در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
ساره بیات چهره ناشناختهای نیست؛ عمده شهرتش را هم از بازی در فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی گرفت. راضیه، خدمتکار نادر که بیات نقشش را بازی میکرد، در سال 89 و روی پرده سینما چهرهاش را به مردم سینمابرو شناساند و بازی در نقش خواهر حامد بهداد در سریال یک مشت پرعقاب هم اسم و هم چهرهاش را به تلویزیون و خانههای مردم کشاند. بازی در نقش حلیمه در سینمایی محمد رسولا... هم بار دیگر نامش را بر سرزبانها انداخت. حالا او یک بازیگر معروف است با صفحه اینستاگرامی پرمخاطب که طبیعتا هر رفتار و گفتارش زیر ذرهبین خواهد بود. همین هم بود که وقتی خبر پالتوپوست روباه پوشیدنش روی خروجی روزنامه ایران قرار گرفت، باموج گستردهای از واکنش شهروندان مواجه شد؛ از عموم مردم و سینماییها گرفته تا فعالان محیط زیستی و صنایعدستی. اما تازه با انتشار این خبر بود که مردم فهمیدند وی از یک سال گذشته سفیر فرهنگی صنایعدستی ایران در مجامع داخلی و خارجی بوده. درواقع انتقادی دیگر به این بازیگر، چرا که وی در این عرصه هم آنقدر منفعل و غیرفعال بوده که جز فعالان حوزه صنایعدستی و میراث فرهنگی کسی از سفیر شدنش مطلع نشده.
یک رویداد خوب، یک انتخاب بد
ساره بیات، 17 مرداد 96 توسط زهرا احمدیپور، رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی به عنوان سفیر صنایعدستی انتخاب شد؛ رویدادی که برای اولین بار در حوزه صنایعدستی صورت میگرفت. پیش از آن همایون شجریان، به عنوان سفیر میراث فرهنگی انتخاب شده بود و صنایعدستی سفیری که مروج این صنعت در عرصه فرهنگی و میان مردم و نسل جوان باشد، نداشت. ساره بیات هم در جلسه معارفهاش برای حضور فعال در این عرصه اظهار آمادگی کامل کرد و گفت آمده تا به این حوزه کمک کند و آنچه از دستش میآید برای ارتقای سطح کمی و کیفی صنایعدستی و هنر ایرانی انجام دهد.
ساره بیات در رشته فرش تحصیل کرده و چند سالی هم در حوزه طراحی لباس فعالیت کرده، اما دقیقا کسی نمیداند که انتخاب وی برای این رسالت مهم به چه شیوه و چه دلیلی صورت گرفته، زیرا حتی معاون صنایعدستی وقت هم اظهار کرد برای انتخاب بیات با وی مشورتی صورت نگرفته است.
انتخاب این بازیگر از همان ابتدا با بازخوردهای منفی فعالان حوزه صنایعدستی مواجه شد. این بازخوردها بویژه طی یک سال گذشته شدت گرفت، زیرا توقع میرفت وی که تقریبا سررشتهای در عموم صنایعدستی یا یک صنعت و رشته خاص این حوزه ندارد، حداقل با حضور گسترده در نمایشگاههای صنایعدستی و بین فعالان این حوزه، به ترویج آن بپردازد و در مجامع هنری-فرهنگی داخلی و خارجی نیز این هنر را معرفی کند، حال آنکه اگر به صفحه اینستاگرام وی سری بزنید، تنها سه تا چهار پست درخصوص تبلیغ صنایعدستی مشاهده میکنید که حضورش در کارگاه قلمزنی و سفالگری را به اشتراک گذاشته. طی یک سال گذشته هم جز حضور در یک نمایشگاه صنایعدستی و گرفتن چند عکس و حضور در یک همایش مرتبط جای دیگری در این بخش دیده نشده است.
عملکرد وی بارها تیغ تیز رسانهها را متوجه خود کرد و هنرمندان در گفتوگو با رسانهها و خبرگزاریها از وی خواستند بیلان کاری بدهد و بگوید طی یک سال گذشته چه کار مفیدی در این عرصه انجام داده. 2 مرداد امسال هیاس حسینی، هنرمند صنایعدستی در گفتوگو با ایسنا با انتقاد تند از این بازیگر گفت که وی حتی در ارتباطگیری با هنرمندان هم دچار مشکل است و تاکنون حتی یک جلسه با هنرمندان برگزار نکرده و حضور وی در مراسم صنایع دستی فقط به ثبت چند عکس خلاصه میشود و بیشتر به نظر میآید به دنبال شهرت از طریق صنایعدستی است.
عکس و یادداشت منتشرشده در سایت روزنامه ایران و انتقادهای گسترده به عملکرد بیات باعث شد سراغ یکی از فعالان برجسته صنایعدستی برویم. ذاکر، هنرمند رشته سراجی سنتی و یکی از گردانندگان کمپین حمایت از صنایعدستی ایران است که اتفاقا وقتی با وی تماس گرفتیم به ما گفت در حال جمعآوری امضا برای انتقاد از عملکرد ضعیف سفیر صنایعدستی و انتقال آن به معاون صنایعدستی است. ذاکر به ما گفت امضای طومارش ربطی به یادداشت و تصویر روزنامه ایران ندارد، چرا که میداند این نوع پوشش بیات مربوط به دو سال پیش است، اما در هر صورت عملکرد وی در این حوزه صدای تقریبا تمام فعالان صنایعدستی را درآورده است.
انتخاب سفیر فرهنگی صنایع دستی بدون مشورت بهتر از این نمیشود!
ذاکری سعید، درخصوص عملکرد ساره بیات در یک سال گذشته میگوید: این بازیگر هیچ کار مثبتی چون مصاحبه، حضور در همایش یا ... در حوزه صنایعدستی نداشته است.
وی به ما میگوید که عملکرد خانم احمدیپور، رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی در حوزه صنایعدستی بد نبود و حتی انتخاب سفیر صنایعدستی برای اولین بار اقدام بسیار مثبت و قابل تقدیری بود، اما اینکه یکباره و بدون مشورت با معاونت صنایعدستی و فعالان و هنرمندان این بخش، سفیری را برای صنایعدستی معرفی کند، عجیب و قابل انتقاد بود. حال آنکه در 30 استان کشور، هنرمندان زیادی در صدها رشته صنایعدستی در حال فعالیتاند و میشد از آنها مشورت گرفت و دستکم کسی را برگزید که اطلاعات و ارتباطاتی هرچند اندک با این حوزه داشته باشد.
به گفته این هنرمند، سفیر باید از لحاظ پوشش، اطلاعات و سواد علمی و تجربی مهارت داشته باشد و جدای از این مهارتها، به عنوان سفیر و رسول این حوزه، در مجامع هنری - فرهنگی مبلغ و مروج هنرهای این حوزه باشد که این کمترین انتظار است و در وهله بعد باید دیگر هنرمندان را به این حوزه وارد کرده و تشویق به استفاده و تبلیغ صنایعدستی کند، درحالی که هیچکدام از این موارد در یک سال گذشته از ساره بیات مشاهده نشده است.
مسؤولان فرهنگی مقصرترند
نرجسخاتون فیروزی، استاد سوزندوزی اهل فارس و ساکن تهران است و البته یکی از منتقدان مهم عملکرد ساره بیات.
فیروزی سوزندوزی را قدم به قدم از زنان محلی استانهای سیستان و بلوچستان، فارس، کرمان و ... یادگرفته و حالا غمگین است که برخی طرحها و دوختهای اصیل ایرانی، به خاطر استفاده و کاربردی نشدن باید به نام دوختهای ژاپنی و چینی مطرح شود.
این هنرمند درباره عملکرد بیات به ما میگوید من بیش از آنکه به عملکرد این بازیگر به عنوان سفیر صنایعدستی نقد داشته باشم از سازمان میراث فرهنگی گلایه دارم که بدون مطالعه و مشورت با جامعه هنرمندان صنایعدستی به چنین انتخابی دست زده است.
فیروزی میگوید بازیگری که هیچ سررشتهای از هنرهای اصیل ایرانی ندارد و حتی حضورش در نمایشگاه صنایعدستی با عینک آفتابی و گرفتن چند عکس محدود میشود، نشان میدهد علاقهای هم به این حوزه ندارد و حتی در یک سال گذشته هم تلاشی نکرده تا با هنرهای این حوزه (بویژه سوزندوزی و لباسهای سوزندوزی شده) و هنرمندان این بخش آشنا شود و ارتباط برقرار کند. این هنرمند از بخش مد و لباس وزارت ارشاد هم گلایه دارد و میگوید: جمعی از طراحان را دور خود جمع کرده که سررشتهای از هنر و سوزندوزیها و دوختهای هنرمندانه ایرانی ندارند و اگر طراحی میکنند بیشتر کاردستی است تا هنر اصیل ایرانی و از آنجا که نه مردم و نه بازیگران و افراد معروف شناختی از هنر دوخت و طراحی ایرانی ندارند، طبیعی است که هر لباس و پوششی را به جای لباس و طراحی ایرانی بر تن کنند.
خارجیها در طراحی هنر اصیل ایرانی موفقترند
اما چرا بازیگران، هنرمندان و چهرههای سرشناس هنری ما کمتر از پوششهایی با طراحی و دوخت ایرانی استفاده میکنند؟ آیا طراحیهای ایرانی و لباس زیبا و اقوام ایرانی آنقدر زیبایی و ظرافت ندارد که توجه این قشر را به خود جلب کند؟ یا مشکل جای دیگری است. یک طراح مد و لباس که عضو انجمن طراحان لباس است و میخواهد نامش را در گزارشمان نبریم، در اینخصوص به ما میگوید لباس ایرانی فاخر است و ظرفیت جلب همه سلایق را دارد، اما به شرطی که در قالب سلیقه و مد روز درآید و در دوخت و ساخت آن نکات مهمی رعایت شود؛ نکاتی مثل رعایت تکنیکهای دوخت سنتی، داشتن آگاهی و مهارت دوخت لباسهای اقوام ایرانی در دورههای مختلف تاریخی و ...
وی به جامجم میگوید که اما رعایت این موارد و داشتن این میزان اطلاعات را کمتر طراح لباسی در ایران دارد و تعداد انگشتشماری که در این خصوص سوزن میزنند هم آنقدر سرشناس نیستند که هنرشان به کار عموم و چهرههای سرشناس بیاید.
این طراح اضافه میکند که هنر صنایعدستی ایران آنقدر باارزش و گرانقدر است که طراحان خارجی آن را کشف و در طراحیهایشان سراغ آن رفتهاند مثل برند معروف فرانسوی هرمس که چند سال پیش در ساخت تمام محصولاتش اعم از کیف و کفش و لباس از طرح فرش ایرانی استفاده کرد یا برند دیور که از سالها پیش تاکنون در طراحیهای لباس خود برای سرمایهداران و چهرههای معروف ایرانی، از المانهای معروف تاریخی ایرانی استفاده میکند.
به گفته وی این هنر طراح است که هنر اصیل ایرانی را به طور کاملا نامحسوس و جذاب در طرحهای خود استفاده کند و از مشتریانش دلربایی کند که متاسفانه هنوز طراحان داخلی باوجود رشد زیاد در این حوزه، نتوانستند به تلفیق مطلوبی در حوزه هنر جدید و اصیل ایرانی مبادرت ورزند.
فاطمه مرادزاده
ایران
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: