گفت‌وگو با نیوشا ضیغمی که پس از مدتی دوری دوباره به سینما و تلویزیون برگشته است

من بازیگر کمدی نیستم

نیوشا ضیغمی در گفت‌وگویی صمیمانه با جام‌جم، از خاطراتش با مضمون بهار و ذوق‌زدگی‌ها و شگفتانه‌هایش در نوروز گفت.
نیوشا ضیغمی در گفت‌وگویی صمیمانه با جام‌جم، از خاطراتش با مضمون بهار و ذوق‌زدگی‌ها و شگفتانه‌هایش در نوروز گفت.
کد خبر: ۱۳۵۹۱۹۹

 

این حس دلپذیر و ملاحتِ جاری در حال و هوای بهار و طراوتی که با مطلع نوروز ایرانی در رگ‌های آغاز سال می‌دود، چنان انگیزه‌بخش و دوست‌داشتنی است که لذت هر کاری را دو چندان می‌کند. انگار نفس مسیحایی در وجودت دمیده می‌شود. اصلا جور دیگری احوالت خوب است. می‌خواهی حسابی کیف بهار را ببری و اکسیژن ناب فروردین را تنفس کنی. بهترین‌ها را بنویسی، از پسندیده‌ترین‌ها صحبت کنی و زیباترین‌ها را تماشا کنی. همان «احسن الحال» معروف. درست مثل گفت‌وگوهای نوروزی که به سیاق مالوف هر ساله مطبوعات و رسانه‌ها، خط مشی و محتوایی به کل متفاوت از مصاحبه‌های معمول دارند. سبزی بهاری و تر و تازگی نوروزی، خواه‌ناخواه لحظه لحظه این دست گفت‌وگو‌ها را رنگ‌آمیزی می‌کند. گفت‌وگوی عیدانه روزنامه جام‌جم با نیوشا ضیغمی‌ هم دقیقا مصداق همین احوالات خوش بود. پر از حس‌های مطبوع، صحبت‌های جالب و شنیدنی و بعضا ناگفته‌های خبری دست‌اول و جذاب که خواندنش خالی از لطف نیست. ضیغمی‌هم مثل خیلی از ما ایرانیان، همیشه دل در گرو بهار داشته و دارد. می‌گوید: «سال شمسی را بسیار زیبا می‌دانم. چون آغاز آن مقارن با تولد دوباره طبیعت است که معنایی خوشایند دارد؛ این که بعد از هر خزان و سردی، شکفتن و تازه‌شدن در راه است». ضیغمی‌حتی در این مصاحبه وعده می‌دهد که قصد دارد استمرار حضورش در کمدی‌های مفرح خانوادگی را قدری کمتر و در ادامه مسیر هنرپیشگی‌اش، فضاهایی متفاوت‌تر تجربه کند. تصمیمی‌که او در آستانه وقوع فصل تازه گرفته و بی‌تردید می‌تواند زوایای متمایزی از هنر بازیگری او را به نمایش بگذارد. البته عمده فعالیت‌های ضیغمی ‌در سینما رقم خورده‌است و همین تداوم در دو دهه کار در سینما هم بوده که دو بار نامزدی دریافت جایزه سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر را بابت بازی در فیلم‌های «شوریده» (۱۳۸۳) و «حس پنهان» (۱۳۸۵) برایش به ارمغان آورده. او اما این روزها مشغول بازی در مجموعه‌ای تلویزیونی به نام «بی‌نشان» در نقش زنی به نام فریده به کارگردانی راما قویدل و تهیه‌کنندگی مرتضی رزاق‌کریمی‌است. یک درام ایرانی پر فراز و نشیب که در ۳۰ قسمت، برای پخش از یکی از شبکه‌های سیما در دست تولید است تا در سال پیش رو، روی آنتن برود. 

 

 نوروز امسال را کجا و مشغول چه کاری هستید؟
واقعیتش امسال کمی‌برنامه‌هایم به هم ریخته‌است و تا همین الان که یک هفته به شروع سال جدید مانده، سر فیلمبرداری سریالی هستم که احتمالا تا پایان امسال هم ادامه دارد. به همین خاطر چون معلوم نیست این پروژه تا آخر سال تمام می‌شود یا نه، هنوز نمی‌دانم تعطیلات نوروز را چه خواهم کرد اما اگر تمام شد قطعا به سفر می‌روم. 


 سر فیلمبرداری کدام سریال هستید؟
سریال بی‌نشان به کارگردانی راما قویدل و تهیه‌کنندگی مرتضی رزاق‌کریمی‌که قرار است از یکی از شبکه‌های سیما پخش شود.


 اگر فیلمبرداری این سریال تمام نشد و ایام نوروز را تهران ماندید، تهران‌گردی هم می‌کنید؟
بله. خیلی هم برایم لذت‌بخش است. اتفاقا چند روز پیش با کسی مشغول صحبت بودم و می‌گفتم ما به قدری از شهر خودمان غافل هستیم که اصلا آن را نمی‌شناسیم. خاطرم هست یک بار با یک اصفهانی درباره داخل کاخ عالی قاپو صحبت می‌کردم که گفت من تا حالا عالی قاپو نرفته‌ام. خیلی تعجب کردم و گفتم مگر می‌شود! و او گفت خب آره و من ناخودآگاه به خودم فکر کردم که من هم خیلی از اماکن تاریخی و تفریحی تهران را نرفته‌ام. به همین دلیل اگر ایام نوروز را تهران ماندیم، حتما تهران‌گردی را در اولویت‌هایم قرار می‌دهم. 


 چیدن هفت‌سین یکی از جذاب‌ترین و مطلوب‌ترین کارها برای فرارسیدن نوروز است. شما هفت‌سین‌تان را خودتان آماده می‌کنید؟ 
از بچگی تا امروز نزدیک سال تحویل که می‌شود هیجان چیدن سفره هفت‌سین را دارم. اساسا مراسم نوروزی مانند هر مراسم و آیین دیگر در فرهنگ ایران برایم اهمیتی فوق العاده‌ دارد. سال شمسی را اساسا بسیار زیبا می‌دانم. چون آغاز آن مقارن با تولد دوباره طبیعت است که معنایی خوشایند دارد؛ این که بعد از هر خزان و سردی، شکفتن و تازه شدن در راه است. یک انسان می‌تواند این معنا را در تمام ابعاد زندگی‌اش ببیند. این که هیچ‌وقت سختی، تاریکی و بدی‌ها دوام ندارند و اگر ما خودمان را در سختی‌ها نبازیم، آمدن نور و روشنایی را می‌بینیم. به همین خاطر نوروز را عاشقانه دوست دارم و عاشقانه به برگزاری مراسمش پایبندم. حتی بسیاری از کارهای سفره هفت‌سین را خودم انجام می‌دهم. 


 یعنی سبزه را خودتان می‌گذارید یا تخم‌مرغ رنگ می‌کنید؟
بله، دقیقا. مخصوصا که الان یک دختر کوچک دارم و دلم می‌خواهد از همین کودکی با فرهنگ ایرانی آشنا و بزرگ شود و به آنها پایبند بماند. 


 نسبت به سنت‌های دیگری مانند چهارشنبه‌سوری و مراسمی‌مانند قاشق‌زنی که در این شب به خصوص در قدیم رواج داشت، هم به همین اندازه اعتقاد دارید؟
بله، کاملا مراسم قاشق‌زنی را به یاد می‌آورم. نمی‌دانم این رسم را غرب به تبعیت از فرهنگ غنی شرق تقلید کرده یا بالعکس. در جشن‌هالووین هم کودکان کاسه و قاشق به دست می‌گیرند و مراسمی ‌را اجرا می‌کنند که به مراسم قاشق‌زنی ایرانیان در مراسم چهارشنبه‌سوری بسیار شبیه است. کودکان به در خانه‌ها می‌روند و با زدن قاشق بر کاسه‌های خود، صاحب خانه را مطلع می‌کنند. بعد صاحب خانه آجیل، آبنبات یا خوراکی‌های دیگری را که آماده کرده در کاسه کودکان می‌ریزد و آنها روانه خانه دیگری می‌شوند. خاطرم هست زمانی‌که کودک بودیم مادرم سر ما چادر می‌کرد و ما به خانه همسایه‌ها می‌رفتیم و آنها به ما خوراکی می‌دادند. رسم خیلی قشنگی بود که متاسفانه در حال فراموشی است. الان چهارشنبه‌سوری شبیه میدان جنگ شده. از چند شب قبل از چهارشنبه‌سوری بیمارستان‌ها، آتش‌نشانی و... آماده‌باش هستند و ما هر ساله در این شب کلی تلفات و زخمی‌داریم. ای کاش برنامه‌هایی تدارک دیده می‌شد که کودکان و نوجوانان امروزی با ریشه و آداب و رسوم واقعی چهارشنبه‌سوری و باقی آیین‌های ملی‌مان آشنا می‌شدند.

 
 کمی ‌هم به بازیگری بپردازیم. به نظر می‌رسد دنیای بازیگری برای شما دغدغه‌ای جدی است. چون مثل بعضی از بازیگران خیلی خودتان را مشغول حوزه‌های دیگر هنری مثل کارگردانی، عکاسی، موسیقی و... نکردید. چرا بازیگری اینقدر برایتان جدی است؟
بله، بازیگری برایم جدی است اما نمی‌دانم در آینده برای ورود به حوزه‌های دیگر هنر چه خواهم‌کرد. شاید روزی به حدی از علم و جهان‌بینی برسم که بخواهم فیلمسازی کنم اما الان به قدری بازیگری برایم مهم است که بعد از حدودا ۱۸ سال فعالیت، هنوز آن را دوست دارم. حتی دلم می‌خواهد دنیای جدیدی را در بازیگری کشف کنم. بازیگری به قدری مقوله‌ای وسیع و گسترده است که هر کس بخواهد در این حرفه ماندگار شود، می‌بایست خودش را دائم به روز کند، مطالعه کند، فیلم ببیند، تکنیک‌های جدید بازیگری روز دنیا را بشناسد و حتی درون خودش را مورد بازبینی قرار دهد که از واقعیت‌های زندگی عقب نماند. تمام این تلاش‌ها برمی‌گردد به این که یک بازیگر چقدر به کارش عشق می‌ورزد و برای آن زحمت می‌کشد. بر همین اساس دلم می‌خواهد در سال پیش رو یک نیوشای جدید در خودم پیدا کنم و نقش‌های متفاوت‌تر با حال و هوای دیگری نسبت به آنچه بیشتر از من دیده شده کار کنم. عمیقا نیاز دارم فضای جدیدی را تجربه کنم. 


 بازیگر خیلی پر کاری هم نیستید.
به هر حال هر بازیگری در کارنامه کاری‌اش کار خوب و بد دارد اما همیشه سعی کرده‌ام هر نقشی را با عشق انتخاب کنم، دوستش داشته‌باشم و برای آن ارزش قائل شوم. یعنی نقشی نباشد که صرفا برای این که بیکار نباشم آن را قبول کنم. بعضی از همکارانم مجبورند نقش‌هایی بازی کنند که دوست ندارند اما نمی‌دانم شاید خدا مرا دوست داشت که موقعیت این را داشتم تا جایی که شد نقش‌هایم را انتخاب کنم. البته همیشه همه چیز کنار هم قرار نمی‌گیرند ولی در نهایت نقش‌هایی را انتخاب کردم که دوست داشتم. 


 شما عمدتا در کارهای کمدی حضوری پر رنگ داشتید. در این سال‌ها حضور و تداوم‌تان در این ژانر به چه شکلی بود؟
کمدی‌هایی که کار کردم بیشتر طنزهای موقعیت بوده نه کمدی محض. به عبارتی کار اجتماعی یا فانتزی بوده اما یک لایه طنز هم داشته‌است. می‌خواهم بگویم خودم را بازیگر کمدی نمی‌دانم. چون کمدی ژانری است که بازی در آن بسیار مشکل است. بازیگرانی که کمدی محض بازی می‌کنند معمولا یک تیپ خاص دارند و شاید خودم هم نمی‌توانم از عهده‌اش برآیم. با این که خودم را بازیگری رئال می‌دانم اما در کارهایی که لایه‌های طنز داشته و من در آنها بازی کردم، مخاطب ارتباط بسیار خوبی با آنها پیدا کرده‌است؛ مخصوصا الان که مردم تحت فشارهای اقتصادی شدید هستند، دوست دارند زمانی‌که به سینما می‌روند ساعتی را فارغ از مشکلات و گرفتاری‌ها سرگرم شوند. بنابراین این آثار مخاطبان زیادی داشته که دلیلی بر تداوم من در این ژانر هم محسوب می‌شود. 


 معمولا در سینما و تلویزیون این‌طور است که وقتی بازیگری در نقشی اصطلاحا گل می‌کند، پیشنهادهایی بیشماری شبیه آن نقش به سمتش سرازیر می‌شود. شما هم با این مشکل مواجه بوده‌اید؟
بله، خیلی زیاد و همان‌طور که گفتم قصد دارم در سال جدید دست به انتخاب‌های جدید بزنم و دنیای دیگری را تجربه کنم. 


 این مشکل از کجاست؟
از اینجاست که در سینمای ما کارگردانان نمی‌خواهند ریسک کنند. 
 و این در حالی است که خیلی از بازیگران توانایی بازی هم در فیلم‌های تراژدی و هم کمدی را دارند و اتفاقا بسیاری از بازیگران کمدی مانند سعید آقاخانی، امین حیایی، جواد عزتی و... در ایفای نقش‌های جدی خوش درخشیدند و مخاطب را شگفت‌زده کردند... .
دقیقا و البته برعکسش هم موفق بوده. به عنوان مثال پرویز پرستویی در کارنامه حرفه‌ای اش هم «آژانس شیشه‌ای» را بازی کرده هم «مومیایی ۳» را. خب چه اشکالی دارد؟ یک بازیگر نه تنها برای خودش بلکه باید برای ایجاد تنوع در نگاه بیننده هم که شده در سبک‌های مختلفی بازی کند. 


 پیرو تغییر و تحولات کاری که برای ادامه فعالیت‌هایتان در نظر دارید، آیا به تازگی بازی در قصه‌های متفاوت و ژانری خاص هم به شما پیشنهاد شده؟
بله. واقعا دیگر دوست نداشتم کار تکراری انجام دهم. مردم معمولا نیوشا ضیغمی‌را در شمایل یک زن امروزی از طبقه مرفه جامعه دیده‌اند اما از نیمه‌های همین سال بود که یکی دو پروژه با حال و هوای متفاوت و کاملا دور از فضاهای کارهای قبلی ام به من پیشنهاد شد که الان مشغول کار روی فیلمنامه‌های آن هستند. 


 در میان کارگردان‌های مختلفی که با آنها کار کردید، احساس می‌کنید کدام یک ذوق و طراوت بیشتری در کارشان داشتند؟
خوشبختانه شانس همکاری با کارگردانان بسیار خوبی را طی این سال‌ها داشتم اما شروع کارم را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. سریال در چشم باد و مسعود جعفری جوزانی که بسیار از او آموختم. ایشان فضای فکری متفاوتی داشتند که من همواره برای شیوه کارشان احترام زیادی قائل هستم و البته بسیاری از کارگردان‌هایی که با آنها همکاری داشته‌ام هم هر کدام ویژگی‌های خاص به خودشان را داشتند. 


 شما برای کسانی که می‌خواهند وارد دنیای بازیگری شوند چه توصیه‌‌ای دارید؟
خیلی‌ها علاقه‌مند بازیگری هستند و در کوچه و خیابان و هر مکانی که به ما می‌رسند، این علاقه را ابراز می‌کنند و من همیشه پیش از هر چیز می‌گویم بازیگری شغلی بسیار جدی است. بعضی‌ها می‌گویند مگر بازیگرها چه کار می‌کنند! می‌روند جلوی دوربین چهارتا دیالوگ می‌گویند و برمی‌گردند خانه. اصلا این‌طور نیست. یک بازیگر باید روان‌شناس، جامعه‌شناس، تحلیلگر و... باشد و خودش را به روز نگه دارد. بنابراین توصیه می‌کنم علاقه‌مندان به بازیگری با علم و آگاهی وارد این حوزه شوند. ممکن است یک نفر را بگیرند و اتفاقی به سینما پرت کنند، مثل ریحانه پارسا اما انتهایش چه می‌شود؟ خیلی متاسف می‌شوم وقتی این دختر جوان انتخابش می‌شود زندگی‌ای که الان دارد. چرا چنین می‌شود؟ چون این افراد درایتی را که باید می‌داشتند، نداشتند و زود صاحب جایگاهی شدند که درکی از آن نداشتند. مثل این می‌ماند یک ماشین ۱۲ سیلندر را بدهید به یک بچه پنج ساله که رانندگی کند! خب، می‌رود داخل دیوار. چون اصلا رانندگی بلد نبوده که پشت فرمان نشسته. با علم و آگاهی وارد هر رشته‌ای شدن و بعد پله پله و باتجربه بالا رفتن، ظرفیت لازم را برای کسب موفقیت در هر انسانی ایجاد می‌کند. 


 و در پایان دعای تحویل سال شما چیست؟
من همیشه هنگام تحویل سال برای خودم و خانواده‌ام آرزوی سلامت، آرامش و دلخوشی می‌کنم. امیدوارم سال جدید همه مردم از اتفاقات بد دور باشند و به لحاظ اقتصادی و اجتماعی در شرایطی بهتر زندگی کنند.  

 

 

ساناز قنبری/ روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها