به گزارش جامجمآنلاین یک ماه پیش وقتی تعطیلات نوروزی تازه تمام شده بود ، خبری در رسانهها منتشر شد که از کشف یک کیلو طلا دفن شده زیر 85 تن زباله در بوکان حکایت میکرد. اتفاقی که از فداکاری چند نیروی خدمات شهری این شهر جنوبی استان آذربایجان غربی خبر میداد. ما امروز پای صحبت همان چند نفر نشستهایم؛ افرادی که بهخاطر کمک به همنوع کاری فراتر از وظیفهشان انجامدادند. نیروهایی که دست یاری به سمت یک هموطن گرفتار دراز کردند و با پیداکردن طلاهای گمشدهاش او را از نگرانی درآوردند.
چطور از ماجرای گمشدن طلاها بین زباله ها باخبر شدید؟
شفاهی: ساعت ده دقیقه به 10 صبح بود؛ جمعه بود و من و بقیه بچهها داخل ساختمان خدمات شهری نشسته بودیم. چون هواشناسی پیشبینی کرده بود که بارندگی میشود داشتیم برنامهریزی میکردیم که چطور زبالهها سروقت جمعآوری شوند. هوا کلا خراب بود و باد شدیدی هم میوزید که یکدفعه تلفن مرکز زنگ خورد. خانمی آن طرف خط بود که با اضطراب زیاد از گم شدن کیسه طلاهایش بین زبالهها خبرمیداد.
یعنی تازه صبح متوجه گم شدن طلاها شده بودند؟
شفاهی : بله...من خودم تلفن را جواب دادم. ایشان با حال پریشانی گریه میکرد و میگفت این طلاها امانت هستند، مال چندتا خانواده اند، آنها رابه من سپردهبودند و من هم برای اینکه کسی متوجه آنها نشود ، همه این یک کیلو طلا را داخل فویل آلمینیومی پیچیده بودم و یک گوشه روی اپن آشپزخانه گذاشتهبودم اما همسرم فکر کرده بود که زباله هستند و آنها را هم همراه بقیه زبالهها شب جلوی در گذاشته است. من از ایشان پرسیدم که شما کجا هستی؟ چه کمکی از دست ما برمیآید؟این خانم هم گفت که من وهمسرم از صبح آمدهایم مرکز دپوی زباله. اما اینجا زباله زیاد است. به کمک شما و همکاران تان برای پیدا کردن طلاها نیازداریم.
شما چهکار کردید؟
شفاهی: من همان موقع موضوع را با بچه ها در میان گذاشتم. از آنجایی که روز بود و ما به بچههای پاکبان که شیفت شب هستند دسترسی نداشتیم تصمیم گرفتیم خودمان برای پیدا کردن طلاها به این خانواده کمک کنیم.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
شفاهی: با عجله خودمان رابه مرکز دپوی زباله رساندیم.
سیدمومنی: از شانس ما آن روز بولدوزر زودتر از همیشه کارش را شروع کرده بود وزبالههایی را که دیشب جمع شده بودند به پایین دره هل داده بود.
یعنی کارتان سخت تر میشد؟
فتاحزاده: بله ما مجبور شدیم حدود 85 تا 90 تن زباله را جستجو کنیم. همگی دستکش و چکمه پوشیدیم دست همدیگررا گرفتیم و وارد محل دپوی زباله شدیم.
قبل از آن تجربه مشابهی از این کار داشتید؟
شفاهی: قبلا هم پیش آمده بود که وارد زبالهها بشویم مثلا یک بار یک کیف حاوی 30 میلیون تومان گم شده بود یا چند تکه طلا...اما حجم زبالهای که جستجو میشد به این اندازه نبود.
پس تجربه خیلی سختی بود؟
عبدالهی اقدم:سخت که بود مثلا آن اطراف لاستیکهای زیادی را آتش زده بودند و دود این لاستیکها که درحال سوختن بودند خیلی چشممان را اذیت میکرد. بوی زباله هم ازیک طرف دیگر آزاردهنده بود.
حین جستجو از پیدا کردن طلاها ناامید نشدید؟
رسولی : نه...وقتی چشم مان به آن خانواده میافتاد که بانگرانی ایستاده بودند و به ما نگاه میکردند انگیزه پیدا می کردیم که کاررا ادامه بدهیم حتی اگر تاشب طول بکشد. چون میدانستیم طلاها یک جایی وسط این حجم زباله پنهان شدهاند و بالاخره پیدامیشوند.
کار جستجوی زبالهها چقدر طول کشید؟
محمودی : ازهمان 10صبح شروع کردیم، یکی یکی کیسهها را باز می کردیم داخلش را میدیدیم و بعد میرفتیم سراغ کیسه بعدی.فکر میکنم حدود سه ونیم بعدازظهر بود که بالاخره کیسه زباله حاوی طلاهارا پیدا کردیم.
واکنش آن زن و شوهر چه بود؟
عبدالهی : خیلی خیلی خوشحال شدند. آن خانم که مدام گریه میکرد و تشکر میکرد ومیگفت این طلاها امانت بودند خدا خودش عوض این کارتان را بدهد.
خودتان چه احساسی داشتید؟
شفاهی: احساس رضایت؛همین که میدیدم دیگر این خانواده ناراحت نیستند برای من بهترین حس و حال بود.
سیدمومنی: ما فقط به خاطر انسانیت این کاررا کردیم ؛هرکس دیگری هم جای ما بود برای کمک به این خانواده داوطلب میشد.
محمودی: اینکه ما در موقعیتی قرار بگیریم که بتوانیم به یک انسان گرفتار کمک کنیم، امتحان خداست؛ اگر از این امتحان سربلند بیرون بیاییم بُرد کردهایم. آن روز ماهم داشتیم امتحان میشدیم که برای کمک تا چه اندازه میتوانیم از خودمان مایه بگذاریم.
عبدالهی : همه ما از ته دل خوشحال بودیم، حتی آنها خواستند به ما پاداش بدهندو ازما تشکر کنند اما هیچکدام ازما قبول نکردیم چون این کار فقط وظیفه انسانی ما بود.
اگر شرایط مشابهی پیش بیاید، بازهم برای کمک داوطلب میشوید؟
شفاهی: بااینکه تجربه سختی بود اما قطعا تک تک ما دوباره داوطلب می شویم چون میدانیم که کار خیر انجام دادهایم و به همنوعمان کمک کردهایم؛ چیزی که در دین ما بارها به آن توصیه شدهاست.
مینا مولایی- خبرنگار جامجمآنلاین
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد