دردســر شباهت قاتل به برادرش

23 مهر سال گذشته گزارش مرگ مرد 35ساله‌ای در بیمارستان فیاض‌بخش به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. به‌دنبال اعلام این گزارش تحقیقات از سوی بازپرس جنایی و تیم تحقیق آغاز شد و بررسی‌ها نشان داد که مقتول راننده خودروی پراید بوده و قصد سوار کردن مسافر از مقابل ایستگاه متروی آزادگان را داشته اما در جریان درگیری با راننده یک خودروی پراید وانت با ضربه قمه به قتل رسیده است. کارآگاهان در تحقیقات‌شان سراغ دروبین‌های مداربسته اطراف محل حادثه رفته و با بازبینی دوربین‌ها موفق به شناسایی صاحب خودروی وانت پراید شدند. با شناسایی صاحب خودرو به نام کوروش، در بررسی‌ها مشخص شد که مرد جوان پس از این جنایت از محل متواری شده است.
انکار قتل
با گذشت یک ماه از قتل، کوروش در خانه ویلایی بازداشت شد. کوروش پس از دستگیری منکر جنایت بود و کارآگاهان برای تایید این موضوع که جنایت از سوی کوروش رخ داده یا خیر او را با شاهدان حادثه روبه‌رو کردند. شاهدان با دیدن پسر جوان مدعی شدند که قاتل اوست و شخص دیگری نمی‌تواند این جنایت را مرتکب شده باشد. کوروش اما در تحقیقات همچنان منکر جنایت بود و گفت: روز حادثه برادرم ماشین مرا به امانت گرفته بود. زمانی که به خانه برگشت بسیار ترسیده بود؛ برایم تعریف کرد که طی یک درگیری، فردی را با چاقو زده و احتمالا آن شخص فوت کرده است؛ خیلی ترسیده بودم چون ماشین به‌نام من بود می‌دانستم پلیس سراغم می‌آید. به همین علت از تهران فرار کردم.
شباهت عجیب
در حالی که شاهدان مدعی بودند جنایت از سوی کوروش رخ داده و تصویر دوربین‌های مداربسته نیز این موضوع را تایید می‌کرد بازپرس جنایی با توجه به اظهارات پسر جوان دستور بازداشت برادر او را صادر کرد.
به این ترتیب کارآگاهان وارد عمل شده و آذر سال گذشته برادر کوروش به نام کامران تسلیم و بازداشت شد. زمانی که کامران بازداشت شد، شاهدان از دیدن او تعجب کردند. چرا که چهره او بسیار شبیه به برادرش بود و همین مساله باعث شد تا تعدادی از آنها مدعی شوند که به اشتباه قاتل را شناسایی کرده اند و قاتل اصلی کامران است نه کوروش.
اعتراف به قتل
کامران که خود را در دام پلیس می‌دید به ناچار به قتل ناخواسته اعتراف کرد و گفت: هشت سال است که به‌صورت حرفه‌ای ورزش کشتی کار می‌کنم و چند مدال استانی و تهرانی هم دارم. داشتم خودم را برای مسابقات انتخابی کشوری آماده می‌کردم که این اتفاق افتاد. پدرم پارکینگ خودرو دارد. آن روز من داخل پارکینگ پدرم بودم. یکدفعه یادم افتاد که وقت دندانپزشکی دارم. سوار خودروی پراید وانت برادرم که کنار پارکینگ بود شدم. با خودم گفتم با پراید وانت بروم زودتر می‌رسم. با سوئیچ یدک سوار ماشین شدم اما از پارکینگ که بیرون آمدم با مینی‌بوسی تصادف کردم. چون ماشین خیلی آسیب ندیده بود توجه نکردم. کمی جلوتر یک راننده پژو 405 طوری پارک کرده بود که باعث سد معبر شده بود. از دستش عصبانی شدم و سر همین موضوع با هم درگیر شدیم. او قمه‌ای از داخل ماشین‌اش بیرون آورد. در همین هنگام ناگهان مرد جوانی از خودروی پرایدش پیاده شد و به هواخواهی راننده 405 درآمد. من خواستم قمه را از دست راننده پژو بگیرم که نمی‌دانم چه شد به راننده پراید برخورد کرد.
او ادامه داد: بعد از جنایت به خانه رفتم و مدارک و پول‌هایم را برداشتم و به سمت قم حرکت کردم. مدتی در پارک‌ها و خیابان‌ها خوابیدم. با این‌که عذاب وجدان زیادی داشتم اما از این‌که خودم را تسلیم کنم می‌ترسیدم. اما زمانی که متوجه شدم برادرم را به اشتباه و فقط به خاطر شباهت زیاد ما بازداشت کرده‌اند تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.
با اعترافات کامران به جنایت و پس از بازسازی صحنه قتل و از آنجا که خانواده مقتول خواهان قصاص بودند، پرونده او برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. متهم جوان به‌زودی در دادگاه پای میز محاکمه خواهد رفت و به دفاع از خود می‌پردازد.

هلیا نصرتی

تپش