سرقت‌های عجیب چهار هم پاتوقی

سوژه‌هایشان خانه‌های ویلایی بود و درست سر ظهر و در اوج گرمای تابستان و سرمای زمستان سرقت‌هایشان را انجام می‌دادند. متهمان این پرونده خیلی زود به دام افتادند و یکی از آنها در خصوص سرقت‌هایشان می‌گوید.

چطور سوژه‌هایتان را شناسایی می‌کردید؟

خانه‌های ویلایی سوژه‌های ما بودند. البته این انتخاب چند دلیل داشت.

چند دلیل؟ می‌شود دلایلش را بگویی؟

اول این‌که قاعدتا افرادی که در این خانه‌ها ساکن هستند از نظر مالی وضع نسبتا خوبی دارند و می‌دانستیم که وقتی وارد این خانه‌ها می‌شویم به کاهدان نزده‌ایم. دومین دلیل که از اولی مهم‌تر بود، راحتی ورود به این خانه‌هاست. نبود حصار و سیستم امنیتی این اجازه را به ما می‌داد تا از دیوار بالا برویم و خودمان را به حیاط خانه رسانده و باقی‌اش را خودتان بهتر می‌دانید، اما سومین دلیل این بود که در مناطق بالای شهر از پکیج برای سیستم گرمایی و سرمایی استفاده می‌کنند و صدای پکیج‌ها نشان می‌دهد که آنها روشن هستند و این صدا در خانه‌های ویلایی راحت تر شنیده می‌شود و دیگر نیاز نیست که تلاش کنیم و بفهمیم که این پکیج متعلق به کدام واحد آپارتمان است.

سرقت‌ها را چطور انجام می‌دادی؟

در خیابان‌های بالای شهر پرسه می‌زدیم و اگر صدای پیکج‌ها به گوشمان نمی‌رسید، متوجه می‌شدیم که صاحبخانه در خانه‌اش نیست و ما می‌توانیم وارد خانه شویم.

سرقت‌ها را چه ساعتی انجام می‌دادید؟

سر ظهر، چون آن موقع پکیج‌ها در تابستان و زمستان روشن است و از صدای آنها مشخص بود که کسی داخل خانه است.

با همدستانت چطور آشنا شدی؟

هر چهار نفر ما هم‌محلی هستیم. البته وجه مشترکمان هم محلی بودن نیست، بلکه اعتیاد و شیشه ما را گرد‌هم آورد و از آنجایی که توانایی پرداخت هزینه مواد مخدر را نداشتیم تصمیم به سرقت گرفتیم.

با پول‌های سرقتی چه کردید؟

هر آنچه از سرقت‌ها گیرمان آمد را خرج مواد مخدر کردیم و حالا که دستگیر شده‌ایم باید کلی رد مال بدهیم درحالی که یک ریال هم از پول‌های دزدی را در اختیار نداریم.

پشیمانی؟

همان موقعی هم که سرقت را انجام می‌دادیم پشیمان بودیم. می‌دانستیم که این کارها عاقبت ندارد، ولی اعتیاد مجبورمان می‌کند که چنین کاری انجام دهیم.