عماد افروغ درگذشت

جامعه‌شناسی در کنار هنر

عماد افروغ از چهره‌های سیاسی و فرهنگی کشور در حالی روز گذشته ۲۵فروردین در ۶۷سالگی درگذشت که در سال‌های اخیر دیدگاه منتقدانه او به جریانات هنری و به‌ویژه سینمایی، گفتمان‌های مختلفی را در کشور رقم زد.
عماد افروغ از چهره‌های سیاسی و فرهنگی کشور در حالی روز گذشته ۲۵فروردین در ۶۷سالگی درگذشت که در سال‌های اخیر دیدگاه منتقدانه او به جریانات هنری و به‌ویژه سینمایی، گفتمان‌های مختلفی را در کشور رقم زد.
کد خبر: ۱۴۰۴۰۱۳

این اندیشمند تحصیلات جامعه‌شناسی داشت و دو دهه حضور در عرصه سیاست را به‌صورت جدی دنبال کرد. او در سال‌های اخیر به‌عنوان یک منتقد می‌کوشید با بررسی مسائل مختلف کشور به ارائه راهکارهایی بپردازد که می‌تواند به تحلیل حوزه جامعه کمک کند.

تئوریسین انقلابی
عماد افروغ روحیه منتقدانه خود را از زمان دانشجویی و پیش از انقلاب آغاز کرد. او سال ۱۳۵۵ برای تحصیل در رشته جامعه‌شناسی وارد دانشگاه سالفورد انگلستان شد و به فعالیت‌های سیاسی برای مبارزه با امپریالیسم پرداخت و در شهریور ۱۳۵۹ به‌دلیل برگزاری تظاهراتی علیه آمریکا در مقابل سفارتخانه این کشور که در اعتراض به برخورد پلیس آمریکا با دانشجویان مسلمان ایرانی در آمریکا، برگزار شده بود دستگیر، زندانی و محاکمه و سپس از آن کشور اخراج شد تا تحصیلات خود را در ایران پی بگیرد.افروغ پس از بازگشت به کشور سمت‌های مختلفی را در حوزه سیاست تجربه کرد که نمایندگی مجلس شورای اسلامی، مدیر گروه اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست‌جمهوری، مسئول گروه سیاست داخلی کمیسیون داخلی، دفاعی و امنیتی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام از جمله آنهاست. این جامعه‌شناس که از دوران دانشجویی در زمینه روزنامه‌نگاری و حوزه فرهنگی هم فعالیت داشت و در سمت‌های مختلف فرهنگی از ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس، مدیریت گروه فرهنگ، هنر و تاریخ شبکه یک صداوسیما و حضور در شوراهای تخصصی سینما را تجربه کرد تا پیش از چهره سیاسی او را به عنوان یک چهره فرهنگی می‌شناسیم.

افروغ فرهنگی
دکتر عماد افروغ عرق و توجه بسیاری به مسائل فرهنگی داشت و معتقد بود هنر باید متکی بر امر اجتماعی، گفتمان‌های درون جامعه را نقد و رویکرد ترمیمی نسبت به معضلات اجتماعی داشته باشد تا بتواند در راستای اندیشه‌های انقلاب، نیل به آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی را میسر کند. این تئوریسین اجتماعی که در عرصه فرهنگ و هنر دیدگاه‌های مترقی داشت، معتقد بود: «هنر تحت هر شرایطی اجتماعی بوده و شایسته است با آگاهی نسبت به این وجه اجتماعی خود و با رویکردی ترمیمی؛ بازتابنده مسائل، دردها و آسیب‌های اجتماعی باشد. به عنوان عضو کوچک خانواده جامعه‌شناسی در ایران که مدتی است با عرصه فعالیت‌های گسترده فرهنگی، هنری و سینمایی، مستقیم و غیرمستقیم، ارتباطی برقرار و یک‌سری مسائل را فهم کرده‌ام و آنهایی که مدت‌هاست در این عرصه به فعالیت مشغولند و ذهنیتی انتقادی و اصلاح‌گرانه دارند، یک‌سری مسائل را احصا کرده‌اند که ممکن است همپوشانی نیز داشته باشند. نکته قابل‌توجه و تأثیرگذار بر نگاه ما به هنر و طبعا مسأله‌شناسی آن، این است که فرهنگ و هنر ذاتی اجتماعی دارند و نمی‌توان رسانه‌های هنری را امری تفننی، انتزاعی و وهمی دانست. رسانه‌های هنری سینما، تئاتر و...، مانند جامعه‌شناسی نمی‌توانند از وجه اجتماعی و بومی خود فرار کنند. بی‌توجهی به این وجه از آنها یک زائده بی‌خاصیت می‌سازد که فقط برای گذران زندگی متولیان و دست‌اندرکارانش فایده‌ای گذرا خواهد داشت.‌»

افروغ سینمایی
عماد افروغ حوزه مطالعاتی خود را در عرصه فرهنگ و هنر معطوف به سینما کرده بود که در این رابطه دیدگاه‌های مختلفی را نیز ارائه کرده است؛ دیدگاه‌هایی بحث‌برانگیز اما قابل‌تامل که می‌تواند امروز هم برخی از مشکلات را از سر راه سینمای ایران بردارد.او که انقلاب اسلامی را یک انقلاب فرهنگی می‌دانست در این زمینه عقیده داشت: «زمانی که می‌گوییم انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی است، دو تحلیل در وجه فرهنگی به‌وجود می‌آید. اول این‌که فرهنگ یک متغیر مستقل انتزاعی بوده و دیگر این‌که فرهنگ یک متغیر مستقل انضمامی است. فکر می‌کنم اگر با هرکدام از این دو منظر، مسائل را بررسی کنیم باز هم به فرهنگ می‌رسیم. ممکن است کسی بگوید علت پیدایش این انقلاب، فرهنگ و ته‌نشین شده‌های فرهنگی تاریخی ماست و فرد دیگری بگوید فرهنگ برگرفته از شرایط اقتصادی، مالی و... است. البته از نظر من بخش دوم کامل‌تر است، چراکه انقلاب اسلامی ایران به‌رغم آن‌که بن‌مایه‌های فرهنگی و ایدئولوژیک داشته اما بی‌ارتباط با شرایط مادی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هم نبوده است. به همین دلیل می‌توانیم به فرهنگ به‌عنوان یک محرک اساسی در انقلاب نگاه کنیم اما از شرایط اجتماعی، سیاسی و مادی که منجر به شکل‌گیری یک ایدئولوژی خاص ذیل یک فرهنگ تعریفی تاریخی شده است هم نمی‌توان گذشت. بنابراین در هر صورت فرهنگ باید پررنگ باشد. هرچند این روزها بسیاری معتقدند ایرانی‌ها دین و ایمان‌شان خدشه‌دار شده اما نظر‌سنجی‌ها نشان می‌دهد بالای ۸۶‌درصد از مردم ایران دیندارند که این نشان‌دهنده هویت فرهنگی و دینی آنهاست. یک سینماگر اگر می‌خواهد با آثار اجتماعی خود تغییری در جامعه ایجاد کند باید به این ته‌نشین شده‌های فرهنگی و دینی توجه کند. اگر کسی می‌خواهد فیلم اجتماعی بسازد، باید به فرهنگ به‌عنوان یک متغیر مستقل توجه کند، اگر هم نخواهد چنین کاری را انجام دهد، نباید فیلمی بیگانه و ضد‌فرهنگ دیرینه ما بسازد.‌»

تمدن ایرانی - اسلامی
افروغ همواره برای انقلاب اسلامی و نگاه متمایز انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب‌های دیگر در جهان معاصر، وجه فرهنگی بودن این انقلاب را مبنا قرار می‌داد. او دستاوردهای انقلاب اسلامی را متکی بر فرهنگ ایرانیان می‌دانست: «انقلاب ما یک سابقه فرهنگی خاص دارد که نه انقلاب فرانسه داشت و نه انقلاب روسیه، چرا که انقلاب اسلامی ایران اخلاق‌محور، معنویت‌گرا و صد درصد خداگرا بود. به همین دلیل این موارد سبب شده است تا ایدئولوژی مضاعف شود، یعنی هم ایدئولوژی که در سایر انقلاب‌ها وجود دارد را می‌بینید و هم آن ایدئولوژی که ریشه در انقلاب اسلامی و ریشه در عقبه فرهنگی ما دارد.»
این جامعه شناس در توصیه‌های مکرر به جامعه سینمایی همواره ذکر می‌کرد: «اگر یک فیلمساز می‌خواهد اثری بسازد که حال مردم خوب شود، باید به ته‌نشین‌شده‌های تاریخی، هویتی و ایدئولوژیک جامعه توجه کند، در غیر این صورت موفق نخواهد بود. درست است که شاید در کوتاه مدت با فیلم‌های ضد فرهنگی مدتی جیب مردم را خالی کند اما گذشته تاریخی به‌موقع سیلی خود را به او خواهد زد.»

گفتمان مقاومت
افروغ دیدگاه‌های مترقی نیز به گفتمان‌های انقلاب اسلامی داشت. او در سال‌هایی که ایران تحت تاثیر تحریم‌های مختلف بود، اشاعه فرهنگ مقاومت از سوی رسانه‌های هنری را یکی از راهکارهایی می‌دانست که می‌تواند مظلومیت و آرمان‌خواهی ایرانیان را به گوش جهانیان برساند. «اعمال تحریم علیه ایران مسأله جدیدی نیست و از بدو ظهور و پیدایش انقلاب اسلامی آغاز شده است. معتقدم مسائل هسته‌ای، مذاکرات بین‌المللی و ... بهانه است. مشکل آمریکا ریشه در انقلاب اسلامی دارد که منجر به مقاومت انسانی، اسلامی و سیاسی در برابر زیاده‌خواهی در مقابل صهیونیسم می‌شود. مقاومت در لفظ و محاوره آسان است اما در عمل جریان‌سازی سیاسی و اعتقادی را به بار می‌آورد. اوج قدرت مقاومت در ایران به اوایل انقلاب اسلامی و دوران دفاع‌مقدس برمی‌گردد که با مدیریت، جریان‌سازی و عملگرایی به نتیجه مطلوبی رسید. مقاومت از بدو ورود اسلام یک حرکت جدی بوده و در سیره امام علی(ع) به آن اشاره شده است اما مقاومت زمانی نتیجه‌بخش می‌شود که همه جوانب به‌ویژه مسائل فرهنگی را در بر گیرد. برای همین معتقدم مسئولیت سینمایی برای تبیین فرهنگ مقاومت در بخش فرهنگی سنگین است.

راهبردهای هنر
عماد افروغ به‌عنوان یک جامعه‌شناس همواره به سینما نگاهی اجتماعی داشت تا بتوان از طریق این رسانه هنری بسیاری از معضلات اجتماعی را کاست. این نگاه او بعضا افروغ را در مقابل برخی چهره‌های سیاسی می‌گذاشت که به سینما از بعد سیاسی نگاه می‌کردند و هیچ‌گاه ساختارهای اجتماعی آن را در نظر نمی‌گرفتند. این موضوع بیشتر در گفتمان سیاه نمایی در سینما خود را نشان داد که دیدگاه‌های افروغ برخلاف دیگر سیاسیون مبتنی بر همین و درک اجتماعی این جامعه‌شناس بود. « انگ «سیاه‌نمایی» در واقع، به هر فیلمی که درد و آسیب اجتماعی را منتقل می‌کند و از این طریق می‌خواهد وجدانی را بیدار کند، داده می‌شود در حالی که باید این فیلمساز مورد تقدیر و تشکر قرار بگیرد. به طور ویژه، فیلم‌هایی که آسیبی را بازتاب می‌دهند و در عین حال وجه ترمیمی هم دارند، بیشتر باید مورد تقدیر قرار بگیرند. منظورم از وجه ترمیمی پایان فیلم است. پایانی که به هر حال، امیدوارکننده است و در عین حال راه‌حل غیر مستقیمی را برای رفع آسیب مورد نظر ارائه می‌دهد. بنابراین، نباید به صرف این‌که آسیبی در یک فیلم به مخاطب منتقل می‌شود، اتهام سیاه‌نمایی را به آن وارد کنیم.»او بر همین اساس در گفت‌وگوهای مختلفی اشاره کرده است: «اما تصور اشتباه برخی مسئولان نسبت به تفاوت سینمای اجتماعی با سینمای انقلاب، پیامدهای جبران‌ناپذیری برای بخش فرهنگی داشته است. در حالی که انقلاب خود یک پدیده اجتماعی بوده و هدفی اجتماعی دارد. تناقض و مغایرت این دو سینما ناشی از جهل و منفعت‌پرستی برخی افراد است و هیچ توجیه منطقی ندارد.

لودگی‌ای که افزوغ هشدار می‌داد
دکتر افروغ از آنجا که سینمای اجتماعی را برای حل معضلات در انقلاب اسلامی راهگشا می‌دانست در سال‌های اخیر که سینمای سخیف رواج روز افزونی یافته است، همواره به آن واکنشی منفی داشت و سینمای لودگی را آسیبی جدی برای سینمای ایران می‌دانست.« من سال‌هاست می‌گویم که فضای کشور سیاست‌زده و امنیت‌زده است. زمانی که سیاست‌زده و امنیت‌زده شد، روی دیگر این سکه سیاست‌زدایی است. یعنی می‌خواهند دیگران سیاسی نشوند و ما فقط سیاسی باشیم که نتیجه آن لودگی است. زمانی که نخواهید جامعه سیاسی شود، یعنی جذب سرگرمی‌ها افزایش یابد. افروغ که در دولت اعتدال برای مدتی به‌عنوان یکی از اعضای شورای نظارت بر آثار سینمایی فعالیت داشت، این دوران را یکی از زمینه‌های بذر لودگی در سینما می‌دانست: «من زمانی در شورای صدور پروانه نمایش بودم و می‌دیدم هر فیلم سیاسی و اجتماعی را به تیر ممیزی گرفتار می‌کردند اما پروانه هر فیلم لوده‌ای را سریعا امضا می‌کردند! شما این لودگی را کماکان در جوانان امروز می‌بینید و در همین اعتراضات اخیر هم قابل مشاهده است. من همان زمان گفتم؛ زمانی که فضا را سیاست‌زدایی می‌کنید، جامعه واکنش نشان می‌دهد و می‌خواهد سیاسی شود. الان سیاسی شده اما هنوز آثار لودگی باقی مانده است.

چیزهایی که افروغ ندید و رفت
اما درگذشت این جامعه‌شناس، ضایعه‌ای برپیکر فرهنگ و هنر کشور است و تئوریسینی که همواره عقیده داشت باید از عینک جامعه‌شناسی به هنر نگریست تا جامعه رستگار شود. او که مدت‌ها به دلیل بیماری سرطان کنج عزلت گزیده بود، درست در سالروز تولد ۶۷ سالگی‌اش بر اثر سکته قلبی، چشم از جهان فرو بست تا صبح آغاز اولین روز ۶۸ سالگی را نبیند.اما شک ندیدن، ثمره نتیجه سال‌ها تلاش برای گردآوری دیدگاه‌های مختلفش، یکی از فقدان‌هایی است که عماد افروغ تجربه کرد. کتاب «دیالکتیک سینما و جامعه» جدیدترین اثر اوست که توسط انتشارات پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم(ع) فقط دو روز قبل از درگذشت این اندیشمند منتشر شد تا او شاهد به ثمر نشستن و نقد دیدگاه‌هایش نباشد. این کتاب مجموعه گفت‌وگوهای عماد افروغ در طول ۱۰ سال گذشته درباره هنر و به‌طور خاص سینماست.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها