بنیامین: مدام از کارهایم تقلید می شود

بنیامین بهادری این روزها یکی از خبرسازترین خواننده های ایران است. از حضور پر حاشیه اش در برنامه شب یلدای تلویزیون گرفته تا اکران اولین فیلم سینمایی اش که اتفاقا حسابی می فروشد. روزنامه ایران با او گفتگویی کرده است که بخش هایی از آن را می خوانید.
کد خبر: ۹۸۲۴۰۷
بنیامین: مدام از کارهایم تقلید می شود

* مهم‌ترین اتفاقی که در کنسرت‌ها می‌افتد، هم‌خوانی با آهنگ‌هاست. وقتی آهنگ‌هایی که مورد استقبال قرار می‌گیرند در دسترس باشند، این کنسرت خودبه‌خود از کنسرت‌های دیگر متفاوت می‌شود. مردم می‌خواهند آهنگ‌هایی را بشنوند که با آنها خاطره دارند یا خاطره می‌سازند.

* اولین گروهی که برای کنسرت، طراحی صحنه داشت، گروه ما بود. اوایل از کم شروع کردیم چون این کار تازگی داشت. در اولین کنسرتم فقط از دو صندلی استفاده کردم و این دکور ما بود. بعد فضاهای بیشتر ساخته شد و کم‌کم وارد فضای سه‌بُعدی شدیم. چون در ایران کپی‌رایت نداریم، مدام از روی کارهایت تقلید می‌شود. هیچ استانداردی وجود ندارد که وقتی کار پیشرو انجام می‌دهی به نام تو معرفی شود. این تقلیدها از یک طرف برایم سرخوردگی ایجاد می‌کرد و از طرف دیگر ‌کم‌کم لوث شد.
* به‌هرحال خاطرات مشترکی با ناصر عبدالهی داریم، ضمن اینکه ناصر خواننده موفقی بود و بین مردم محبوبیت داشت. ناصر خواننده‌ای بود که همه دوستش داشتند و با صدایش خاطره دارند. این کار مردم را خوشحال و حالشان را خوب می‌کند.
* وقتی یک موسیقی به گوش مخاطب عام می‌رسد و پذیرفته می‌شود، تازه برخورد اول من با موسیقی است. هر موسیقی‌ای که تولید می‌شود از ایرانی‌ها حتما و غیرایرانی‌ها را حداقل یک دفعه گوش می‌دهم. ولی موسیقی‌ای که بخواهم به‌صورت جدی به آن نگاه کنم، چیزی است که مردم تأییدش می‌کنند. آن موقع است که می‌فهمم تأثیر دارد و تأثیرش را مرور می‌کنم. الزامی ندارد همان تأثیر را در کارتان بیاورید، فقط مهم این است که آن را بشناسید.
* ما ترک‌های هیت داریم. وقتی آهنگ دنیا دیگه مثل تو نداره در زمین و آسمان بود، آقای رجب‌پور را بعد از یکی، ‌دو ماه برای اولین بار ملاقات کردم. حامد همایون هم بعد از معروف‌شدن اولین ترکش با آقای رجب‌پور آشنا شد. البته ایشان تا مقطعی کار را خوب بلد است و اگر این‌طور نبود مدت طولانی با ایشان همکاری نمی‌کردیم.
* تقریبا از همان ابتدا که به‌عنوان یک خواننده مطرح شدم، همیشه پیشنهاد سینمایی داشتم و به این واسطه بزرگان سینما را ملاقات می‌کردم. اما هیچ وقت پیش نیامده بود پیشنهادی را قبول کنم. این دفعه جریان شخصی بود. ما از آمریکا به ایران آمدیم و چون همسرم به فرهنگ هند علاقه داشت، تصمیم گرفتیم به بمبئی برویم.
*

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها