یک‌ و 200 برای نوید 2 میلیارد برای بدل سهراب!

از جمله این‌که تعدادی از همکاران‌مان را به خاطر تعطیلی شیفت روز جمعه‌شان موقتا از دست داده بودیم و می‌دیدیم که فراق گاهی هم شیرین است به‌خصوص اگر کوتاه و یک روزه باشد؛ احتمالا اگر از خواننده‌های ثابت این ستون باشید کل‌کل‌های جان‌فرسای ما را در جریان قرار گرفته‌اید... جمعه روز استراحت ماست به لحاظ کل‌کل. البته همه این کل‌کل‌ها احساس می‌کنیم برای کار مفید است چون سوژه‌ها از دل همین‌ها بیرون می‌آید. سوژه‌های امروز را هم البته از راه دور و به مدد راه‌های ارتباطی نوین با هم هماهنگ کرده‌ایم و مشکلی نیست؛ هیچ نگران نباشید.
محمدصادق علیزاده که ذکر او اغلب خیر است و البته اینجا این اذکار را ادامه نمی‌دهیم تا به رتبه خفیف خواراننده پاچه دبیر گروه نزول می‌کنیم، در صفحه 12 سراغ از کتابی گرفته که در یکی دو روز اخیر در دستش دیده می‌شد: «قصه دلبری» که روایت همسر شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی است. صادق، به این روایت‌های غیرداستانی از شهدا علاقه دارد و این علاقه او را به لایه‌هایی پنهانی از این دست کتاب‌ها رهنمون می‌کند. از جمله لایه‌هایی که او در گزارش امروزش در آنها سیر کرده.
شما هم آن آگهی غریب را دیده‌اید؟ همان که یک دفتر شعر را به قیمت دو میلیاردتومان به فروش گذاشته! البته ما باورش نکردیم و گمان بردیم این متن برای شوخی و خنده و خوشمزه‌بازی روی سایت دیوار منتشر شده اما این باعث نشد که اصل ماجرا را رها کنیم و به پدیده فروش متون ادبی بپردازیم. به هر حال عده‌ای هستند که می‌نویسند و شما می‌توانید حق معنوی آنها بر متون‌شان را با پرداخت حق مادی بخرید! بروید ببینید بچه‌ها در این باره در صفحه 10 چه می‌گویند.
بهزاد فراهانی اخیرا به دستمزد نوید محمدزاده در یکی از پروژه‌های سینمایی انتقاد کرده. بچه‌ها در صفحه 10 چند سوال در این باره مطرح کرده‌اند و به هر یک، از رهگذری پاسخ گفته‌اند. این‌که انتقاد فراهانی درست است اما آیا درباره محمدزاده هم از حقیقت بهره برده است یا نه، این‌که آیا میل به ستاره‌های جوان در اقتصاد سینما را باید به عنوان پدیده‌ای طبیعی در نظر آورد یا نه، و سوال‌هایی دیگر. این گزارش، اشاره‌ای هم دارد به حرف چندوقت پیش فراهانی درباره محمدزاده که حالا در فقره انتقاد این بازیگر پیشکسوت از این بازیگر جوان، آن حرف‌ها کارکرد دیگری یافته است.