود، ناخودآگاه بحث زلزله در کشور و بخصوص زلزله بزرگی که پیش‌بینی می‌شود در تهران رخ بدهد به میان می‌آید. حال پرسشی که در پی این مساله پیش از همه رخ نمایی می‌کند، راهکارهای ما در مقابله و پیشگیری از تبعات چنین زلزله بزرگی است و این‌که سازمان متولی پیشگیری و کنترل بحران در شهر تهران چه وظیفه‌ای در مقابله با چنین بحرانی دارد؟

نه‌تنها زلزله در تهران مهم است، بلکه زلزله در هر نقطه‌ای از کشور اهمیت دارد. شاهد آن هم زلزله بم بود که در شهرستانی با جمعیت حدود 100 هزار نفر، کل کشور را تحت تاثیر قرار داد. در شرایط موجود بحث حوادث طبیعی از یک محدوده جغرافیایی به مراتب گسترده‌تر شده است. به نظر می‌رسد زلزله ، یکپارچگی و تمرکز را به سیستم‌های مدیریتی ما تحمیل می‌کند که البته در اجرا ، سیاست عدم تمرکز را می‌طلبد. یعنی وقتی تصمیم می‌گیریم کاری را در حوزه مدیریت بحران انجام دهیم حتما با نگاه همه‌جانبه‌نگر و یکپارچه این موضوع را ببینیم و از آن طرف حتما باید سیستم‌های متعدد پشتیبان، همکار و غیرمتمرکز را برای آن طراحی کنیم.

این موضوعی است که زمان و مکان مشخصی را نمی‌توان از قبل برایش تعریف کرد. تجربه نشان داده ، ما معمولا در جاهایی آسیب می‌بینیم که از قبل به آن فکر نکردیم نه آنجاهایی که الزاما کمبود داریم. کار سیستم مدیریت بحران باید این باشد که از قبل حلقه‌های زنجیره سیستم‌اش را ارزیابی کند و دنبال رفع عیوب و مقاومت حلقه ضعیف باشد. پس مدام باید در این سیستم حلقه‌ها مورد بررسی قرار بگیرند. پس در درجه اول باید خطر در سیستم مدیریت بحران شناسایی شود. خطر گاهی از اوقات قابلیت حذف دارد، یعنی با پیش آگهی خوب می‌توانیم جان افراد در معرض خطر را حفظ کنیم. در اندونزی در مقابله با حادثه اخیر سونامی این اتفاق افتاد یا در بخش سیل می‌توان با عدم تعرض به مسیل‌ها، شناسایی دور بازگشت سیل‌ها و برآورد حجم سیلاب، هم باایجاد ایستگاه‌های تخلیه سیلاب ، فروکش کردن سیلاب را به‌وجود آورد و هم آبهای جمع شده را بازیافت کرد.

جالب است بدانید مدیریت بحران 2 شکل تقسیم‌بندی مطرح دارد. یک تقسیم‌بندی براساس اقدامات که در آن مباحث مرتبط با پیشگیری و کاهش خطرپذیری و آمادگی برای مواجهه با خطر با بهره‌گیری از تجهیزات گرفته تا بحث‌های مربوط به آموزش و فرهنگ سازی مطرح است که تا اینجا مدیریت بحران پیش از بروز حادثه است و پس از بروز حادثه نیز 2 مساله مطرح است که یکی عملیات مقابله و ارزیابی آسیب‌ها و خسارات است و برگرداندن شرایط به حالت عادی و دیگری بازسازی و بازتوانی است. درعین‌حال فاکتور مدیریت زمان هم از عوامل بسیار موثر در پیشگیری بحران است.

آیا در بحث بازسازی تنها ترمیم آسیب‌ها و خسارات فیزیکی و اسکان بازماندگان مطرح است یا به بحث‌های مربوط به لطمات روحی و روانی بازماندگان ناشی از حوادث نیز توجه می‌شود؟

در حوادث طبیعی انسان‌ها در درجه اول اهمیت هستند که علاوه بر نیازهای فیزیکی، نیازهای روحی، معنوی و احساسی هم دارند و نمی‌شود که تنها به فکر سرپناه یک انسان حادثه دیده بود. خوشبختانه در تهران یک کمیته تخصصی طراحی شده است با عنوان سلامت روانی که با مسوولیت بهزیستی در‌همین زمینه فعالیت می‌کند.

به نظر می‌رسد یکی از چالش‌های اصلی ما در مقابله با بحران و بخصوص زلزله این است که ما همگی از مردم گرفته تا مسوولان آن را یک اتفاق محتمل می‌دانیم که امیدواریم بزودی هم رخ ندهد. چنین دیدگاهی چه اثرات منفی و بازدارنده‌ای بر سیستم مدیریت بحران می‌گذارد؟

مدیریت بحران یک چرخه پیوسته دائمی و نیازمند توجه به مقطع قبل از حادثه است، یعنی مدیریت ریسک یا کاهش خطرپذیری مقدم بر مدیریت حادثه است این مساله‌ای است که ما در کشورمان باید خیلی روی آن تمرکز کنیم.

با این حال اتفاقاتی که به نظر می‌آیند نادرند امکان دارد، رخ دهند؛ بنابراین ما در مهندسی زلزله می‌گوییم یک حادثه احتمال وقوعش چقدر است و اگر رخ بدهد تبعات آن چقدر بزرگ است. بعد از ضرب این دو ، ریسک نهایی به دست می‌آید. به بیان دیگر، احتمال دارد زلزله‌های بزرگ، کم تعداد باشند ولیکن چون آسیبی که می‌زنند خیلی بزرگ است،‌ نمی‌توانیم ریسک کنیم و حاصل این زلزله‌ها را نادیده بگیریم.

نکته بعدی این که در ایران هر روز نقطه‌ای از کشور می‌لرزد درحالیکه مردم فقط زلزله‌های بزرگ را حس می‌کنند. ما نباید فقط مردم را در جریان زلزله‌های بزرگ قرار دهیم، بلکه باید بدانند هر روز در نقطه‌هایی از کشور چند زلزله به بزرگی 2 تا 3 ریشتر هم داریم تا حساسیت‌شان نسبت به این مساله افزایش یابد.

اگر زلزله به بزرگی 7 یا 8 ریشتر در کلانشهری چون تهران اتفاق بیفتد، با تمام مشکلاتی که در بحث ساخت و ساز، ترافیک ، سیستم خدمات شهری و غیره داریم، سازمان پیشگیری و مدیریت بحران تا چه اندازه می‌تواند بموقع و موثر عمل کند؟

باید واقع‌بین باشیم، یعنی نمی‌توانم بگویم که هیچ مشکلی در این زمینه نداریم؛ ولی از سوی دیگر، مسائل پیچیده‌تر از آنچه واقعیت دارند در افکار عمومی نقش می‌بندند.

در حوادث طبیعی انسان‌ها در درجه اول اهمیت هستند که علاوه بر نیازهای فیزیکی نیازهای روحی ، معنوی و احساسی هم دارند

کاری که سازمان ما طی 4 سال گذشته با شدت بیشتری پیگیری کرده ارزیابی خطرپذیری و شناسایی گسل‌های عمده شهر تهران یعنی ری، شمال تهران و مشاء بوده است، در عین حال بیشترین بزرگای یک گسل برای وقوع زلزله با روابط علمی تعیین شده و حاصل آن این بود که هیچ گسلی در تهران وجود ندارد که بتواند زلزله 8 ریشتری تولید کند، اما توانایی تولید زلزله‌ای با بزرگای 7 را دارد.

در دومین گام طرح جامعی با همکاری 2 مشاور ژاپنی طی 2 سال تدوین کردیم که سال 84 به تصویب رسید. در آن پروژه‌های اولویت‌داری در قالب 15 طرح تعیین شد. یکی از طرح‌ها این بود که تهران دارای مرکز مستقلی برای مدیریت بحران باشد. در حال حاضر ما موفق شده‌ایم این مرکز را بسازیم. در این مرکز ، حتی استانداردهای ساخت و ساز در برخی قسمتها جابه‌جا شده است. به نوعی این ساختمان کمک کرد ، دانش و فناوری موجود در کشور جابه‌جا شود، به گونه‌ای که این ساختمان می‌تواند با زلزله‌هایی با دوره بازگشت 2500 سال، بدون وقفه به کار و سرویس‌دهی‌اش ادامه دهد.

تعداد ایستگاه‌های آتش‌نشانی در این طرح به120 ایستگاه که استاندارد تهران است باید برسد. ایستگاه‌های قدیمی مقاوم‌سازی شده و آسیب‌پذیری شریان‌های حیاتی شناسایی می‌شود که در این خصوص شرکت برق، آب و گاز مطالعات آسیب‌پذیری‌شان را انجام داده‌اند و وارد مراحل اجرایی مقاوم‌سازی هم شده‌اند.

ما در تهران برای این موضوع بودجه کشوری نداریم. حتی سال 86 تمام سازمان‌های درگیر این موضوع، بودجه‌شان را به کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران ارائه کردند. در نهایت در صحن علنی شورا مصوب و برای وزارت کشور ارسال شد، ولی هنوز نتوانسته‌ایم در تهران مثل دیگر استان‌ها، بودجه‌ای بگیریم و تاکنون از بودجه ملی این موضوع نتوانسته‌ایم استفاده کنیم.

ما طی این مدت توانسته‌ایم یکصد پایگاه مدیریت و پشتیبانی بحران را در سطح محلات شهر تهران راه‌اندازی کنیم که الان در 40 پایگاه اورژانس تهران مستقر است. الان در نیروی انتظامی طرح‌های مشخصی را برای مدیریت بحران تعریف کرده‌ایم. بعلاوه ما تهران را به 5 قسمت تقسیم کرده‌ایم و هر قسمت را به یک استان همسایه با عنوان معین، داده‌ایم. به بیان دیگر، مراکز مدیریت بحران ما در 2 سطح عام و خاص تقسیم شده‌اند.

پس چرا این پایگاه‌ها با تمام امکاناتی که شما از آنها صحبت کردید در کنترل یک سیلاب ساده ناشی از بارش باران در سطح معابر شهر تهران ناتوان هستند؟

چون ماموریت پایگاه‌ها این نیست، بلکه اصلی‌ترین ماموریتشان زلزله است؛ البته در همین پایگاه‌ها، تجهیزاتی مثل پمپ لجن‌کش هم هست، ولی موضوعی که شما از آن صحبت کردید بیشتر از آن که فیزیکی باشد، فرهنگی است. ما از جوی‌های آب به عنوان سطل زباله استفاده می‌کنیم.بعلا‌وه برای حل مشکل آبگیری معابر هم باید شبکه جمع‌آوری و هدایت آب‌های سطحی تهران ایجاد شود که قسمت عمده آن هم انجام شده است. متاسفانه وقتی ما کارمان را خوب انجام دهیم کسی متوجه نمی‌شود و زمانی که مشکلی وجود دارد عملکرد ما به چشم می‌آید.

در یک کلام، آیا می‌توانیم امیدوار باشیم که دست‌کم طی چند سال آینده اگر زلزله بزرگی در تهران اتفاق نیفتد، بتوانیم همچون برخی کشورهای پیشرفته دنیا در مقابل این بحران بزرگ طبیعی آماده و مقاوم باشیم؟

اگر ساختمان‌ها را خوب بسازیم، اگر در ساخت و سازها به جزییات دقت کنیم، اگر برای مسائل فرهنگی و آموزشی کار و سرمایه‌گذاری کنیم که البته این مساله تنها معطوف به مسوولان نیست بلکه مردم هم باید برای آن تلاش کنند؛ اگر‌روی بهینه‌سازی و نوسازی زیرساخت‌هایمان و بهره‌گیری از تکنیک‌ها و روش‌های نوین لرزه‌نگاری کار کنیم. دانش موجود در کشور به آن اندازه هست که بتوانیم ظرف یک یا 2 دهه برای مواجهه با زلزله‌ای بزرگ آماده شویم. این اتفاق یک آرزوی دست یافتنی است که اکسیر اصلی آن عزم عمومی یک ملت است.

پونه شیرازی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها