عفو به شرط ساخت پرورشگاه

به گزارش خبرنگار جنایی جام‌جم، ساعت دو‌بامداد هفتم فروردین سال 83 مردی با به‌دوش گرفتن جوانی زخمی وارد بیمارستان زعیم شهرستان پاکدشت شد. او را تحویل پرستاران داد و به بهانه آوردن زخمی دیگر فرار کرد. در ادامه مسؤولان بیمارستان با پلیس تماس گرفتند و موضوع را اطلاع دادند. ماموران کلانتری شریف‌آباد با حضور در بیمارستان تحقیقات در این باره را آغاز کرده و متوجه فوت مرد زخمی شدند. آنها در بازبینی دوربین‌های مداربسته بیمارستان، تصویر مرد فراری و خودرویش را به دست آوردند. هویت راننده مینی‌بوس فیات قرمز رنگ قربانعلی نام داشت که شناسایی شد و ماموران زمانی که برای دستگیری او رفتند متهم خانه‌اش را ترک کرده بود و کسی از او خبری نداشت. چند روز بعد از این جنایت، مردی با حضور در پلیس آگاهی پاکدشت از گم‌شدن پسر جوانش خبر داد. زمانی که ماموران مشخصات او را بررسی کردند معلوم شد تصویر مرد گم‌شده با مرد فوت شده در بیمارستان مطابقت دارد‌. خانواده او در پزشکی قانونی حاضر شدند و از روی خالکوبی چهره یک زن روی دست چپ مقتول، او را شناسایی کردند‌. در تحقیق از والدین مقتول آنها بابت مرگ او از زنی به نام گلرخ که مدتی همسر موقت پسرشان بود، شکایت کردند. این زن متواری شده بود تا این‌که بعد از گذشت یک‌ماه‌و‌نیم در خانه‌اش در شهر صومعه‌سرا بازداشت شد.
وی به افسر تحقیق گفت: در کارگاهی کار می‌کردم که درآمدم کم بود. از طریق دوست خانوادگی‌ام با مقتول آشنا شدم‌. او اوایل آذر سال 82 مرا به دفترخانه‌ای در پاکدشت برد و برای دو ماه عقد موقت کرد و هفته‌ای یک‌بار به دیدنم می‌آمد و خرجی‌ام را می‌داد. در هفته‌های آخر عقدمان به ملاقاتم آمد و گفت می‌خواهد با دختر‌خاله‌اش ازدواج کند و به خارج برود که همان موقع عقد‌نامه را پاره کرد و رفت‌. اوایل اسفند همان سال به عقد قربانعلی در‌آمدم. شامگاه هفتم فروردین سال 83 شوهر سابقم برای دیدن مادرم و عید دیدنی آمده بود که قربانعلی هم به آنجا آمد. آنها با هم دعوا کردند و قربانعلی با زخمی کردن او و تهدید من به مرگ، مرد زخمی را با خودش برد .
قاتل فراری 36 ساله بعد از پنج ماه در قیامدشت بازداشت شد. او به افسر تحقیق گفت: زمانی که وارد خانه همسر موقتم شدم و شوهر سابق او را دیدم، گمان بد به رابطه آنها بردم و با او درگیر شدم‌. مرد جوان را زخمی کردم و بعد پشیمان شده و او را به بیمارستان منتقل کردم، اما او فوت شد و من از ترس فرار کردم.
متهم به قتل تیر سال 85 در شعبه 71 دادگاه محاکمه و به خواست والدین مقتول به قصاص محکوم شد. حکم صادره از سوی قضات شعبه 33 دیوان‌عالی کشور تایید و برای اجرا به واحد اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شد. هشت سال بعد از جنایت، زندانی اعدامی در زندان کرج پای چوبه دار رفت و همان موقع با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران، توانست مهلت چند ماهه برای جلب رضایت از خانواده مقتول بگیرد‌. حکم متوقف و او به سلولش بازگشت، اما خانواده‌اش موفق به جلب رضایت نشدند و شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص آغاز شد‌. سرانجام با گذشت 15 سال از این جنایت، چند روز پیش خانواده مقتول با حضور دوباره در اجرای احکام دادسرای جنایی تهران خواستار اجرای حکم شدند. در این مرحله مسؤولان واحد صلح و سازش اجرای احکام دادسرای جنایی به گفت‌وگو با خانواده مقتول پرداختند و سرانجام آنها به حرمت ماه رمضان، قاتل را با تعیین یک شرط بخشیدند. قرار شد قاتل پرورشگاهی سه طبقه به نام مقتول در باقر‌شهر برای کودکان بی‌سرپرست بنا کند. این شرط از سوی اعدامی 51 ساله و خانواده‌اش پذیرفته شد، اما او برای احداث این پرورشگاه نیز به یاری دستان پر مهر شما هموطنان دارد، افرادی که قصد کمک برای احداث پرورشگاه را دارند، می‌توانند به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران مراجعه کنند.