در حال دوبله سریال «افسانه سه برادر» هستیم که یک اثر چینی است و براساس همان داستان معروف سه برادر است. افشین زی‌نوری، مدیر دوبلاژ این سریال است و ما از سال گذشته مشغول دوبله آن هستیم و هفته‌ای یک روز برای دوبله به استودیو می‌رویم.
کد خبر: ۹۲۳۹۹۹

سریال دیگری با نام «گروه پلیس» داریم که زمان پخش آن هنوز مشخص نیست. گروه پلیس چند سری دارد و پیش از این هم از تلویزیون پخش شده است. سال گذشته بخشی از این سریال دوبله شد و بتازگی نیز دوبله سری جدید را آغاز کرده‌ایم و احتمالا از شبکه سه پخش خواهد شد.

وقتی گروه های مختلف به عرصه دوبله وارد شدند عده‌ای دفاع کردند و گفتند حضور این گروه‌ها باعث رقابت می‌شود، اما بعدا دیدیم فقط کیفیت آثار کاهش یافت. اگر دوبله دوباره تنها در یک انجمن متمرکز شود، حجم کارها افزایش پیدا می‌کند و علاوه بر نظارت بهتر روی کارها می‌توان نیروهای بیشتر هم جذب کرد. از طرفی کارهای سطحی هم دیگر از تلویزیون پخش نمی شود، مدت‌هاست که تلویزیون انیمیشن دوبله نمی‌کند، بلکه انیمیشن‌هایی را می‌خرد که موسسات و گروه‌ها دوبله می‌کنند. این انیمیشن‌ها معمولا با قیمت ارزان دوبله می شود؛ چراکه در بیشتر مواقع هزینه‌ای بابت دستمزد به گوینده‌ها داده نمی‌شود.

بیشتر افرادی که برای این انیشمن‌ها به کار گرفته می‌شوند، علاقه‌مندان حوزه دوبله هستند که به صورت رایگان کار می‌کنند یا دستمزدهای ناچیزی می‌گیرند. به طور مثال شخصی به من گفت سه ماه در آثار انیمیشنی حرف زده است و در نهایت 50 هزار تومان به او داده‌اند و در مقابل به او گفته‌اند در این مدت آموزش دیده و صدایش هم از تلویزیون پخش شده است.

مالک سراج: نمی‌دانم تکرار آفت است یا مزیت

بیشتر بازی‌های من در کارهای جنگی بوده است. شاید این اتفاق به گذشته تئاتری‌ام برمی‌گردد و این که خودم دوران جنگ در جبهه بوده‌ام و البته به این گذشته افتخار می‌کنم. همچنین من با تعدادی از کارگردانان ازجمله آقای باشه آهنگر از سال 61 در عملیات «فجر 1» تئاتر دفاع مقدس کار می کردیم و مردم و هنرمندان با چهره من در این گونه آثار بیشتر آشنا شدند.

این اتفاق حتی در کارهای دیگری هم که تم جنگی نداشت، برایم تکرار شد. مثلا آقای اصغر فرهادی هم در سریال «داستان یک شهر» نقش یک آدم جنوبی را به من سپرد که در جنگ هم بوده است. حال این که این تکرار برای بازیگری من یک آفت است یا مزیت، نمی‌دانم. با این حال دوست دارم در کارهای غیرجنگی هم بازی کنم.

من در دومین اپیزود مجموعه «دیوار شیشه‌ای» بازی کردم که قصه بسیار زیبایی داشت و داستان یک رزمنده و مجروح دفاع مقدس را روایت می کند. فردی که سال‌هاست از ماجرای اسارتش می‌گذرد. او وقتی به اسارت گرفته می‌شود که همسرش باردار است و زمانی که از اسارت بر می‌گردد گمان می‌کند، همسر و فرزندش مرده‌اند، اما بعد از بیست و اندی سال می‌فهمد آنها زنده اند و برای یافتنشان شهر را زیر پا می‌گذارد و اتفاقات جالبی برایش رخ می‌دهد. او همچنین این جریان را در گفت‌وگویی تلویزیونی تعریف می‌کند.

این داستان یکی از بهترین متن‌هایی بود که تا به حال خوانده بودم و با وجود دستمزد کمی که دریافت کردم، اصرار داشتم حتما نقش اصلی را خودم بازی کنم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها