درخواست جدایی به‌ خاطر خط پنهانی

زن جوان به قاضی عموزادی می‌گوید: آقای قاضی همیشه شنیده بودم که باید به محبت‌های زیادی یک نفر آن هم یک مرد، شک کرد، ولی باور نمی‌کردم و تصور نداشتم این موضوع در مورد زندگی خودم هم صدق کند. ولی گویا درست است و من باید از همان روز اول به محبت‌های بیش از اندازه شوهرم شک می‌کردم.

پریناز ادامه می‌دهد: 14 ماه است ‌ با احمد‌ازدواج کرده‌ام. احمد از همان روزهای اول زندگیمان آنقدر به من محبت می‌کرد که گاهی اوقات احساس شرمندگی می‌کردم و نمی‌دانستم این همه محبت را چطور باید جبران کنم. من و احمد به صورت سنتی با هم ازدواج کردیم، به طوری که من ‌ روز خواستگاری احمد را برای اولین‌بار دیدم و یک هفته بعد عقد کردیم. هم خانواده من و هم خانواده احمد سنتی بودند و برای همین هر دویمان بدون این‌که همدیگر را بشناسیم و به هم علاقه‌مند شویم با هم ازدواج کردیم. ولی از همان روز اول عقد احمد با محبت‌های بیش از اندازه‌اش، مهر خود را در دلم جا کرد و یک دل نه صد دل عاشقش شدم. وقتی هم وارد زندگی مشترک شدیم، محبت‌هایش بیشتر شد و من روزبه‌روز بیشتر به او وابسته و علاقه‌مند می‌شدم. گاهی اوقات این فکر از سرم می‌گذشت که این مرد چرا تا این اندازه به من محبت می‌کند و اجازه نمی‌دهد آب در دلم تکان بخورد. ولی با خودم می‌گفتم او هم به من علاقه‌مند شده و از آنجایی که مرد بامحبتی است، تا این اندازه به من توجه دارد. اما آقای قاضی چند روز پیش متوجه چیزی شدم که تازه آنجا بود که فهمیدم چرا شوهرم سعی می‌کرد من در زندگی کمبودی نداشته باشم.

زن جوان ادامه می‌دهد: چند روز پیش متوجه شدم ‌ شوهرم یک خط تلفن همراه دیگر هم دارد و تا الان این موضوع را از من پنهان کرده است. او وقتی به خانه می‌آمده خط دیگرش را خاموش می‌کرده تا من متوجه آن نشوم. آنقدر از این موضوع شوکه شدم که بدون هیچ معطلی وسایلم را جمع کردم و به خانه مادرم رفتم. حالا هم می‌خواهم از شوهرم جدا شوم.

در این لحظه قاضی از مرد جوان می‌خواهد که توضیح بدهد. احمد که تا الان سکوت کرده بود، رشته کلام را در دست می‌گیرد و می‌گوید: آقای قاضی شما خودتان قضاوت کنید، داشتن یک خط تلفن همراه دلیلی می‌شود برای طلاق؟! باور کنید من خطایی نکرده‌ام و این خط تلفن هم مربوط به کارم است. اما همسرم از وقتی متوجه شده جنجال به راه انداخته و می‌خواهد از من جدا شود. ولی من همچنان عاشق او هستم و نمی‌توانم از او جدا شوم.

زن جوان حرف‌های همسرش را قطع می‌کند و می‌گوید: بیشتر از این دروغ نگو. دیگر خام حرف‌های عاشقانه دروغین تو نمی‌شوم. اگر آن خط مربوط به کارت است چرا تا الان بعد از این همه وقت از من پنهانش کرده بودی؟ چرا من باید‌ اتفاقی از آن باخبر شوم؟ چرا تمام پیام‌ها و شماره‌های تماس آن خط‌ها پاک شده و آن را هنگام آمدن به خانه خاموش می‌کردی؟ من مطمئنم‌ تو دلیل خاصی برای خرید‌ این خط داشتی و در این مدت هم به من خیانت می‌کردی. مرد جوان می‌گوید: باور کن هیچ‌وقت به تو خیانت نکردم و این خط مربوط به کارم است. تو هم نمی‌توانی دروغ و خیانت مرا ثابت کنی،چون حقیقت ندارد.

حرف‌های زوج جوان به اینجا که می‌رسد قاضی رو به زن جوان می‌گوید: باید ثابت کنی که همسرت به تو خیانت می‌کند. این‌که از روی حدس و گمان بخواهی زندگی‌ات را نابود کنی کار اشتباهی است.

پس از آن قاضی، زن جوان را به آرامش دعوت می‌کند و از او می‌خواهد فرصت بیشتری به شوهرش بدهد. زن جوان نیز قبول می‌کند و رسیدگی به این پرونده به جلسات آینده موکول می‌شود.

اعتماد طرف مقابل را از دست ندهید

دکتر حسن ابراهیمی‌مقدم/ روان‌شناس: یکی از مسائلی که در زندگی هر فردی بسیار مهم و اساسی است، اعتماد و اطمینان است. اعتماد داشتن به طرف مقابل یک نوع آرامش را در زندگی فرد به‌وجود می‌آورد و حتی در بسیاری از موارد باعث می‌شود ‌ برخی‌ مشکلات حل شود. ولی اگر احساس اعتماد قلبی وجود نداشته باشد، اضطراب و ناراحتی به‌وجود می‌آید و این شک و تردید علاوه بر این که خود فرد را آزار می‌دهد، زندگی خانوادگی او را هم تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.حالا در این میان افزایش اعتماد یا بی‌اعتمادی به نوع رفتار ما بستگی دارد و هر چقدر در رفتارمان صداقت داشته باشیم، اعتماد طرف مقابل را افزایش می‌دهیم.در روابط بین زن و مرد ممکن است زوج‌ها با گفتن یک کلمه یا انجام یک کار کوچک اعتماد طرف مقابل را آنچنان از بین ببرند که دیگر برای به‌وجود آوردن اعتماد دوباره، وقت بسیار زیادی نیاز باشد. معمولا فرد در زندگی بسختی به طرف مقابل اعتماد می‌کند، زن و شوهر‌ها باید در زندگی نسبت به هم احساس داشته باشند و بدانند که برای هم مهم هستند.

آنها باید بدانند به‌خاطر عشق و علاقه است که نسبت به رفت و آمدها یا انجام کارهای روزانه طرف مقابل خود حساسیت به خرج می‌دهند، اما این را هم باید بدانند زمانی که یکی از آنها احساس کند شریک زندگی‌اش به او اعتماد ندارد و نگاه‌هایش‌ با شک و تردید است، ادامه این زندگی با چالش‌ها و مشکلات جدی مواجه خواهد بود. بنابراین بهتر است این زوج‌ها برای کم کردن حساسیت‌ها و شناخت راهی که بتوان اعتماد از دست رفته را پیدا کرد، با یک مشاور خانواده مشورت کنند.البته نباید تا زمانی که از موضوعی مطمئن نشدیم و براساس حدس و گمان زندگی را خراب کرد و بهتر است با صحبت، سوءظن و شک را برطرف کرد و در فضایی آرام از طرف مقابل خواست که در مورد موضوعی که باعث شک شده‌ توضیح دهد.

سیما فراهانی