گزیده سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح امروز

مسئول تلخی‌های انتخابات کیست؟

روزنامکه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جههان پرداخته‌اند از جمله «پیام انتخابات»،«این همه برای گَرد!»،«این همه برای گَرد!»،«یک تیر و3 نشان»،«آب رفته از جوی؛سرمایه اجتماعی»،«طرح مطالبات در چارچوب قانون اساسی»و... که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۲۵۹۵۷۳

جام جم:پیام انتخابات

«پیام انتخابات»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی جام جم به قلم عباس محمدنژاد است که در آن می‌خوانید؛حضور گسترده مردم در انتخابات روز جمعه و مشارکت 85 درصدی واجدان شرایط در این انتخابات که پس از رای 98 درصدی مردم به نظام جمهوری اسلامی در سال 58 یک حضور بی‌سابقه محسوب می‌‌شود، نشاندهنده درک و شعور سیاسی مردم کشورمان است که پس از گذشت 3 دهه از پیروزی انقلاب بار دیگر بروز و ظهور منحصربه‌فردی یافته است. این حضور مردم علاوه بر این‌که پشتوانه محکمی برای برنامه‌های آینده دولت دهم خواهد بود در متن خود پیام‌هایی داشته است که مسیر پیشروی رئیس‌جمهور کشور را برای 4 سال آینده ترسیم می‌کند.
- مردم با رای خود یادآوری کردند که توجه به قشر مستضعف و ضعیف باید همچنان مورد توجه قرار گیرد.

-‌ مردم اعلام کرده‌اند که دولت باید مبارزه با مفاسد را جدی‌تر و با قاطعیت بیشتری پیگیری کند.

-‌ مردم اعلام کردند که با وجود استمرار تورم و فشار اقتصادی، همچنان به برنامه‌های اقتصادی دولت امیدوارند.

- مردم یادآوری کردند که همچنان به راه انقلاب، شهدا و امام شهدا پایبندند.

- ‌مردم سخنان از دل برآمده را از سخنان به ظاهر زیبا  بخوبی از هم تمیز می‌دهند.

- نتیجه انتخابات 22 خرداد نشان داد که مردم قدردان مسوولانی هستند که خود را وقف رفع مشکلات جامعه می‌کنند و در این راه از خود می‌گذرند.

مردم همچنین انتظار دارند که برنده انتخابات قاعده بازی برد را رعایت کند. برخی رقبای ناکام ظرفیت پذیرش باخت را نداشته، با هیاهو و ایجاد بلوا و اغتشاش فضای جامعه را ملتهب و راه را برای جولان دادن برخی افراد نااهل و سوءاستفاده‌گر فراهم کردند. آنها برای توجیه عدم اقبال مردم به خود به سلامت انتخابات چنگ زدند و با القای شبهه در روند انتخابات دست به دامن رسانه‌های خارجی شدند؛ اینها همچون جریان دوم خرداد به جای مرور عملکرد و شناخت ضعف خود، تمامی نظام را زیر سوال بردند که البته پاسخ شبهه‌افکنی آنها را مردم با رای و حضور اجتماعی در جشن‌های پیروزی دادند.

در این میان انتظار است که جناح پیروز هم به 13 میلیون نفری که به فرد یا افراد دیگری رای دادند به عنوان جزئی از همین مردم نگاه کند و جدای از ملت نداند که آنها نیز دغدغه بهبود امور کشور را دارند.

‌رئیس‌جمهور منتخب، رئیس‌جمهور همه ملت ایران است و باید با وحدت و همدلی و برادری همگان از این دستاورد عظیم پاسداری کنند. رئیس‌جمهور هم باید در چنین روزهایی که فضای هیجان بر هر دو گروه حاکم است، سخنانی بر زبان راند که وحدت، حس همکاری و دوستی و تفاهم را برجسته نماید. سخنرانی‌های آتشین و تحریک‌آمیز از جانب هر فرد و مسوولی در چنین فضایی قطعا به آرامش اوضاع کمکی نمی‌کند.

از آنجا که اصولا رقابت انتخاباتی با نقد و انتقاد عجین است، در فصل انتخابات در تمامی حوزه‌ها نقدهایی از جانب رقبا مطرح می‌‌شود. اگر بگوییم همه این انتقادها غیرواقعی و کارکرد تبلیغاتی داشته، به دور از انصاف است، دولت باید نقدهای منصفانه را بپذیرد و در جهت رفع مشکلات و تنگناها گام بردارد.

‌نیروهای کارشناس در تمامی جناح‌های سیاسی کشور حضور دارند که دولت می‌تواند فارغ از هرگونه رویکرد سیاسی از توان و قدرت مدیریتی این افراد در جهت اهداف متعالی نظام استفاده کند.

احترام به حرمت اشخاص و افراد در هر رده و جایگاهی ضروری است، بله اگر فرد یا افرادی به جان و مال مردم دست‌درازی کردند، باید عقوبت اعمال خود را به سخت‌ترین شکلی ببینند، اما مسیر این حرکت از قوه قضایی می‌گذرد، اگر قوه قضاییه تعللی داشت، مردم از رئیس‌جمهور انتظار دارند از دیگر مسیرهای قانونی اقدام کند.

و پایان کلام؛ انتخابات با همه هیجاناتش تمام و رئیس‌جمهور انتخاب شد؛ از امروز با همدلی و همکاری می‌توان موانع بزرگی را از مسیر خروشان پیشرفت ملت ایران برداشت، قدر این حمایت را بدانیم و فراموش نکنیم ملت آگاه است.

رسالت:مسئول تلخی های انتخابات کیست؟

«مسئول تلخی های انتخابات کیست؟»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رساتلت به قلم محمد مهدی انصاری است که در آن می‌خوانید؛ طراوت و صلابت آحاد ملت پر افتخار ما در روز 22 خرداد و مشارکت  85 درصدی ملت در پای صندوق های رای، که برای دموکراسی های غربی  و اروپایی یک رویای دست نیافتنی است ، با یک عزم همگانی رقم خورد. مشارکت بی بدیل ملت در این انتخابات گویای اعتقاد راسخ ملت به آرمانهای انقلاب اسلامی و تاکیدی بر مطالبات مبتنی برگفتمان معنویت، عدالت خواهی و استکبار ستیزی در جمهوری اسلامی است.‌

حضور آحاد مردم در آزمون بزرگ ملی انتخابات،تجلی گر مسوولیت پذیری و سهیم شدن مردم در سرنوشت خویش است؛حضوری که با پشتوانه شور و شعور و شعف، زمینه ساز حرکت یک ملت سرافراز به سوی قله های سعادت و بهروزی به شمار می آید.آری ،این حماسه بزرگ که نماد مسئولیت پذیری و مظهر امیدواری یک ملت است،بشارت دهنده یک آینده درخشان و متعالی نیز هست.بنابراین پیروز واقعی این صحنه ،همانا ملت عظیم ایران هستند.‌انتخابات پر شور ،هیجانی ،رقابتی و با نشاط دهمین دوره ریاست جمهوری حقیقتا به یک پدیده مثال زدنی و بی نظیر در تاریخ انقلاب اسلامی مبدل شد و به حق  که اولین سال دهه پیشرفت و عدالت ، یک چنین حماسه وصف نا پذیری را می طلبید.در یک کلام باید تاکید کرد که تمام شیرینی های این رویداد عظیم سیاسی را مردم رقم زدند ،اما این انتخابات تلخی هایی هم داشت.شیرینی ها و نقاط قوت انتخابات ،همچنان که برخی از آنها برشمرده شد ،این روزها بسیار تکرار شده اند ولی شایسته است تلخیهای این انتخابات نیز که برخی از سیاسیون ما ،آنها را آفریده اند برای توجه هر چه بیشتر مورد ارزیابی قرار گیرند.‌

عدم تمکین به قواعد مردم سالارانه و بروز رفتارها و اتخاذ مواضع تحریک آمیز از سوی بعضی از کاندیداها ، که ظاهرا به دلیل دوری بیست ساله از سیاست تمام قواعد بازی را فراموش کرده اند،موجب تحریک معدودی از افراد فرصت طلب و بروز اغتشاشات خیابانی  شد.البته نباید از فعالیت و نقش اتاق فرمان عملیات روانی و برنامه ریزی آشکار تعدادی از عناصر خودخواه سیاسی  در این  جریانات غافل بود.همین افراد دقیقا ده سال پیش در قضایای کوی دانشگاه تهران، درگیری دانشجویان و پلیس را هدایت کردند... !البته جای این پرسش جدی از مسئولان امنیتی کشور نیز وجود دارد که چرا با این افراد خودسر که در نقش توطئه گران علیه منافع ملی به شمار  می آیند، این قدر مسامحه صورت می پذیرد؟!

به هر حال بروز تنش های خیابانی ولو محدود در تهران را شبکه های خبری منطقه و غرب پوشش تمام عیاری دادند تا شاید بتوانند مشارکت شور انگیز ملت در سطح افکار عمومی دنیا تحت الشعاع قرار گیرد . آری! این تلخی بزرگ انتخابات 22 خرداد بود که در حقیقت ناشی از بی ظرفیتی برخی از به اصطلاح رجال سیاسی ما بوده است و واقعا  باید این نکته تلخ تر را به پرسش گذاشت که  ملت نجیب و فهیم ما به چه دلیلی باید مواجه با این سیاسیون  بی مهر و بی منطق و بی انصاف باشند؟!‌

قواعد بازی حکم می کند که بپذیریم فردای برگزاری انتخابات  روز پایان رقابتهاست و مسابقه نامزدها و طرفداران ایشان به آخر رسیده است،بنابراین هر شکلی از بقاء بر رقابت و اصرار بر دشمنی، گویای جهل و نادانی بوده و مغایر با دموکراسی و اراده ملی است.
بنا براین، تلخی دیگر انتخابات 22 خرداد را باز هم سیاسیون و کاندیداهای ما رقم زدند و آن هم یک عمل غیر اخلاقی و بر خلاف رویه مرسوم در هر انتخاباتی است.هیچ یک از 3 نامزد دیگر به نامزد پیروز تبریک نگفتند!! و این اوج بی اخلاقی به حساب می آید. حتی اگر بعد از این هم کاندیداهای مذکور به  آقای رئیس جمهور تبریک بگویند و با او همکاری داشته باشند ،این نقطه منفی را نخواهند توانست از پرونده سیاسی خود محو کنند و حافظه تاریخی ملت در قبال آن داوری می کند و خواهد کرد.   ‌

از سوی دیگر، عدم پذیرش شکست از سوی کاندیداهای شکست خورده در جریان رقابتهای انتخاباتی گویای کم ظرفیتی آنهاست و این گلایه جدی از شورای محترم نگهبان وجود دارد که چرا اساسا صلاحیت چنین اشخاصی را برای ورود به یک چنین مسابقه حساس ملی تائید می کند؟اشخاصی که تا این حد ضعیف النفس هستند و نمی خواهند به آرای ملت تمکین کنند و قواعد مردمسالاری را رعایت نمی کنند نباید در معرض انتخاب ملت قرار گیرند.‌

تلخی دیگر این انتخابات هم آنجا رقم خورد که برخی از افراد با سابقه انقلاب از خط اصیل انقلاب و ولایت فاصله گرفتند و بنا بر مصالح شخصی و البته به خاطر بعضی کینه توزی ها، موضع گیری کردند و ...که جا دارد این تذکر خیرخواهانه به آنها داده شود که : آقایان محترم !  از خود مراقبت  کنید که  آخر عمری عاقبت به خیر باشید و همه خدمات و سوابق انقلابی خودرا به تاراج نگذارید که این خسارتی بس بزرگ برای شما خواهد بود!از این تلخ تر اینکه همین آقایان در این روزها که جامعه ملتهب است و سوء استفاده کنندگانی در صدد مشوش سازی اوضاع هستند در لاک خود  فرو رفته اند و به انجام وظیفه انقلابی خود نمی اندیشند!به راستی چرا؟...!‌

به هر حال همچنان که گفته شد توفیقات و شیرینی های این انتخابات تماما متعلق به ملت ایران است و مسئولیت تلخی ها و سایر عواقب منفی آن نیز متوجه تعدادی از سیاست پیشگان سیاست زده است که متاسفانه رگه های بی مهری و نشانه های آداب ستم به رقیب در گفتار و کردار و اندیشه های آنها به عینه پیداست . ..درخصوص آشوب ها و التهابات این چند روزه باید گفت “ این نیز بگذرد” اما امیدواریم سایه برخی از این سیاسیون که همواره عقب تر از ملت بوده اند از جامعه و عرصه سیاست ما رخت بربندد.‌

آفتاب یزد: این همه برای گَرد!  

«این همه برای گَرد!» عنوان سرمقاله‌ی روزناته‌ی آفتاب یزد است که در آن می‌خوانید؛پـس از اعــلام پــیــــروزی آقای احمدی‌نژاد در دهمین انتخابات ریاست جمهوری، تـعــداد قــابــل تـوجـهـی از شخصیت‌های سیاسی ‌ ا صولگرا، حـضــور گستـرده مـردم در انـتـخـابات را پاس داشتند و معدودی از آنها، پـیـام‌هـای تبریکی خطاب به دکتر احمدی‌نژادصادر کردند. تصور می‌رفت محدودیت پیام‌های تبریک و خودداری اکثر قریب به اتفاق مراجع، روحانیون و حتی احزاب اصولگرا از ارسال پیام تبریک، این نکته را برای رئیس‌جمهور نهم مشخص کرده باشد که بعضی اظهارات و اقدامات اخیر او موجب نگرانی‌هایی در میان شخصیت‌های مذهبی و عناصر پرنفوذ جبهه اصولگرایی شده است. نگاهی به پیام دبیر کل جامعه روحانیت و نماینده ولی فقیه در خراسان به عنوان قدیمی‌ترین و پرنفوذ‌ترین روحانیون اصولگرا، صحت ادعای این یادداشت را اثبات می‌کند.

اما سخنان آ‌ قای احمدی‌نژاد در گفتگوی رسانه‌ای و اظهارات او در جمع کسانی که آنان را شگرگزاران پیروزی احمدی‌نژاد نامیدند نشان داد که او پیام مستتر در این پیام‌ها و سکوت‌ها را به خوبی مورد توجه قرار نداده است و کماکان بر پیگیری اظهارات و اقدامات خود، اصرار دارد. پس حق داریم با فرض تداوم این وضعیت، به صورت واضح موضوعی را با رئیس‌جمهور مطرح نماییم. او در سخنرانی یکشنبه خود، معترضان به نتایج انتخابات را به «گَرد» تشبیه کرد و تعداد آنان را کمتر از رای‌دهندگان در یک صندوق رای‌گیری دانست.

آنچه دیروز در سطح خیابان‌های تهران، با آرامش مطلق و شعور به نمایش گذاشته شد نشان داد که در تحلیل رئیس‌جمهور، یک نقص وجود دارد. این نقص می‌تواند ناشی از اطلاعات غلطی بـاشد که در اختیار رئیس‌جمهور قرار می‌گیرد. براساس همین اطلاعات، او در سخنرانی خود مدعی شد تا بعد از ظهر یکشنبه، هیچ یک از کاندیداها شکایتی به شورای نگهبان ارائه نکرده‌‌اند. این سخن رئیس دولت نهم واکنش فوری محسن رضـایـی را بـه دنـبال داشت که در اظهارنظری محترمانه، ادعای عدم وصول شکایت را نشانه خـلاف‌گـویـی بـرخـی اطـرافیان رئیس جمهور می‌دانست.

فرض دوم آن است که قصد رئیس دولت نهم، تحقیر و کوچک شمردن تعداد معترضان به نتیجه انتخابات نبوده و او عبارت «گَرد» را برای افرادی به‌کار برده است که در اقدامی ضد ملی و ضد اخلاقی، به تخریب اموال مردم می‌پردازند و کسانی را کههیچ گناهی در ایجاد شرایط فعلی ندارند دچار خسارت می‌کنند. اگر مقصود همین باشد حق با احمدی‌نژاد است اما بلافاصله سئوالی ساده و در عین حال مهم در اذهان به وجود می‌آید. این سئوال آن است که آیا برای مقابله با »گَرد« به راه انداختن طوفان لازم است؟ آیا ضرورتی دارد که بسیاری از سایت‌های خبری فیلتر شود، سرعت اینترنت در حدی غیرقابل باور کاهش یابد و در ساعاتی از شبانه‌روز به طور کامل قطع گردد و موبایل‌ها دچار اخلال شود؟

آیا این کار، اخلالگرانِ «گَرد صفت» را دچار توهم قدرتمندی نخواهد کرد تا با اعتماد به نفس بیشتر و انگیزه قوی‌تر به رفتار تخریبی خود ادامه دهند؟

البته به نظر می‌رسد در حرکت دیروز معترضان - که هیچ‌کس نمی‌تواند با چشم بستن بر حقایق، آنها را «گَرد» بنامد - شعور و پایبندی آنها به مصالح کشور و مردم به خوبی به نمایش گذارده شد و اکنون نوبت مسئولان دولتی و شورای نگهبان است تا توصیه‌های رهبری نظام برای رسیدگی دقیق به شکایت کاندیداها را جدی بگیرند. اگر اینگونه نشود به این مفهوم خواهد بود که دست‌اندرکاران انتخابات در توهمی غیرواقعی خیل عظیم معترضان را »گَرد«‌ می‌پندارند. اما راستی مگر می‌توان جمعیت دیروز را دید و باز هم نسبت به آنها بی اعتنا بود؟ آیا می‌توان گروه کثیری که اکنون پرسابقه‌ترین فرمانده جنگ یعنی محسن رضایی نیز در مـیـان آنان است و از نادیده گرفته شدن حداقل 5/3 میلیون رای خود سخن می‌گوید را گروهی بی‌ا ثر دانست و آنها را به »«گَرد» تشبیه کرد؟

البته اگر رئیس دولت نهم هنوز بر تحلیل خود استوار است و معترضان را چون گَردی بی‌اثر می‌داند بایستی پاسخی مناسب و قانع کننده به سئوال مندرج در این یادداشت بدهد که چرا اجازه داده است برای فرونشاندن «گَرد» عده زیادی از مردم از دسترسی به امکانات ارتباطی عمومی و رسانه‌های خبری محروم شوند؟ آیا بهتر نیست رئیس دولت برای اثبات استحکام موضع خود، اجازه دهد سخنان منتقدان و رقبای او، به راحتی در اختیار همگان قرار گیرد تا به ادعای حامیان احمدی نژاد سستی سخنِ مخالفان آشکار گردد؟ کسانی که در هر سخنرانی بارها نام ملت ایران را بر زبان می آورند و اعتماد این ملت به خود را مایه افتخار خویش می‌شمارند آیا این ملت را آنقدر ضعیف می‌پندارند که ممکن است با چند خبر و اطلاعیه به گمراهی بیفتند؟ مگر دکتر احمدی نژاد نگفته است که حتی مردم آمریکا هم اگر به اطلاعات آزاد دسترسی داشته باشند صالحان را انتخاب خواهند کرد؟ آیا مسئولان متدین و مردم دوست ایرانی، سطح آگاهی و قدرت انتخاب مردم ایران برای تشخیص حق از ناحق را کمتر از سایر ملت‌ها می‌دانند؟ راستی همه این کارها فقط برای مقابله با یک «گَرد» است؟
 
کیهان:یک تیر و3 نشان

«یک تیر و3 نشان» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن می‌خوانید؛ انتخابات 22خرداد در ایران، فقط یک انتخابات نبود. انفجار اطلاعات بود. رویدادی بود که مانند توپ در دنیا صدا کرد. فصلی تازه در تاریخ بود، تاریخ ایران و جهان. این صدا به سادگی نخواهد خوابید چون هنوز اول ماجراست. ملت ایران کاری کرد کارستان. آن که در این انتخابات قبل از هر کس و هر جبهه دیگری به چالش کشیده شد، استکبار آمریکا و غرب بود. در 30 سالگی یک انقلاب و آغاز دهه چهارم حیات آن، 85 درصد مردم بار دیگر به نظام برآمده از آن انقلاب «آری» گفتند و با قریب 40میلیون رای، نشان دادند مردم سالاری و دموکراسی حقیقی یعنی چه. انتخابات 22خرداد 88- 12ژوئن 2009- جنبشی است الهام بخش و انتخاباتی دوران ساز در جهان، و این کم ضربه ای به فراعنه مدعی سرقفلی دموکراسی نیست.

هضم چنین اتفاق بزرگی البته آسان نیست. جبهه استکباری غرب اگر در برابر این انفجار اطلاعات سکوت و انفعال پیشه کند، حتما قافیه را نه فقط مقابل ایران بلکه در برابر جهان کنجکاو و مطالبه گر باخته است. پس باید بازی را به هم زد و به شعبده و تحریف و مصادره ماجرا پرداخت. آمریکا و انگلیس و برخی دولت های اقماری اروپایی در این ماتم بزرگ تنها نیستند. در داخل ایران نیز می توان دو جبهه بزرگ را جست که حس مشترکی با آن جبهه بیگانه دارند. برای این دو جبهه نیز، تن دادن به رفراندوم و جنبش بزرگ ملت، یعنی مرگ. فریاد فجیعی هم که به راه انداخته اند؛ بی شباهت به ناله های محتضر نیست.

درباره حماسه 22خرداد و صف بندی های مقابل آن چند نکته به اجمال قابل ذکر است:
1-سه جبهه در برابر انتخاب خیره کننده ملت صف آرایی کردند. اول: جبهه استکبار. دوم: دیکتاتورهای سیاسی ورشکسته که خیال می کردند با منحرف کردن مسیر انقلاب می توانند دولت و قدرت را در قبضه خود درآورند و قانون را زیر پا کشند و با ایجاد نوعی الیگارشی،گردن کلفتی پیشه کنند. آنها انتخابات را صرفا به عنوان محملی برای تداول قدرت بین چند حزب ائتلافی می دانستند و رای مردم را تا آنجا قبول داشتند که تبدیل به چرخ ارابه قدرت آنان شود ولاغیر. طلحه و زبیرهای معاصری بودند که بیعت با انقلاب را فقط به شرط «شراکت در قدرت» قبول داشتند وگرنه ابایی نداشتند سر به شورش بگذارند و عرصه را به خیال خود بر حاکمیت تنگ کنند.

 به سادگی از تغییر قانون اساسی و تمدید ریاست جمهوری فلان آقا سخن گفتند تا خود در قدرت بمانند، بعدا برای بهمان آقا لایحه اختیاراتی نوشتند که می شد با آن اختیارات، مصوبات مجلس و احکام قوه قضائیه را وتو کرد. سپس خیز برداشتند از نظام باج بخواهند، پس بست نشینی در مجلس را راه انداختند. پس از آن با گردن کلفتی تمام تهدید کردند نمی گذارند انتخابات مجلس هفتم برگزار شود. تهدید به استعفا در سطوح بالای مدیریتی کردند و... حالا می گویند به قانون و انتخابات و رای مردم گردن نمی نهیم چون نامزد-های- مورد حمایت احزاب و ائتلاف ما رای نیاورده اند. دیکتاتورند به تمام معنا. سوم: سوءاستفاده کنندگان و متخلفان و مفسدان اقتصادی که از رای ملت به هراس افتاده اند و به شدت نگرانند که رای خیره کننده ملت به نامزد مصرّ بر مبارزه با تبعیض و فساد، خون تازه در رگ های مبارزه با مفاسد و مقابله با زد و بندهای کلان اقتصادی جاری سازد و تبدیل به جنبش اجتماعی- سیاسی بی سابقه شود. جبهه دوم و سوم، بسیار به هم نزدیک عمل می کنند اگر نگوییم که با هم منطبق هستند.

2-کار بر آمریکا بسیار سخت شد، از جهات گوناگون. اولا که ملت ایران با مشارکت 85درصدی روی دست ملت آمریکا در دموکراسی زد و انتخاب احمدی نژاد، سبقت گرفتن از انتخاب اوباما و سردست گرفتن مجدد شعار «تغییر» منتها با جهت گیری «عدالت» در جهان بود. انتخاب ملت ایران، در مقیاس و مقایسه های جهانی، اوباما و آمریکای نونوار را از تازگی و پیشاهنگی انداخت. این یک ضربه استراتژیک است و به سادگی نباید از کنارش گذشت. بی دلیل هم نیست خانم هیلاری کلینتون بلافاصله نسبت به روند برگزاری انتخابات در ایران و احتمال تقلب ابراز نگرانی می کند و جوزف بایدن معاون اوباما در آزاد، منصفانه و سالم بودن انتخابات ایران القای تردید می کند و جانب تشنج طلبان را می گیرد.

ثانیا ملت ایران ضمن حضور در جشنی 39میلیون نفری، با 5/24میلیون رای، به تداوم دولت رئیس جمهوری رای داده اند که به تعبیر روزنامه انگلیسی تایمز «کار بوش را تمام کرد» و به تعبیر خود بوش «با روی کار آمدن او موفقیت ما در تعطیلی برنامه هسته ای ایران از هم پاشید. ما کار را در دوران اصلاح طلبان تمام کرده بودیم.» تحلیل بوستون گلوب درست است که «پیروزی احمدی نژاد بدترین نتیجه ای است که می توانست برای آمریکا حاصل شود» یا به تعبیر شالوم معاون وزیرخارجه اسرائیل «انتخاب مجدد احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران نشان دهنده این است که بسیاری از مردم ایران همچنان از سیاست کنونی این کشور و برنامه هسته ای آن حمایت می کنند و هیچ شانسی برای تغییر آن در آینده متصور نیست.»

بهمن ماه سال 86 بود که جان ساورز سفیر انگلیس در سازمان ملل و سرنیگل شینوالد سفیر لندن در واشنگتن با لحنی مشابه اعلام کردند در 18 ماه آینده دو انتخابات مهم (مجلس و ریاست جمهوری) در راه است و باید فشار را آن قدر افزایش داد تا مردم ایران بفهمند ادامه روند کنونی برایشان هزینه دارد. حداقل 18ماه بود که 3سرویس جاسوسی اینتلیجنس سرویس، سیا و موساد به طور هماهنگ و شبانه روزی برای تغییر انتخاب ملت ایران فعالیت می کردند. آنها با شبکه ای گسترده در ایران داد و ستد اطلاعاتی و سیاسی داشتند. رسانه راه انداختند یا رسانه های موجود را تقویت کردند. حتی تغییرات اساسی در صدای آمریکا و بی بی سی انگلیس ایجاد شد. برنامه های فارسی، گسترده و متحول شد اما نتیجه حداقل یک سال و نیم زحمت، خاکستری از رویاهایی است که اینک به کابوس تبدیل شده است. نه تنها مردم با حضور دشمن شکن خود، صلابت و استواری و پابرجایی را در جهان طنین انداخته اند بلکه پروژه انقلاب مخملین هم، جای خود را به خروشندگی دوباره دریای انقلاب داده است، گویی که این موج را هیچ سکون و آسایش و آرامشی نیست. کار به جایی رسیده که بی بی سی هم مسلمان شده و این شب ها الله اکبر می گوید! به راستی که الله اکبر. کار به جایی رسیده که بی بی سی و صدای آمریکا هم در این شب و روزها، به تقبیح کودتای ننگین 28مرداد 1332 می پردازند تا شاید بتوانند عنوان کودتای 28 مرداد را بر قامت حماسه 39میلیون نفری ملت در 22خرداد بپوشانند! بی بی سی که 56 سال پیش در شب کودتا اسم رمز عملیات آژاکس (حالا دقیقا نیمه شب است) را گفت تا آن کودتای سیاه آغاز شود، این شب و روزها مشترکا به همراه ارگان سازمان سیا (رادیو فردا) نگران کودتا در ایران است.

انگلیسی ها اولین بار نیست که غافلگیر می شوند. 4سال پیش هم روزنامه گاردین نوشت ارزیابی سفارت انگلیس درباره انتخابات ریاست جمهوری ایران اشتباه درآمده و دیپلمات های انگلیسی غافلگیر شده اند. امروز هم جوزف بایدن معاون رئیس جمهور آمریکاست که می گوید «اینکه احمدی نژاد 68درصد یا هر درصد دیگری از آرا را به دست آورد نامحتمل و غیرقابل قبول است»! در یک کلام امیدهای مثلث استکبار (آمریکا انگلیس و رژیم صهیونیستی) برای کودتای خزنده در خاورمیانه و احیای طرح مرده خاورمیانه جدید از دست رفته است. آنها اما فاز جایگزین پروژه را به اجرا گذاشته اند و آن، مغلوب کردن پیروزی ملت ایران و مقلوب نشان دادن صحنه ای است که به دست خود ملت رقم خورده است. با تمام نیرو هم به میدان آمده اند و حتی حاضرند نیروهای میدانی خود را برای انتحار پیش بفرستند. شوخی نیست. بازی مرگ و زندگی برای آنهاست.

3-جبهه دوم صف آرایی کرده در برابر انتخابات و انتخاب 22خرداد، وضعیت نگران کننده ای دارد. غیر از طیف هایی که پیش از این به داد و ستد و قول و قرار کامل با جبهه اصلی و استکبار، رسیده بودند، طیف دیگر به اعتبار شوک و ناکامی بزرگ، در معرض طعمه شدن برای بیگانه قرار دارد مانند فرزندی که از پدر و مادر خویش به خشم و قهر گریزد و خیابانی شود. این طیف حتما خطاهای استراتژیک دارد که به سادگی حمایت جبهه استکبار را جلب می کند، هر چند که راه جبران و بازگشت از خطا به رویش بسته نیست. ماجرای این طیف می تواند بدفرجام شود آن گاه که بخواهد مانند عمرسعد چرتکه بیندازد و آخر سر نه به گندم ری برسد و نه خرمای بغداد، بلکه ملعون دوست شود و زیر پای دشمن به حقارت افتد. یا بشود ماجرای برخی طیف های ساده دل در روزگار مبارزات مشروطه که بعدها فهمیدند فریب خورده اند و گفتند «سرکه ریختیم، شراب شد»! اما دیگر دیر شده بود.

4-جبهه سوم به هیچ صراطی مستقیم نخواهد شد. ماجرای آنها با جمهوری اسلامی و عدالت خواهی ملت، قصه جن و بسم الله، و آتش و آب است. برای آنها، انتخابات ملی و نتیجه آن، شکست در جنگی بزرگ است بنابراین باید به ملت و منتخب آن اعلام جنگ کرد، اگرچه خود نباید وارد جنگ شد و هزینه داد. باید سپر بلا ساخت و دیوار دفاعی چند لایه کشید. تنش و تشنج و القای تقلب و تخلف و به میدان فرستادن نامزدها و برخی حامیان یا مدعیان حمایت- که تصادفاً بعضی هایشان انتخابات را تحریم کرده بودند، اما حالا طرفدار فلان نامزد شده اند- مصونیت بخشی ولو موقتی به جبهه سوءاستفاده کنندگان و متخلفان اقتصادی دانه درشت است.

5-ملت یک خانواده بزرگ است، همان 39میلیون نفری که با مشتاقی و جان و دل به میدان آمدند. اکثریت قریب به اتفاق آن 39میلیون نفر به شهادت جک استراو، وزیرخارجه اسبق انگلیس چپاول دویست ساله قدرت ها در ایران را از یاد نمی برند و کودتای 28مرداد را فراموش نمی کنند. این ملت از یاد نبرده سخنان رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا را که «ایرانی خوب و معتدل، ایرانی ای است که باگلوله کشته شده باشد» (یعنی ایرانی ها سر و ته یک کرباس هستند و باید آنها را سینه دیوار گذاشت و کشت.) این ملت از مفسدان اقتصادی و دیکتاتورهای سیاسی که دست در یک کاسه دارند منزجرند. البته باید پذیرفت که هر سه جبهه تلاش پرحجمی را برای غبارآلود کردن و فراهم کردن فضای فتنه- به نحوی که تشخیص حق و باطل دشوار شود- سامان داده اند تا لااقل اقلیتی را سر در گم کنند و تقابل را به درون خانواده بزرگ ملت بکشانند. اما این شعبده بازی ها و تردستی، واقعیت صحنه را عوض نمی کند.

پیروزی بزرگی در 22خرداد 88برای ملت ایران رقم خورد به دست همین ملت هوشیار. اما نباید فراموش کرد که تازه اول ماجراست. غریق رو به سقوط، به هر خار و خسی پنجه می زند. کسی که در حال غرق شدن است حتی اگر کسی به نجاتش هم بشتابد با خود به زیر آب می کشد. غریق عربده می کشد. تعجب نکنید که آفتاب را در روز روشن انکار می کنند یا پنجه بر صورت آن می کشند. ملت، نه فقط به هدف بلکه به وسط خال زده است. یک تیر و 3 نشان.

جمهوری اسلامی:آب رفته از جوی؛سرمایه اجتماعی

«آب رفته از جوی؛سرمایه اجتماعی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛1- نظام سیاسی اسلامی باشد یا غیرآن،  مقصد مکه باشد یا ترکستان و زمامدار از این حزب باشد یا از دیگری، در یک مساله تفاوتی نمی کند: در همه حالات فوق برخی پیش شرط های بنیادی برای اداره مطلوب امور جامعه و تحقق پیشرفت و عدالت لازم است که احدی حق ندارد به بهانه اهداف خود این بنیان مشترک و ضروری را ویران نماید. یکی از مهمترین پیش شرطها، سرمایه اجتماعی است. گرچه ادبیات نظری سرمایه اجتماعی در دهه های اخیر متولد شده اما اساس این مفهوم و کارکردهای آن در تجربه های بشری شناخته شده بود. به عنوان نمونه هرآنچه با عنوان جایگاه «اعتماد و انسجام» می شناسیم در واقع بخشی از سرمایه اجتماعی ماست.

2 - جز» نخستین برنامه های پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) پس از تشکیل حکومت و پیش از هر کار دیگری، ترمیم سرمایه اجتماعی جامعه یثرب بود. تبدیل نزاع قبایل اوس و خزرج به همکاری، تدوین مبنای تفاهم مشترک و میثاق نامه با قبایل اطراف و حتی غیرمسلمانها و برقراری عقد برادری میان مردم و موارد مشابه از اولویتهایی بود که فضای اعتماد و همدلی و انسجام جامعه صدر اسلام را در پی داشت. به گواه شواهد و حافظه مردمان این سرزمین تجربه شیرین مذکور یک بار دیگر در ماه های آغازین انقلاب اسلامی تکرار شد.

3 - گرچه یکی از شاخصهای سرمایه اجتماعی میزان مشارکت مدنی و سیاسی است و بر این اساس امید می رفت که با جهش مشارکت مردم در انتخابات 22 خرداد، کیفیت سرمایه اجتماعی ایرانیان بهبود یابد و به پشتوانه ای برای عملکرد ارکان نظام تبدیل شود، لکن فتنه هایی که پیش و پس از انتخابات رخ داد، موجب شد نه تنها این فرصت از کف برود بلکه موریانه ای به جان سرمایه اجتماعی ایرانیان بیفتد که مهار آن با هزینه  بسیار و زمان طولانی امکان پذیراست.

4 - شکاف های شدید بین گروه های سیاسی و حتی گروه های دانشجویی و برخی بزرگان حوزوی و همچنین واکنش های آشوب گرانه و تخریب گر در سطح شهرهای بزرگ و ابهاماتی که در مورد نتایج انتخابات دهان به دهان می گردد همه و همه موجب شده که برآیند محافل دوستی و کاری و خانوادگی بیش از هر مساله جناحی، ویرانی سرمایه اجتماعی کشور باشد.

5 - بی تدبیری های هر دو طرف نزاع موجب شد که گل حماسه ملت در کمتر از چندساعت پرپر شود و بازی برنده مردم به یک باخت عمومی تبدیل گردد. کدام دولت خواهد توانست در چنین جو فاقد اعتماد و عاری از اخلاق و دور از انسجام و همدلی دست به کارهای بزرگ بزند؟ کدام منفعت برای جناح های سیاسی است که ارزش دارد ستونهای مقبولیت نظام به لرزه درآید؟ با فضای جنگ قدرت و بی اعتمادی عمومی، چگونه می توان مردم را به مشارکتی مکرر و شگفت مانند 22 خرداد فراخواند؟ کدام نظام سیاسی با گوشه ای از این مشارکت مسئولانه چنین دور از تدبیر و عقلانیت برخورد می کرد؟ از این پس با کدام عقبه و اجماع نخبگان سیاسی می توان در مقابل مکر بدخواهان خارجی ایستاد؟ آیا این واکنش های کودکانه پیش و پس از انتخابات نشانه ای از فاصله ما تا دوران بلوغ اندیشه ای و اجتماعی و دوری از ارزشهای تشیع راستین نیست؟ توسعه یافتگی و تمدن سازی چه تناسبی با رویه های جاری دارد؟ آیا جریانهای سیاسی ما لیاقت این همت و مهربانی مردم ایران را داشتند؟

6 - الغرض: اگر در این فضای ملتهب نمی توان دو سوی ذی نفع منازعه را به دوراندیشی فراخواند و با موعظه از ملزومات کودکی رهانید،  می توان با تدابیر سریع از سوی مراجع بیرونی و تغییر رویه رسانه ملی، سازوکارهای شفاف و اعتمادسازی در پیش گرفت که آب رفته به جوی بازآید و خوره ای که به جان سرمایه اجتماعی افتاده، مهار گردد. این غائله پایان می یابد و تکیه جریانهای سیاسی بر مسند ریاست جمهوری نیز، آنچه برای آینده جمهوری اسلامی حیاتی است، آتش نزدن بر خرمن سرمایه اجتماعی کشور و عدم انحراف یا کندی در مسیر توسعه، عدالت و پیشرفت است.

دنیای اقتصاد:نقدی بر پیش‌نویس قانون جدید عملیات بانکی بدون ربا

«نقدی بر پیش‌نویس قانون جدید عملیات بانکی بدون ربا»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم مهدی خطیبی است که در آن می‌خوانید؛ با انتشار پیش‌نویس قانون جدید عملیات بانکی بدون ربا و مطالعه آن، در اولین برداشت‌ها، نکاتی به ذهن متبادر می‌شود که احتمالا در صورت امکان و فرصت لازم، بر تعدد و کیفیت این نکات در مطالعات بعدی اضافه خواهد شد.

لیکن با توجه به تاکید ریاست محترم بانک مرکزی و معاون محترم بانک و بیمه وزارت اقتصاد مبنی بر ارائه نقدها از یک طرف، تاکید ریاست محترم بانک مرکزی و از طرف دیگر بر تکمیل شدن این پیش‌نویس در هفته جاری، نگارنده را بر این داشت که به این حداقل نکات اکتفا شود واما نکات:
1 - به نظر می‌رسد یک بازنگری کلی در امر نگارش و رعایت نکات مرتبط با دستور زبان فارسی در این پیش‌نویس ضروری است. به عنوان مثال در بند 3 ماده 2 (اهداف نظام بانکی)، در یک بند، 4 بار از واژه‌های: «از طریق»، «در جهت»، «به منظور» استفاده شده است که در صورت دقت بیشتر، احتمالا باز هم از این موارد به چشم می‌آید و این در حالی است که این اشکالات زیبنده «قانون‌» نیست.

2 -در ماده 1- تعریف نظام بانکی- چند اشکال دیده می‌شود:
-بهتر است در تعریف نظام بانکی برای رعایت اصول نگارش به خصوص در قانون‌نویسی، اینگونه بنویسیم: نظام بانکی عبارت است از مجموعه نهادها، مقررات، ضوابط و دستورالعمل‌ها، روش‌ها و شیوه‌های شکلی و محتوایی که به منظور مدیریت و عملیات گردش پول، سرمایه و اعتبارات به کار گرفته می‌شوند.

- با تعریف فوق‌الذکر اولا لازم است نهادهای این نظام به صورت جداگانه و در بند دیگری مورد اشاره و حتی تعریف قرار گیرند و ثانیا لزومی ندارد اعتبارات نهاد‌‌های دولتی و غیردولتی (عمومی و خصوصی) را از هم تفکیک کنیم و این تفکیک حتی در تعریف نهادهای این نظام نیز آمده است که اصلا درست نیست. شاید عنوان شود که اقتضای اقتصاد کشور، لزوم این تاکید را باعث می‌شود که در این صورت می‌توانیم در بندی جداگانه، ذکر کنیم که این قانون شامل بخش‌های دولتی عمومی و خصوصی می‌شود نه اینکه در همه جا، این تفکیک را یادآور شویم.

چرا که به اعتبار و کیفیت انشایی متن صدمه وارد می‌کند. قانون باید در عین جامع و مانع بودن، در آن رعایت اصل روان‌نویسی، خلاصه‌گویی و پرهیز از الفاظ، واژه‌ها و کلمه‌های بدون دلیل و از طرفی مسلم هم به عمل آید.

3 - در ماده 2- اهداف نظام بانکی- بهتر است این‌گونه بنویسیم که: فعالیت در راستا و تحقق اهداف و اعمال سیاست‌های کلان نظام جمهوری اسلامی ایران با استفاده از ابزارهای پولی، مالی و اعتباری از طریق:
تنظیم گردش صحیح پول و اعتبار و ...
چرا که تمامی اهداف دیگر برای تحقق اهداف و اعمال سیاست‌های کلان نظام هستند و آن هدف به دلیل کلی بودن باید به طور خاص منفک شده و مشخص شود. (وزن یکسان ندارند) و یک هدف کلان کیفی است.
-در بند4، این ماده، حفظ ارزش پول جوابگو نیست، بلکه باید به «حفظ ارزش پول ملی» تغییر یابد. ضمن اینکه این هدف آنقدر ارزش دارد که به صورت یک بند جداگانه باشد.

4 - در این پیش‌نویس، بدون اینکه ابتدا تعریف مشخصی از بانک مرکزی ارائه شود و به جایگاه آن در نظام بانکی کشور اشاره شود، بلافاصله پس از اهداف نظام بانکی، به وظایف اختصاصی بانک مرکزی اشاره می‌شود و این جای اشکال دارد. به نظر اینجانب جای ماده 28- البته به صورت تکامل یافته و کامل- باید تغییر یافته و به قبل از قسمت مربوط به وظایف اختصاصی بانک مرکزی منتقل شود. اشکال دیگر این است که اگر به وظایف اختصاصی اشاره می‌کنیم، به وظایف عمومی هم باید اشاره شود و اگر وظیفه عمومی ندارد، باید واژه اختصاصی نیز حذف شود. «اختصاصی» در مقابل و یا در کنار «عمومی» معنی پیدا می‌کند.

5 – در بند 1، ماده 1، به جای کلمه گسترش، بهتر است از «توسعه» استفاده کنیم، چرا که گسترش 3 منظور را به طور کامل نمی‌رساند. ضمن این که نیازی به اشاره به اصل و بند قانون اساسی نمی‌باشد و قطعا کل این قانون برای اجرای اصول قانون اساسی در بخش‌های مرتبط است و اگر اشاره می‌کنیم، باید در همه بند اشاره کنیم و ضمن این که رعایت حق و عدل جزئی از اهداف نظام جمهوری اسلامی هستند و نیازی به تاکید بر آن به طور خاص نمی‌باشد.

6 - در بند 5، ماده 2، معلوم نیست منظور از قانون، چه قانونی است. آیا همین قانون است یا قانون دیگری است که این هم ایراد است و باید مشخص شود.

7 - در بخش وظایف اختصاصی بانک مرکزی، در 9 بند از 10 بند «طبق قانون و مقررات» تکرار شده است که این هم نیازی نیست و می‌توانیم به طور کلی اشاره کنیم که تمامی 9 بند فوق طبق «قانون و مقررات» مربوطه انجام خواهد شد. ضمن این که باز این این سوال باقی است که کدام قانون و مقررات؟

همچنین به نظر می‌رسد در این وظایف باید به جمع‌آوری، دسته‌بندی، انتشار و تحلیل آمارهای پولی و مالی کشور نیز اشاره شود و خوب است که تاکید شود تنها منبع قابل استناد نیز، همین آمارها می‌باشند.
(به دلیل خلاصی از وضعیت موجود که معمولا 2 یا 3 دسته آمار قابل استناد ارائه می‌شود)
8 - در بخش مربوط به وظایف عمومی نظام بانکی نیز ایراداتی وجود دارد. اولا، وظایف عمومی در مقابل وظایف خصوصی معنی پیدا می‌کند که هیچ اشاره‌ای به آن نشده است. ثانیا در بند 7 این ماده لزومی به تاکید عملیات بانکی دولتی وجود ندارد و حتما در قالب یکی از روش‌های موجود انجام می‌شود و اگر نیست، باید مشخصا اشاره شود به صورت این بند، شفاف و گویا نیست.
9 - در ماده 29، به نظر نگارنده بهتر است، در کمیته مربوطه به جای 4 نفر فقیه، 3 نفر باشند که اولا در موارد اختلاف بین خودشان بتوانند از روش رای‌گیری (2 به 1) استفاده کنند و در حالت کلی هم با دیگر اعضا 7 نفر. شوند و نه 8 نفر. در این قبیل کمیته‌ها، تعداد فرد کارآمدتر از تعداد زوج است.

10 - باید اشاره شود که با تصویب این قانون، قانون عملیات بانکی بدون ربای قبلی (مصوب سال 1362) لغو می‌شود و آن گونه که کلی اشاره شده است، جوابگو نمی‌باشد و در بعضی از موارد، نظیر تعداد قرعه‌کشی سالیانه و ارزش جوایز و .......... می‌تواند مشکل‌ساز باشد. (با توجه به شیوه نگارش این قانون و محتوای آن)

11 - به نظر می‌رسد تعیین زمان برای تعیین آیین‌نامه‌های اجرایی به این شکل و در متن قانون صحیح نیست. بلکه در حالت کلی بهتر است تاکید بر وظیفه وزارت امور اقتصادی و دارایی بر تهیه این آیین‌نامه و پیگیری تصویب آن در هیات دولت به عمل آید و تسریع در تصویب این آیین‌نامه، جدا از متن قانون باشد و اگر هم اصرار به قید زمان داریم، از حالت منفی (نباید طول بکشد) به مثبت درآوریم.
به هر صورت این نقد همان گونه که در مقدمه نیز اشاره شد، برداشتی بود از یک مطالعه اجمالی و قطعا در صورت بودن فرصت کافی، بیشتر و بهتر می‌توان نوشت. امید است با تکمیل این پیش‌نویس و تصویب آن، شاهد کارایی بیشتر نظام بانکی کشور باشیم.

مردم سالاری:طرح مطالبات در چارچوب قانون اساسی

«طرح مطالبات در چارچوب قانون اساسی»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم حمیدرضا شکوهی است که در آن می‌خوانید؛روز گذشته هزاران نفر از حامیان مهندس میرحسین موسوی و نیز مهدی کروبی، راهپیمایی آرامی را برپا کردند. البته اگرچه انتظار می رفت وزارت کشور به منظور کنترل برخی آشوب های خیابانی، به درخواست ستاد مهندس میرحسین موسوی پاسخ مثبت داده و مجوز لازم برای برپایی راهپیمایی آرامی را در چارچوب قانون اساسی صادر کند اما متاسفانه این مجوز صادر نشد.

حامیان مهندس موسوی به دلیل قطع پیامک ها و اختلا ل در عملکرد برخی سایت ها به صورت خودجوش به خیابانها آمده بودند تا راهپیمایی آرامی برپا کنند و آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و خاتمی صرفا به دلیل احترام به مردم و به منظور آرامش بخشیدن به فضای التهاب در جمع آنان حاضر شدند و آنها را به آرامش دعوت کردند. حامیان مهندس موسوی راهپیمایی آرام خود را برپا کردند تا اثبات کنند در چارچوب قوانین رسمی کشور و نظام جمهوری اسلا می، مطالبات خود را پیگیری می کنند و نه تنها قصد ساختارشکنی ندارند، بلکه اعتقاد دارند می توان در چارچوب های موجود، اصلاحات مورد نظر را پیگیری کرد و برای اثبات این نظر، چه دلیلی بهتر از مشارکت بی سابقه ملت در انتخابات 22 خرداد 88 در این مختصر، قصد نداریم به زوایای مختلف انتخابات اخیر بپردازیم بلکه صرفا به ذکر این نکته بسنده می کنیم که رشد و توسعه کشور، با بهره گیری از توان تمامی نیروهای کشور امکان پذیر است و به همین دلیل باید تمامی نظرات، آرا و عقاید را شنید و آن را محترم شمرد تا با احترام به تمام ملت ، حتی منتقدان - به جای آنکه آنان را خس و خاشاک خطاب کنیم - روند توسعه همه جانبه کشور، با قوت و قدرت بیشتری پیگیری شود. پذیرش نقد و تحمل مخالف (و نه براندازی) سنت پیامبر گرامی اسلا م است که توسط بنیانگذار انقلاب اسلا می حضرت امام خمینی«ره» نیز مورد توجه قرار گرفته است و اگر برخلاف این مشی عمل کنیم نشان دهنده انحراف از مسیر حرکت امام«ره» است که ملت به هیچ وجه آن را نمی پسندد. اگر زمینه برای بیان آزادانه  نظرات و حتی انتقادها فراهم باشد و آن طور که آقای احمدی نژاد می گوید آزادی در ایران نزدیک به مطلق باشد می توان با امیدواری بیشتری چشم اندازهای روشن را برای کشور ترسیم کرد. چرا که عدالت   از حق انتخاب زاده می شود و این در راستای منویات رهبرکبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) ارزیابی می شود. امید است که این امر را بیش از گذشته مورد توجه خود قرار دهیم.

صدای عدالت:چند سوال معمولی

«چند سوال معمولی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی صدای عدالت به قلم مصطفی ایزدی است که در آن می‌خوانید؛اگربرگزاری انتخابات در ایران مهم است - که بسیار مهم است - ضرورت دارد روی زوایای گوناگون در رسانه های عمومی بحث شود و باطرح پرسش هایی که در ذهن آحاد جامعه است پاسخ هایی برای آنهاارائه گردد. سوال کردن کار بسیار پسندیده است و علی القاعده پاسخ دادن .به آن پسندیده تر. مثل سلام که مستحب است و جواب آن واجب . اکنون بنده چند سوال معمولی در ذهنم هست و پیش بینی می کنم این پرسش ها برای شهروندان دیگری نیز مطرح باشد که جواب آن را می طلبند. 1- مگر کل آرااعلام شده در باره انتخابات دهم سر جمع آمار استان ها نیست؟ صبح دوشنبه پس از 60 ساعت از پایان زمان اخذ رای ، آمار استان ها به تفکیک نامزدها اعلام شد؟ در انتخابات سی ساله گذشته ، از تابلوی تفکیکی انتخابات وزارت کشور به طور مرتب آمارهای مناطق گوناگون کشور خوانده می شد، اما در این انتخابات چنین نشد. پرسش این است در این 48 ساعت که آرااستانها با تاخیر اعلام شد، با آراؤ مردم چکار داشتید؟ چرا مثل سالهای گذشته عمل نشد؟

2- در روز انتخابات و شاید روزهای قبل از آن اطلاعیه ای را به طور مرتب از رادیو و تلویزیون که نسبت به اعتراضات پس از پایان قرائت آرا هشدار می داد. امسال چه اتفاقی قرار بود بیفتدکه مقامات مسوول نگران اعتراض مردمی بودند ؟
3- در اطلاعیه مورد اشاره ،از مردم خواسته بودند چنانچه قصد اعتراض دارند می توانندپس از اعلام نتیجه آرا از ارگان های ذیربط مجوزراهپیمایی بگیرند و در چارچوب قانون اعتراض کنند (نقل به مضمون ) چرا وقتی مهندس موسوی برای سامان دادن به اعتراض هواداران خود درخواست مجوز راهپیمایی آرام و قانونمند کرد پاسخ منفی دادید؟

4- آیا دستهایی که به مهندس موسوی اجازه یک راهپیمایی را نمی دهند، اجازه می دادند وی رئیس جمهور مملکت شود؟
5- مگر حق اعتراض در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده نیست ؟ فرض کنید یک جمعیت چند میلیونی به عملکرد مجریان انتخابات در اعلام نتیجه آرا معترض باشند طبق قانون اساسی باید زمینه اعلام اعتراض آنان فراهم شود. کسی هم حق جلوگیری از اعتراض مردم را ندارد به شرطی که در چارچوب قانون باشد. وزارت کشور هم موظف است امنیت معترضین را تامین کند و امنیت سایرین را نیز با مراقبت از رفتار معترضین تامین نماید. به چه دلیل وزارت کشور به درخواست کسی که به قول شما 13 میلیون رای دارد مخالفت کرد؟
6- فراموش نکرد ه ایم که پس از اعلام نتیجه انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی که مجلس شورای ملی نام داشت - بعضی هانسبت به نتیجه معترض بودند یکی از مقامات درجه اول - فکر می کنم شهید بهشتی بود – در پاسخ به معترضین گفت که اگر مردم قبول نداشتند که آرا اعلام شده متعلق به آنهاست ، می آمدند به خیابانها و باحضور خود اعلام می کردند که آراؤ اعلام شده متعلق به ما نیست . حالا که خبری نشد پس مردم هم قبول دارند که آرایشان همان است که دولت اعلام نموده است . اکنون به نظر می رسد همان پیش بینی درست از آب در آمد، سراسر کشور جمعیتی بیرون آمدند و چنین گفتند و متاسفانه بعضی هم کورکورانه دست به تخریب زدند. حالا چرا اجازه نمی دهید که این معترضین از پراکنده بودن و روی بام ها شعار الله اکبر سردادن و تا نیمه های شب در خیابان ها ماندن بدر آیند و آرام حرف خودشان را بزنند ؟
وقت آن نرسیده است که این قصه هفتاد ، هشتاد ساله را تمام کنیم که معترضین عده ای اراذل و اوباش هستند که از خارج دستور می گیرند ؟

7- مگر قرار نیست در آینده نزدیک در این کشور انتخابات برگزار کنیم ؟ جوانانی که تجربه این دوره را دارند چه می کنید؟!
 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها