چرا فروغ فرخزاد عاقبت ‌به خیر شد؟

هر روز صبح زود بعد از انجام کارهای شرعی اولین مطالعات شعری من اخوان ثالث و جاودانه‌های فروغ است. اینکه عرض می‌کنم جاودانه‌های فروغ، فروغ شاعری است که در دیوار و اسیر و عصیان یک چهره دارد و اگر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد و تولدی دیگر یک چهره باشکوه و بی‌نظیر دیگر. واقعاً چهره‌ای که نمی‌شود او را فراموش کنید دوستان ناقد و ناقل ادبی امروز اگر یک مواقعی شعر فروغ را می‌ترسند، زمزمه کنند و دیوار و اسیر و عصیان را پیشرو دارند و می‌ترسند باید بدانند که حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی دوره اول زندگی یعنی دیوارش و اسیرش و عصیانش خیلی از فروغ وحشتناک‌تر است اما او بازگشته یک تولد دیگری داشته توبه کرده و خدا او را بخشید. جامعه ادبی هم او را بخشیده‌اند و به کارهای فرجام عمرش نگاه می‌کنند. این‌ها که به ادبیات این‌قدر گزینشی نگاه می‌کنند و می‌ترسند نام فروغ را بیاورند با ادبیات فارسی آشنا نیستند.

شاید، ولی چه خالی بی‌پایانی

خورشید مرده بود

و هیچ کس نمی‌دانست

که نام آن کبوتر غمگین

که از قلب‌ها گریخته، ایمان است

این شعر را نگاه کنید این‌طور نمی‌توان فروغ را از ادبیات معاصر حذفش کنیم. نام آن کبوتر غمگین که از قلب‌ها گریخته ایمان است در شعر فروغ اشاره دارد به ولا تدخلوا الایمان فی قلوبها. به هر حال یکی از کتاب‌هایی که من همواره و همه جا مطالعه می‌کنم جاودانه‌های فروغ است...

درباره فروغ هم باید به نکته دیگری اشاره کنم و آن اینکه مقام معظم رهبری یادآور شدند که به نظر بنده فروغ عاقبت به خیر شد. اینکه فرمودند فروغ عاقبت به خیر شده منظورشان چنین بخش‌هایی از شعر اوست چون ادبیات پارسی و نقد ادبیات پارسی نه اینکه مهربان یا ستارالعیوب باشد اما زمانی‌که یک شاعر مروج ولنگاری و فساد است هیچ کس وی را نمی‌بخشد. اصلاً متنش فراموش می‌شود اما شاعری هم هست که در فرجامینه عمر خود به اینجا رسیده است.

این کیست این کسی که بانگ خروسان را

آغاز قلب روز نمی‌داند

آغاز بوی ناشتایی می‌داند.

این شاعر را نمی‌شود فراموش کرد. این عاقبت به‌خیری شعر است.

نویسنده: مرتضی امیری اسفندقه