متهم: می‌خواستم او را بترسانم!

به گزارش جام‌جم، عصر بیست‌ونهم مهر امسال مرد 40 ساله‌ای به نام عباس در جریان درگیری با پدرش در خانه‌شان در طبقه پنجم ساختمانی در محله نازی‌آباد به آتش کشیده شد و بعد از 14 روز بستری‌بودن در بیمارستان مطهری تهران روزیکشنبه فوت کرد. پدر 55 ساله‌اش به نام محمدرضا با دستور بازپرس سجاد‌منافی‌آذر، کشیک قتل دادسرای جنایی تهران تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و نیمه‌شب یکشنبه این مرد زمانی که به خانه دوستش در خیابان شهید رجایی پایتخت می‌رفت، بازداشت شد. این در حالی بود که با تحقیق از مادر مقتول معلوم شد پسرش می‌خواسته پدر خانواده را به کمپ ببرد که با وی درگیر شده و شوهرش او را به آتش کشیده بود.

مرد فرزندکش دیروز به شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل و با اعتراف به قتل پسرش به بازپرس پرونده گفت: قصد کشتن پسرم را نداشتم و فقط می‌خواستم او را بترسانم که در میان شعله‌های آتش گرفتار شد.

با اعتراف متهم به فرزندکشی، او برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

همسرم گفت فرار کن

محمدرضا 55 ساله دست و پایش می‌لرزد و مدام گریه می‌کند و می‌گوید فقط می‌خواستم پسرم را بترسانم، اما جانش را ناخواسته گرفتم. حتی نمی‌توانم در مراسم خاکسپاری‌اش شرکت کنم.

چه کاره هستی؟

من سال‌ها به عنوان پیمانکار پروژه‌های ساختمانی کار می‌کردم. وقتی معتاد به تریاک و شیشه شدم، کارم را ترک کردم.

با پسرت اختلاف داشتی؟

اختلاف داشتیم، اما نمی‌خواستم او را بکشم. پسرم 17 سال بود که ازدواج کرده و فرزند پسری داشت و من هزینه زندگی‌اش را می‌دادم. او هم معتاد بود و چند بار در کمپ بستری شد. همین باعث شد با داشتن یک پسر نوجوان چهارسال قبل از زنش جدا شد.

چرا او را آتش زدی؟

آن شب در اتاق نشیمن خواب بودم که آمد و همان‌جا خوابید. پایش به من اصابت کرد. بیدار شدم و خواستم کمی آن طرف‌تر بخوابد که فحاشی کرد و دعوا شروع شد. با شدت گرفتن درگیری او گلویم را گرفت و داشت خفه‌ام می‌کرد که مقاومت کردم. تصمیم گرفتم خودم را بکشم. بنزین را روی سر و صورتم پاشیدم. دوباره باهم درگیر شدیم که این بار بنزین روی او ریخت. فندک زدم که خود را به آتش بکشم که آتش به لباس پسرم گرفت و سوخت.

چرا فرار کردی؟

ابتدا به اورژانس زنگ زدم. آنها آمدند و همراه همسرم، پسرمان را به بیمارستان شهید مطهری بردیم. هشت میلیون تومان هزینه درمانش کردم. بعد به درخواست همسرم فرار‌کردم.