تلنگری جدی که باید مسئولان را هوشیار کند

هزار‌توی مهاجرت

رغبت دانش‌آموزان برای تحصیل در مدارس خارج از کشور رو به فزونی است

دام سفارتخانه ها برای تیزهوشان ایرانی

ایران کشوری مهاجرپذیر و مهاجرفرست است. تا پارسال رتبه ما در میان ۲۳۲ کشور مهاجرپذیر دنیا ۲۳ بود و جایگاه‌مان در مهاجرفرستی، پنجاه و چهارم جهان؛ این را سالنامه مهاجرتی ایران که سال ۱۴۰۱ منتشر شد، اعلام می‌کند.
کد خبر: ۱۴۱۹۹۸۶
نویسنده آوید طالبیان - گروه جامعه
دام سفارتخانه ها برای تیزهوشان ایرانی
ما همه‌جور آدمی به خارج صادر می‌کنیم، از افراد معمولی گرفته که برای داشتن زندگی بهتر، سرزمین مادری را پشت سر می‌گذارند تا افرادی که به آنها مغز می‌گویند و مهاجرت‌شان می‌شود؛ فرار مغزها.  ما در هر سن و سالی نیز صادرات انسان داریم که شناخته‌شده‌ترین‌شان جوانانی هستند که برای تحصیل و به امید آینده‌ای روشن به کشورهای خارجی کوچ می‌کنند، البته چند سالی است که موتور خروج دانش‌آموزان از کشورمان هم گرم‌تر شده و بچه‌ها در سن مدرسه نیز خودشان را به ورطه مهاجرت می‌اندازند و طعم هجرت را می‌چشند.
در میان این دانش‌آموزان، مغزهای متفکر و استعدادهای برتر کم نیستند اما اینها که سرمایه اجتماعی‌اند به آسانی ویزای تحصیلی می‌گیرند و به سوی رویاهای‌شان پرواز می‌کنند، بی‌آن‌که تضمینی برای بازگشت‌شان به کشور وجود داشته باشد. این مهاجرت‌های دانش‌آموزی با فعالیت گسترده شرکت‌های مهاجرتی استارت می‌خورد. اینها کوچ تحصیلی به کشورهای دور و نزدیک را چنان با آب‌و‌تاب تبلیغ می‌کنند و این چشم‌انداز را چنان در دسترس نشان می‌دهند که بسیاری از خانواده‌ها پیه تجربه را به تن می‌مالند و برای صدور ویزای تحصیلی فرزندشان اقدام می‌کنند. برخی نیز به همراه فرزندان‌شان کوچ می‌کنند که کار مهاجرت اینها را هم همین شرکت‌های مهاجرتی انجام می‌دهند.  در میان آنهایی که در سن و سال کودکی از کشور می‌روند دانش‌آموزان تیزهوش فراوانند. قصه تلخ این رفتن از سال ۱۴۰۰ پررنگ شد و مورد توجه قرار گرفت، وقتی که الهام یاوری، رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان از این‌که «۷۰درصد دانش‌آموزان مدارس سمپاد به خارج کشور مهاجرت می‌کنند و فقط یک‌سوم‌شان می‌مانند، ابراز تاسف کرد.» مهاجرت دو نفر از هر سه دانش‌آموز استعداد درخشان، نقطه تاریک این ماجراست که کشور باید برایش مرثیه کند. این دانش‌آموزان، کودکانی ۱۲ تا ۱۸ ساله‌ای‌ هستند که در پایه‌های هفتم تا دوازدهم تحصیل می‌کنند اما سرانجام تصمیم می‌گیرند که دیگر در ایران نمانند؛ جمعیتی که تعدادشان نیز قابل توجه است. طبق آخرین آماری که یاوری ارائه می‌دهد همواره ۷۰‌درصد از رتبه‌های تک‌رقمی کنکور و ۷۰‌درصد رتبه‌های زیر هزار آزمون سراسری از دانش‌آموزان مدارس سمپاد هستند که در مقایسه با جمعیت هشت میلیون نفری دانش‌آموزان هفتم تا دوازدهم، یک اقلیت حدودا ۱۳۰‌هزار نفری محسوب می‌شوند.  حالا که ۷۰‌درصد از این جمعیت، معادل هفت نفر از هر ۱۰ دانش‌آموز هر سال به کشورهای خارجی مهاجرت می‌کنند باید گفت که کار نظام آموزشی ما گلچین کردن استعدادهای درخشان و سپس تقدیم دو دستی آنها به کشورهایی است که برای استعدادهای برتر همواره فرش قرمز پهن می‌کنند. 

انگیزه‌هایی برای رفتن 

رصدخانه مهاجرت ایران درباره این‌که چرا اقشار مختلف جامعه ایرانی تصمیم به مهاجرت می‌گیرند، بررسی‌های متعددی انجام داده که ماحصل آن در قالب چند عامل در سالنامه آماری مهاجرت سال ۱۴۰۱ منتشر شده است. براساس این داده‌ها، دانشجویان و فارغ‌التحصیلان، پزشکان و پرستاران، کارآفرینان و مدیران ارشد، مدیران میانی و کارکنان یا به علت بی‌ثباتی اقتصادی، یا به دلیل ناامیدی نسبت به آینده یا به سبب شیوه حکمرانی و مملکت داری، وجود فساد نهادینه شده در کشور، دغدغه آینده فرزندان، شرایط تحریم و داشتن زندگی باکیفیت از ایران کوچ می‌کنند. 
 
اما وقتی بحث بر سر مهاجرت دانش‌آموزان است این پدیده را باید از مجرای ذهنیت خانواده‌های آنها تفسیر کرد، چرا‌که این والدین هستند که برای فرزندان تصمیم می‌گیرند؛ بنابراین ذهنیت خانواده‌ها نیز در عوامل ذکر شده در بالا خلاصه می‌شود که البته برخی کارشناسان، مهاجرت دانش‌آموزان به خارج کشور را فراتر از این عوامل می‌دانند. 
 
کوثر شیخ نجدی، کارشناس مسائل آموزشی که با ایرنا گفت‌و‌گو کرده، یکی از این کارشناسان است که «سه چالش عمده پیش‌روی دانش‌آموزان یعنی کنکور، اشتغال و ترس از بی‌آیندگی» را از عوامل تهییج محصلان به مهاجرت می‌داند. او توضیح می‌دهد: «مسأله کنکور و حذف آن سال‌هاست که حل نشده باقی‌ مانده و از آن گذشته حتی پس از قبولی در آن نیز هیچ ضمانتی برای یافتن شغل مناسب و متناسب وجود ندارد. پس وقتی دانش‌آموزان می‌بینند که افراد با داشتن مدارک لیسانس، فوق‌لیسانس و حتی دکترا نمی‌توانند در رشته‌های تخصصی‌شان شغل پیدا کنند. میل به رفتن پیدا می‌کنند. همچنین در چنین شرایطی و با توجه به موضوعات اقتصادی، خانواده‌ها تصمیم می‌گیرند به هر ریسمانی چنگ بیندازند تا فرزندشان دچار چه کنم چه کنمِ آینده نشود، زیرا در کشور ما فقط چند رشته وجود دارد که افراد می‌توانند بابت آینده شغلی و تامین نیازهای‌شان اطمینان داشته باشند در حالی که در بسیاری از کشورهای مهاجرپذیر، اشخاص حتی با آموختن مهارت‌های عمومی می‌توانند از عهده یک زیست معمولی برآیند.» 
این کارشناس همچنین نظام آموزشی کشور را مقصر اصلی مهاجرت دانش‌آموزان می‌داند و ادامه می‌دهد: «من ایراد اساسی را متوجه سیستم آموزشی می‌دانم. چه در دبیرستان و چه در دانشگاه روش‌های آموزشی ما ارتباطی به بازار، تولید و صنعت ندارد و فشار درسی بیهوده و اتلاف وقت زیادی در این سیستم رخ می‌دهد که باعث فرسودگی و سرخوردگی افراد می‌شود.» به‌گفته او در نظام آموزشی کشورمان عملا هنر، ورزش و تعاملات اجتماعی، قوانین، سبک زندگی سالم، آی‌تی و بسیاری از موارد مورد نیاز یک انسان امروزی آموزش داده نمی‌شود و در عوض انبوهی از دروس اجباری، آن هم به شیوه‌ قدیمی ارائه می‌شود. این درحالی است که به‌گفته او در یک کشور مدرن، دانش‌آموز ناچار نیست ۱۷ کتاب درسی را بخواند، حفظ کند و امتحان بدهد و بعد هم مسائل کنکور هیچ ربطی به این دروس نداشته باشد و افراد نیازمند کلاس‌های کمک آموزشی باشند. 

تحلیل سرمایه‌های اجتماعی

آمارهای مربوط به مهاجرت ایرانیان که رصدخانه مهاجرت ایران آن را از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۹ دنبال کرده، آمارهای به‌شدت قابل‌تاملی است. در این بازه ۲۰ ساله که اداره کل گذرنامه، میزان خروج‌ها و مهاجرت‌ها را ثبت کرده از میان کسانی که با وطن وداع کرده‌اند، ۵۶‌درصد دارندگان مدال در المپیادهای دانش‌آموزی، ۶۹‌درصد از اعضای بنیاد ملی نخبگان و ۷۸‌درصد حائزان رتبه‌های یک تا هزار کنکور (که سرمایه‌های اجتماعی محسوب می‌شوند) بوده‌اند. 
 
بنابراین در دو دهه گذشته دانش‌آموزان نخبه المپیادی بیشترین مهاجرت‌های علمی را انجام داده‌اند که اغلب آنها کوچی تا آخر عمر را برنامه‌ریزی کرده‌اند. این نشان می‌دهد که نظام آموزشی کشورمان از یک‌سو و کلیت حاکمیت با ایجاد شرایط نامطلوب، مهاجرت را به یکی از گزینه‌های پیش‌روی مردم تبدیل کرده‌اند. به همین علت است که غفور شیخی، جامعه‌‌شناس در تحلیل این موضوع که چرا در سال‌های اخیر دانش‌آموزان زودتر از رسیدن به دوران جوانی تمایل به مهاجرت پیدا می‌کنند، می‌گوید: «وقتی سیستم نتواند نخبه‌پرور و استادپرور باشد در نتیجه کاهش اعتبار دانشگاه‌ها و رنکینگ‌های داخلی و دستاوردهای علمی را شاهد خواهیم بود که همه اینها در افکارعمومی نمود پیدا می‌کند و باعث می‌شود تا تیر تبلیغات گسترده خارجی برای جذب دانش‌آموز و دانشجو به هدف‌بنشیند.» 

پای سفارتخانه‌ها در میان است 

​​​​​​​تبلیغات آنچنان قدرتی دارد که می‌تواند مدینه فاضله‌ای پیش چشم آدم‌ها ترسیم کند، آنچنان که آنها دل از هرچه تعلقات است، بکنند و رهسپار راهی شوند که تبلیغات توصیه‌اش می‌کند. مهاجرت تحصیلی دانش‌آموزان ایرانی به کشورهای خارجی نیز بی‌تاثیر از این تبلیغات نیست، بلکه حتی موضوع به قدری جدی است که مرکز پژوهش‌های مجلس در نامه‌ای نظارتی ابعاد این مسأله را با نمایندگان خانه ملت در میان گذاشته است.  ماجرا این است که برخی از سفارتخانه‌های کشورهای اروپایی در ایران مستقیم یا به‌واسطه مؤسسات مهاجرتی یا از طریق آموزشگاه‌های زبان به ثبت‌نام دانش‌آموزان کشورمان برای تحصیل در مدارس وابسته یا تشویق و تسهیل مهاجرت این افراد اقدام می‌کنند.  این درحالی است که برخی سفارتخانه‌ها برای جذب دانش‌آموزان با مدارس ایرانی همکاری دارند و برای این مدارس، مشاور بین‌الملل تعیین می‌کنند. در این میان مدارس وابسته به سفارتخانه‌ها هم در حوزه جذب دانش‌آموزان فعالند و به والدین نیز وعده ویزا و بورسیه شدن می‌دهند. تبلیغ برای جذب دانش‌آموزان در شبکه‌های اجتماعی هم پررنگ است. در یکی از این تبلیغات به خانواده‌ها اعلام می‌شود؛ اگر برای مهاجرت دانش‌آموزی فرزندشان برنامه دارند، می‌توانند با یک ویزای توریستی پنج‌ساله او را همراهی کنند. اگر هم نمی‌توانند با او همراه شوند با روش «استی هوم» فرزند خود را به یک خانواده بومی بسپارند و در ازای تامین خانه و غذای او به این خانواده ماهانه ۹۰۰ دلار بپردازند. این تحرکات مشکوک می‌طلبد که مسئولان کشورمان با حساسیت بیشتری به پرونده مهاجرت دانش‌آموزان ورود کنند، زیرا تشدید این مهاجرت‌ها معنایی به جز هدررفت سرمایه‌های انسانی و اخلال در نظام رسمی آموزش عمومی کشور ندارد. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۲ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها