شاگرد گاودار‌خانه زنی را به عقد مردی در‌آورد؟

دیروز زن بیست ساله‌ای به پاسگاه ژاندارمری نعمت‌‌آباد مراجعه کرد و گفت هفت ماه پیش مردی از من خواستگاری کرد و یک شب شخصی را که عبایی بر دوش و عمامه‌ای بر سر داشت به خانه آورد و او را محضر دار معرفی کردو مرا عقد نمود.

کد خبر: ۱۰۱۱۸۸۴

هفت ماه به این ترتیب با من زندگی کرد تا این‌که سه روز پیش یک روز که به یک گاودار خانه رفته بودم مردی را مشاهده کردم که به نظرم آشنا می‌آمد. وقتی دقت کردم او را شناختم، زیرا وی همان محضر داری بود که حالا به صورت شاگرد گاوداری درآمده بود. من متوجه شدم که شوهرم سرم کلاه گذاشته است و آن شب به جای محضر‌دار شاگرد گاوداری را لباس پوشانیده و مرا قلابی عقد کرده است. آقای کریمی، رئیس پاسگاه شوهر این زن را احضار کرد. او به گناه خود اعتراف نمود و گفت اگر می‌خواستم تا روز بعد صبر کنم و محضردار واقعی پیدا کنم خواستگار پولدار تری برای این زن پیدا می‌شد و حالا هم حاضرم او را ببرم و رسما عقد کنم! در پاسگاه به این زن تکلیف شد که اگر شوهرش رسما او را عقد کرد او نیز گذشت کند. زن گفت در صورتی حاضرم از شکایتم صرف نظر کنم که ده هزار تومان مهریه‌ام قرار دهد و حق طلاق و سکنا را به من بدهد و حق ازدواج مجدد از او سلب شود چون آزادی شوهر این زن مشروط به پذیرفتن این شروط بود وی قبول کرد و امروز دو نفری همراه ژاندارمری به محضر رفتند تا رسما ازدواج کنند.

16 فروردین1343

دزد با انصاف

خبرنگار ما در همدان می‌نویسد: چند روز پیش یکی از دبیران دبیرستان‌های همدان در خیابان بوعلی این شهر اتومبیل خود را پارک نمود و برای خرید به یکی از مغازه‌ها رفت. در این هنگام سارقی از فرصت استفاده نمود و پالتو صاحب اتومبیل را ربود و آقای دبیر پس از مراجعت متوجه سرقت پالتو خود شد. روز بعد دزد مذکور به خانه صاحب اتومبیل رفت محتویات جیب پالتو را در گاراژ منزل وی انداخت و تنها به سرقت پالتو اکتفا نمود.

12 فروردین 1343

دیوانه مزاحم، نظم بازار نکا را بر هم زد

دیوانه مزاحمی برای چند ساعت نظم بازار نکا را برهم زد و با پرتاب سنگ به طرف خانه‌ها و مغازه‌ها و دنبال کردن عابران ترس و وحشت زیادی برای اهالی آن محل ایجاد کرد و سرانجام به وسیله رئیس پاسگاه ژاندارمری دستگیر شد.

خبرنگار ما در نکا که این گزارش را ارسال داشته می‌نویسد این دیوانه مزاحم که اصغر نام دارد، پس از دستگیری به‌وسیله استوار طاهری، رئیس پاسگاه ژاندارمری تحویل شهرداری شد تا به تهران اعزام و تحویل تیمارستان شود.

10 فروردین 1343

برای دفع انگل، بنزین خورد و مرد!

جوانی از اهالی قریه بهمنیر بابل، برای دفع انگل مقداری بنزین خورد و بر اثر مسمومیت شدید فوت کرد!

خبرنگار ما در بهمنیر می‌نویسد: این واقعه در قریه کاله اتفاق افتاد و بلافاصله دهبان محل جریان را به ژاندارمری بابلسر اطلاع داد و آقایان بازپرس شعبه 2 دادسرا و رئیس پاسگاه ژاندارمری بابلسر در محل حضور یافتند و جنازه جهت معاینه پزشکی قانونی به بابل حمل گردید و در نتیجه معاینه محرز شد که وی براثر خوردن بنزین فوت کرده است .با تحقیقاتی که به عمل آمده معلوم شد این جوان پرویز نام داشته و همسرش به نام حمیده مدعی است که وی برای دفع انگل بنزین خورده و در نتیجه فوت کرده است . فعلا موضوع تحت رسیدگی است.

10 فروردین 1343

زنی که سه‌قلو حامله بود یک بار در ده و دو بار در شهر زایید!

زن حامله‌ای به نام سکینه عباسی از اهالی قریه شهرستانک واقع در فاصله 20 کیلومتری قزوین سه قلو زایید و جالب این‌که یک فرزند خود را در قریه شهرستانک و دو نوزاد دیگرش را در شهر قزوین به دنیا آورد!

خبرنگار ما در قزوین می‌نویسد، این زن پس از به دنیا آوردن اولین نوزاد دچار درد شدیدی شد و چون معلوم بود که چند قلو حامله است بستگانش او را به بیمارستان بوعلی قزوین انتقال دادند و دو نوزاد دیگر را زیر نظر قابله و تحت مراقبت پزشکان بیمارستان به دنیا آورد. سه قلو‌ها هر سه پسر و سالم می‌باشند و از طرف شیر و خورشید سرخ قزوین کمک‌های مقدماتی به اولیای آنها شده است.