ما یک وظیفه داریم؛ حفظ و نگهداشت شهر

نتیجه این ضرب و شتم برای شهاب حسینی، آسیب شدید به ریه بود و برای همکارش علی مرتضی‌زاده،‌ بازویی شکافته. ما سومین روز بهار وقتی همه در گیرودار عید دیدنی و تبریک سال نو بودند،‌ مهمان شهاب حسینی و خانواده اش شدیم. بزرگراه چمران را تا انتها رفتیم و بعد از ورود به خیابان یمن و عبور از خیابان شهید اعرابی به بیمارستان آیت‌الله طالقانی رسیدیم. جایی که این نیروی شهربان، سال کهنه را در آن نو کرد. روبه‌رویش نشستیم و از اتقاقی گفتیم که می‌توانست به قیمت جانش تمام شود.

شما از چه سالی به عنوان نیروی شهربان فعالیت می‌کنید؟

از سال 87.

قبلا به چه کاری مشغول بودید؟

کار آزاد داشتم، اما الان حدود 7 سال است که به عنوان پلیس ساختمانی مشغول به کارم.

پلیس ساختمان دقیقا چه وظیفه‌ای را به عهده دارد؟

در کل، ‌ماموریت من و همکارانم این است که در سطح شهر با هرگونه ساخت و ساز غیرمجاز مقابله کنیم. البته این فقط به ساخت و ساز محدود نمی‌شود، حفر چاه،‌برپایی سوله و حتی قطع درختان هم در حوزه مسئولیت ماموران شهربان است. به عبارتی ما از انجام اعمالی جلوگیری می‌کنیم که منظره زشتی را در شهر به وجود بیاورند و حق و حقوق شهروندان را زیر پا بگذراند. درحقیقت ما یک وظیفه داریم؛ حفظ و نگهداشت شهر.

برای این کار آموزش هم دیده‌اید؟

بله برای ما سه دوره در دانشگاه کلاس‌های آموزشی برگزار شد که هدفشان آشنایی ما با بخش‌های مختلف مسئولیتی بود که برعهده‌مان گذاشته می‌شد.

از حادثه‌ای که برایتان رخ داد بگویید.

دوشنبه 24 اسفند ماه بود، من و همکارانم مشغول گشت زنی روزانه‌مان بودیم که از دفتر شهردار ناحیه 2 منطقه 5 با ما تماسی گرفته شد مبنی بر گزارش تصاحب یک ملک یا ساخت و ساز غیرمجاز. به آدرس فوق مراجعه کردیم. باغ میوه بزرگی بود که در گوشه‌ای از آن حدود 120 مترمربع میله‌گذاری و ورق‌های گالوانیزه نصب کرده بودند. همان موقع از شهردار محترم ناحیه و رئیس شهرسازی نسبت به فعالیتی که در حال انجام بود کسب تکلیف کردیم. گفتند هیچ مجوزی ندارد و اجازه کار ندارد به خصوص ساخت و ساز بنا. مراتب را به مالک ابلاغ کردیم که متاسفانه مقاومت کرد. در حین جمع‌آوری ادوات ساختمانی بودم که ناگهان مالک به سمت من حمله‌ور شد و همان موقع ضربه‌ای به سمت چپ بدن من وارد کرد که من فقط یک لحظه احساس کردم سینه‌ام سوخت. بعد چاقوی خون آلود را در دستش دیدم. همکارم با دیدن این اتفاق وارد ماجرا شد که او هم بشدت آسیب دید. بعد از این اتفاق بود که با رسیدن نیروهای کلانتری 142 کن غائله ختم شد.

فکر می‌کنید چرا این برخوردها بین شما و مردم پیش می‌آید؟

چون از نظر ذهنیت و کاری هنوز مردم تهران توجیه نشده‌اند که قانون وظیفه حفظ و نگهداشت شهر را به شهرداری واگذار کرده است. اگر شهروندان در این زمینه توجیه شوند، مطمئنا خیلی از مشکلات حل می‌شود.