فروش مواد به جای پول وسایل سرقتی

به چه جرمی بازداشت شده‌ای؟
خرید اموال سرقتی در قبال خرید و فروش مواد مخدر.
یعنی قاچاقچی موادی که اموال سرقتی می‌خرید؟
نه به این شدت.
چه مدت است این کار را انجام می‌دهی؟
دو سه ماهی می‌شود.
مواد را از کجا می‌خریدی؟
جنگل.
جنگل، کدام جنگل مواد می‌فروشند؟
منظورم جنگلی در شرق تهران است.آنجا سراغ خلافکارها می‌رفتم و مواد خریداری می‌کردم.
گرمی چقدر می‌خریدی؟
گرمی 40 هزارتومان خریداری می‌کردم و ده هزار تومان گرانتر یعنی گرمی 50 هزار تومان می‌فروختم.
واحد کمتر از گرم هم برای معاملات شیشه دارید؟
بله. ولی آنجا کمتر از گرم نمی‌فروختند.
مشتری هایت را چطور انتخاب می‌کردی؟
من انتخاب نمی‌کردم آنها سراغم می‌آمدند. قبلا مغازه سمساری داشتم، سمساری را جمع کردم و بعد از آن معتادان سراغم آمدند.
فروش اموال سرقتی در پوشش سمساری درست است؟
حرفی ندارم برای گفتن، دقیقا.
معتادان چطور متوجه می‌شدند مواد می‌فروشی و وسایل سرقتی شان را خریداری می‌کردی؟
خب به چند نفر از بچه محل هایم مواد فروختم و آنها هم به دوستانشان گفتند. کم کم دامنه مشتری هایم گسترده شد و حتی از محل‌های دیگر هم برای خرید مواد می‌آمدند.
وسایلی که به جای مواد مخدر می‌گرفتی را چکار می‌کردی؟
در مغازه سمساری ام برای فروش می‌گذاشتم.
با این حساب سفارش می‌دادی که چه وسایلی می‌خواهی؟
تقریبا. وسایلی را که داخل مغازه‌ام نبود یا مشتری برایش داشتم به معتادان سارق سفارش می‌دادم. معمولا افرادی که از من مواد خریداری می‌کنند سارقان خانه یا ماشین بودند. همین موضوع کار مرا راحت‌تر کرده بود. وسایل داخل ماشین و موتور را به سارقان لوازم داخل خودرو سفارش می‌دادم و لوازم خانگی را هم به سارقان منازل.
وسایل داخل خودرو به چه دردت می‌خورد؟
اگر جنست جور باشد مشتری که وارد مغازه ات می‌شود حتی اگر به قصد خرید وسیله‌ای به مغازه نیامده باشد تو می‌توانی او را وسوسه کنی تا آن جنس را بخرد.
چه شد که تصمیم به مواد فروشی گرفتی؟
فقط به خاطر وضعیت بد مالی و اوضاع بد اقتصادی. وقتی اجاره خانه ات ماهی دو تا سه میلیون تومان باشد، خودش بدبختی است. تا چشم به هم می‌زنی اول ماه آمده و باید اجاره خانه بدهی. البته این تنها مشکل نیست، هزینه تحصیل بچه ها، خرج روزانه و کلی خرج و مخارجی که در طی ماه پیش می‌آید.
می‌توانستی با کار دیگری در مغازه این پول را به دست بیاوری؟
پول راحت که زیر دندانت مزه کند دیگر سراغ پول با زحمت نمی‌روی.

مجید غمخوار
تپش