چنین بود که هرچند از روزهای ابتدایی مهر برخی رسانهها به گمانهزنی درباره نحوه دیدار یا مواجهه احتمالی روحانی و اوباما در حاشیه شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد پرداخته و مذاکره دو کشور پس از سه دهه قطع رابطه را در کانون توجهات خود قرار داده بودند، اما از فردای پنجم مهرماه بحث آغاز مذاکرات دوجانبه چنان داغ شد که تا به امروز هیچیک از موضوعات سیاسی روز نتوانسته جای آن را در صدر اخبار داخلی و خارجی بگیرد.
به عقیده کارشناسان، دلیل اهمیت این مذاکره که شاید در یک نگاه دیپلماتیک و غیرتاریخی، اقدامی عادی در چارچوب مناسبات میان کشورها قلمداد شود، به فراز و نشیبهای یکصد و سی ساله روابط میان ایران و آمریکا بازمیگردد.
چنان که در کتاب «ایران و ایرانیان در عصر ناصرالدین شاه / خاطرات اولین سفیر آمریکا در ایران» آمده، برای اولین بار فرخ خان امینالدوله در استانبول قرارداد کنسولی با آمریکاییها را منعقد کرده و حاج میرزا ابوالحسن خان شیرازی، ایلچی فتحعلی شاه در دربار انگلستان نخستین ایرانی سفر کرده به آمریکاست، آن هم در زمانهای که بسیاری از ایرانیان باور داشتند که سرزمین آمریکا زیر زمین قرار دارد و شاه قجری پیشنهاد کرده بود با حفر چاهی عظیم، ایران و آمریکا در دو سوی کره خاکی به یکدیگر متصل شود!
از سال 1883 میلادی که ساموئل گرین بنجامین به عنوان سفیر آمریکا در ایران رابطه رسمی دو کشور را رقم زد تا سال 1888 ایران نمایندگان متعددی به آمریکا فرستاد تا سرانجام پنج سال پس از آغاز رسمی مناسبات میان دو کشور، حاج حسینقلی خان صدرالسلطنه نماینده رسمی ایران نام گرفت و با لقب «حاجی واشنگتن»، نامش در تاریخ معاصر ماندگار شد.
با این حال فقط پس از پایان دوره حکومت قاجار و با روی کار آمدن محمدرضا پهلوی بود که پای آمریکاییها در ایران بیش از پیش باز شد و جنگ جهانی دوم و رقابت ابرقدرتها باعث شد که این کشور با کمک حدود ۴۵ میلیون دلاری خود، دولت ایران را وامدار سازد. سرانجام این همکاریها در جریان کودتای 28 مرداد به یک دخالت ساختاری و همهجانبه منجر شد و امتیازهای منحصر به فردی را نصیب واشنگتن کرد؛ امتیازهایی که انقلاب اسلامی نقطه پایانی بر آن بود.
پس از انقلاب و در جریان تسخیر لانهجاسوسی آمریکا همزمان با وضع تحریمهایی علیه تهران و بلوکه کردن داراییهای کشورمان، واشنگتن روابط خود با ایران را قطع کرد و این، هرچند نه آغاز بلکه تداومی بود برای دشمنی ایالات متحده با کشوری که در تاریخ بارها و بارها شاهد رقابت قدرتهای بزرگ بر سر خود بوده است.
اکنون بیش از سه دهه پس از قطع ارتباط ایران و آمریکا و در حالی که شدیدترین تحریمها از سوی این کشور علیه تهران به اجرا درآمده، واشنگتن به ظاهر برای تنشزدایی از روابط با ایران ابراز تمایل کرده و در این سو دولت اعتدال نیز این ژست آشتیجویانه را بیجواب نگذاشته است و همین تلاقی نگاههای دوجانبه باعث شد تا روز پنجم مهر دو کشور پای در راهی نهند که مخالفانی جدی در هر دو سو دارد.
با این حال با وجود بدبینیها به دولت آمریکا، اکنون زمینهای برای ادامه مذاکرات به وجود آمده و بهرغم بدقولیها و بیثباتیهایی که مقامات آمریکایی تا همین حالا در مواضعشان داشتهاند، مذاکرات ایران و 1+5 فرصتی برای محک زدن ادعاهای مقامات آمریکایی مبنی بر تمایل به تنشزدایی از روابط است. این مذاکرات که قرار است طی روزهای آینده در ژنو ادامه پیدا کند، هرچند با وجود بیاعتمادی مردم ایران به آمریکا، در کوتاهمدت نمیتواند به فرجامی روشن منجر شود، اما گام خوبی برای ارزیابی صحت و سقم ادعاهایی است که در روزها و هفتههای اخیر از سوی مقامات آمریکایی مطرح شده است.
به دلیل اهمیت تحولات صورت گرفته در سیاست خارجی و تحلیل و بررسی آینده این مذاکرات و چشمانداز گفتوگوها میان دولت روحانی و اوباما، گفتوگوهایی با حجتالاسلام شفیعینیا، معاون وزیر اطلاعات در دوره اصلاحات و اسماعیل کوثری، نماینده اصولگرای عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاستخارجی مجلس انجام دادهایم که این دو چهره در گفتوگو با جامجم از زوایایی متفاوت به آینده روابط دو کشور ایران و آمریکا و پیششرطهای رسیدن این گفتوگوها به فرجامی روشن، پرداختهاند.
گفتوگو با اسماعیل کوثری، نماینده مجلس شورای اسلامی
نوبت آمریکاست که اعتمادسازی کند، نه ما
آقای کوثری، طی روزهای اخیر شاهد تحولاتی در مناسبات میان ایران و آمریکا بودیم. برخی، به فرجام این تحولات خوشبین و برخی دیگر نسبت به آن کاملا بدبین هستند. میخواهم بدانم شما چه آیندهای را پیش روی مذاکرات تهران ـ واشنگتن میبینید؟
از نظر ما اصل قضیه این است که استکبار جهانی از تکبر و زیادهخواهی پایین بیاید که البته بعید میدانیم، چراکه وقتی کسی ذاتش چنین باشد، به این راحتی کوتاه نمیآید.
بنابراین به این تغییر رویکرد خوشبین نیستید... .
بله، به اعتقاد من درست نیست که خیلی خوشبین باشیم، چراکه ما نبودیم که روابط خود را با آمریکا قطع کردیم؛ آنها رابطه را قطع کردند تا در خیال خود ما را فلج کنند، اما دیدند که موفق نیستند. بعد هم اموال ما را بلوکه کردند و در بحث هستهای که میدانند در چارچوب قانون حرکت میکنیم و آژانس هم تاکنون تخلفی را ندیده است، فقط براساس تصوری که ما به دنبال سلاح هستهای هستیم، مانعتراشی میکنند و تحریمهایی غیرقانونی را علیه ما وضع کردهاند.
بازگشت غرب از اقدامات گذشته را ضروری میدانید؟
همینطور است. ابتدا باید در عمل گامهایی برای رفع این قانونشکنیها بردارند تا بعد بتوان روی آن بقیه اختلافات را هم به بحث گذاشت، اما این که فقط از ما بخواهند اقدام کنیم، ما این کار را نخواهیم کرد. بنابراین بعید میدانم بزودی به نتیجه برسیم و باید مرحله به مرحله پیش برویم.
رهبر معظم انقلاب فرمودند که به آمریکا بدبینیم. با این حال شما از مذاکرات مرحله به مرحله سخن میگویید. میخواهم بدانم دقیقا در چه چارچوبی میتوان مذاکرات را پیش برد تا به نتیجهای روشن در چارچوب منافع ملی ما منتهی شود؟
واقعیت این است که آمریکا تاکنون به آن قولهایی که داده است عمل نکرده... .
یعنی این بدبینی ریشه در تجارب تاریخی دارد...؟
دقیقا همینطور است. در پرونده هستهای هرچه ابهام داشتند، مطرح کردند و پاسخ گفتیم، باز گفتند شما به دنبال سلاح هستهای هستید. رهبر معظم انقلاب فتوا دادند و حتی به لحاظ شرعی دستیابی به سلاح هستهای را حرام دانستند، باز آنها همان ادعاها را تکرار کردند. با وجود این میدانید که خودشان بیش از اندازه سلاح هستهای در اختیار دارند. حتی از آن استفاده هم کردهاند و در هیروشیما هزاران نفر را به خاک و خون کشیدهاند. اکنون جالب است که همینها با این سابقهای که دارند، مدعی شدهاند که نباید شما سلاح هستهای داشته باشید.
به نظر شما باید علاوه بر تغییر لحن، شاهد تغییر عملی باشیم؟
میگوییم که اینها با آن سابقهای که داشتهاند، باید در عمل اطمینان دهند که در همان چارچوب گذشته گام برنمیدارند. ما از یاد نبردهایم که آنها صدام را تجهیز و ارتش او را تقویت کردند تا علیه کشورمان جنگی راه انداخته و هزاران بیگناه را از بین ببرند. این خسارت و خصومتها فراموش نشده است؛ بنابراین براحتی نمیتوان اعتماد کرد.
با وجود همین تجربه تاریخی رهبر انقلاب از نرمش قهرمانانه در دیپلماسی سخن به میان آوردند...
سیاستهای کلان ما ثابت است و خدشهپذیر هم نیست. با این حال رهبر معظم انقلاب برای آن که برای همه مردم جهان تفهیم شود که به دنبال تنش نیستیم و به این دلیل که اقدامات آمریکا برای همگان روشن شود، گفتند که نرمش قهرمانانه را در نظر بگیرید و آن را دنبال کنید.
در این میان مجلس تا چه اندازه حاضر به تقویت راهبرد نرمش قهرمانانه در سیاست خارجی است؟
مجلس در چارچوب سیاستهای کلان کشور عمل میکند. نه مجلس و نه دولت هیچکدام نمیتوانند خارج از این سیاستها عمل کنند. دیپلماتها هم در چارچوب نرمش قهرمانانه، فقط میتوانند در تاکتیک و آرایش نیرو در عرصه مذاکرات تغییری انجام دهند. مانند تیم فوتبال که یک روز با روش مثلا 4-4-2 بازی میکند و روز دیگر با سیستم 4-3-3؛ بنابراین اصل سیاستها تغییر نکرده و خدشهبردار نیست فقط تاکتیکها میتواند تغییر کند.
به نظر شما در مسیر گفتوگوها با آمریکا باید فقط در موضوع هستهای متوقف ماند یا میشود به موضوعات دیگر نیز ورود پیدا کرد؟
نخیر، ما خواستار بازگرداندن اموال بلوکه شدهمان و پیگیری دیگر مطالباتمان از آمریکا هستیم...
یعنی در مذاکرات پیشرو در ژنو، باید در کنار پرونده هستهای، این موضوعات هم مطرح شود؟
اینکه در مذاکرات ژنو چه موضوعاتی مطرح شود، بستگی به اولویتهایی دارد که دیپلماتهای کشورمان مدنظر دارند و وزیر امور خارجه، شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکنندگان سیاستگذاری میکنند.
کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس چندی پیش با وزیر امور خارجه جلسهای گذاشت و تحولات اخیر در عرصه دیپلماسی کشورمان را مورد بررسی قرار داد، میشود درباره مباحثی که در این جلسه به بحث گذاشته شد، توضیحاتی دهید؟
در این جلسه آقای ظریف توضیحاتی دادند و نمایندگان نیز به موضوعاتی در این رابطه اشاره کردند که البته نمیتوان درباره جزئیات آن چندان توضیح داد.
گفتوگو با شفیعینیا، معاون پیشین وزارت اطلاعات
طرف مقابل، تغییر کرده است
این پرسش برای مردم مطرح شده که در رابطه میان ایران و آمریکا چه اتفاقی افتاده است؟
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر شعار نه شرقی، نه غربی یا به عبارتی تعامل با همه جهان غیر از اسرائیل غاصب و وابستگی نداشتن و حمایت نکردن از سلطه و ظالم است. این سیاست به عنوان یک اصل اساسی در طول 34 سال عمر مبارک جمهوری اسلامی در شیوههای مختلف از سوی مسئولان رعایت شده است و اگر اختلافی وجود داشته عمدتا به شیوه تامین منافع انقلاب اسلامی و منافع ملی کشور برمیگردد؛ به این معنا که گاهی رعایت این اصول اساسی به شکل مقاومت سرسختانه و «نه» گفتن در مقابل دشمن خودش را نشان داده و گاهی هم به شکل نرمتر، شاهد اجرای این سیاست بودهایم.
نکتهای که بتازگی رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «نرمش قهرمانانه» مطرح کردهاند، بیانگر تعامل و انتخاب یک شیوه نرم و در عینحال مبتنی بر صلابت انقلابی، تامین منافع و مصالح انقلاب اسلامی است.
آیا در 34 سال بعد از انقلاب هیچ مقطعی وجود نداشته که لازم به در پیش گرفتن این نرمش باشد؟
این پرسش وجود دارد که چه اتفاقی افتاده که مسئولان سطح بالای جمهوری اسلامی در موضوع رابطه با آمریکا از ادبیات نرمتر استفاده میکنند؟ آیا فشارهای بینالمللی، تحریمها و تهدیدها اثر خودش را گذاشته است؟ آیا به دلیل حضور دولت جدید و شعارهای آن، این اتفاق افتاده است؟ یا این تغییر صرفا در «ادبیات» و «لحن» و شیوههای عملی جمهوری اسلامی نهفته است؟
من معتقدم فرض سوم درست است؛ برای روشنتر شدن موضوع باید ببینیم بعد از روی کار آمدن اوباما چه اتفاقی افتاده است؟ همه ما میدانیم اوباما با شعار «تغییر» و بعد حل مشکل ایران و آمریکا بر سر کار آمد و از ابتدای ریاست جمهوریاش تلاش میکرد چالش بین دو کشور را به گونهای مسالمتآمیز حل کند. در این زمینه موفق نشد، چون فشار جریانهای حاکم در آمریکا به او اجازه نمیداد که با ادبیات مناسب غیرسلطهجویانه این خواست را مطرح کند. آنها مدعی بودند میتوانند با تشدید تحریمها و منزویکردن ایران به هدفشان برسند. تلاش میکردند ایران را به نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم متهم و به این وسیله اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کنند. تحریمها را هم تا جایی که توانستند تشدید کردند؛ اما نتیجهای نگرفتند. در پرونده هستهای هم نتوانستند ایران را مجبور به پذیرش خواستههای خود کنند.
در کنار این نباید از یاد برد که در طول حیات حضرت امام(ره) و رهبری حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب، بحث این نبوده که ما هرگز با آمریکا مذاکره نکنیم یا ارتباط برقرار نکنیم. تاکید این بوده که رابطه «گرگ و میش» نمیخواهیم؛ اما اگر احترام متقابل باشد، مشکلی برای صحبت کردن با آمریکا نداریم. ما در گذشته هم با آمریکا در زمینههای مختلف، از جمله افغانستان و عراق، مذاکره داشتهایم و اینطور نبوده که هرگز با آمریکاییها پشت یک میز ننشسته باشیم. در تمام این سالها آنچه مهم بوده منافع و مصالح کشور بوده است. در ماجرای اخیر هم تغییر نگاه اوباما به ایران به پاسخ مثبت به خواست آمریکا منجر شد. اوباما در سال گذشته نامهای به رهبر معظم انقلاب نوشته بود که رهبری در مشهد مقدس فرمودند اگر این دستکش مخملی پشتش دست چدنی نباشد ما از این نامه برداشت مثبت میکنیم، اما احساس این است که پشت این دستکش مخملی دست چدنی قرار دارد. وضع جدیدی که پیش آمده ایران را به این نتیجه رساند که درخواست اوباما ارزش آزمودن را دارد؛ اگر طرف مقابل دست از خواستههای زورگویانهاش برداشت و حق هستهای ما را به رسمیت شناخت، امکان ادامه مذاکرات و حل مسائل وجود دارد؛ اگر نه جمهوری اسلامی بر مواضع خود پافشاری میکند. رهبر معظم انقلاب این فرصت را به دولت جدید دادند که از این فضا استفاده کند، اما دولت هم باید توجه داشته باشد که ما همچنان بر مواضع هستهای خودمان تاکید داریم و از حقوق ملت در این زمینه نخواهیم گذشت، هر چند برای رسیدن به این حقوق مذاکره میکنیم.
یکی از ویژگیهای مثبت جمهوری اسلامی این است که اولا هر چند وقت یک بار قدرت از طریق مردم و با رای مردم منتقل میشود و رای قانونی مردم به هر کس که تعلق بگیرد، نظام به نتیجه آن احترام میگذارد. در انتخابات جدید هم چون مردم به شعارهای دولت جدید تمایل داشتند، طبیعی بود که نظام این فرصت را در اختیار دولت جدید بگذارد تا با شیوههای مناسب جدید، اهداف قبلی را دنبال کند. آنچه مهم است این که این ما نیستیم که تغییر کردهایم، طرف مقابل تغییر کرده است و بدون پیششرط، تقاضای مذاکره کرده است. نشانه این امر سخنرانی اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل بود که از ایران با تعابیر مثبت یاد کرد و هیچ شرطی نگذاشت و به وزیر خارجهاش دستور داد با ایران مذاکره کند و او هم با کمال افتخار در کنار وزیر ما نشست و مذاکره کرد؛ بنابراین همه چیز از ناحیه طرف مقابل به صورتی چیده شد که مذاکره بدون پیششرط صورت بگیرد. به این ترتیب وقتی آمریکا آن اجماع جهانی را که خودش علیه ایران ساخته بود بر هم میزند، طبیعی است که ایران هم باید از این فرصت استفاده کند؛ بنابراین میبینیم رهبر معظم انقلاب و مسئولان به اتفاق، راه طی شده از سوی رئیسجمهور را تائید و از عملکرد آنها اظهار رضایت میکنند.
کارشناسان میگویند در زمان کلینتون هم این فرصت پیش آمده بود؛ اما از آن استفاده نشد.
آمریکا در مقاطع گذشته هرگاه صحبت از گفتوگو کرده، همیشه بر اراده و پیششرطهای خودش تاکید کرده است. مثلا درباره فعالیت هستهای دائم میگفت اگر فعالیت هستهای را متوقف کنید؛ اگر به اصطلاح از نقض حقوق بشر و تروریسم دست بردارید و اگر فلان کار را انجام دهید، مذاکره میکنیم. درخواست مذاکره با ایران هیچگاه به شکل امروز که اوباما مطرح کرده، طرح نشده بود؛ وی در سخنرانی سازمان ملل در حضور همه کشورها حق غنیسازی ایران را به رسمیت شناخت. این اتفاق هیچگاه نیفتاده بود. آمریکا هیچگاه ما را به عنوان کشور صاحب فناوری هستهای به رسمیت نشناخته بود؛ اما اوباما به این امر اعتراف کرد.
برخی میخواهند چنین القا کنند که نرمش ایران در این مقطع به دلیل فشار تحریم بوده است.
تاثیر این تحریمها، با وجود بیسابقه بودن، در حدی که آنها انتظار داشتند، نبوده و نتوانسته ایران را به عقبنشینی وادار کند. نه این دولت، که هیچ دولتی نمیتواند عقبنشینی کند؛ از طرف دیگر ایران اولا توانسته با مدیریت مناسب، تحریم را دور بزند و آثار آن را کاهش دهد و ثانیا همچنان بر مواضع بحق خود اصرار دارد و خواهد داشت.
مشکلات آمریکا در سوریه و ترس از قدرت گرفتن تکفیریها چقدر در نزدیکی آمریکا به ایران موثر بوده؟
شرایط منطقه به طور طبیعی بر این موضوع تاثیرگذار است. آمریکا به دنبال حفظ امنیت رژیم صهیونیستی و سلطه بر خاورمیانه است و ایران هم مسئولانه از امت اسلامی و ملت مظلوم فلسطین حمایت میکند؛ بنابراین به هر چیزی که به این فرآیند کمک کند، مورد توجه ایران است. طرف مقابل هم همینطور؛ اما آمریکاییها در چند جا برآورد اشتباه داشتند؛ اول اینکه فکر میکردند توان نظامی حزبالله ضعیف است و در مقابل حملات اسرائیل توان مقاومت ندارد، اما در عمل دیدند که اینطور نیست و مجبور به عقبنشینی شدند؛ عقبنشینیای که در طول جنگ اعراب با اسرائیل مسبوق به سابقه نبود.
دوم اینکه فکر میکردند با تجهیز گروههای غیرسوری و بعضا سوری در حمله به سوریه موفق میشوند، سوریه را هم در مدت کوتاهی تصرف کنند. اما در سال سوم درگیری میبینیم که سوریه همچنان مقاوم است. با حرفهایی که اوباما میزد کشورهای منطقه همه فکر میکردند دو ماه دیگر اسد سقوط میکند، اما میبینید در حالی که تمام پول منطقه، سیاست جهانی و سلاحهای مدرن علیه اسد بود، اکنون اوضاع به نفع اوست. یکی از عوامل کلیدی ماندگاری و مقاومت اسد، به عنوان محور اصلی مقاومت در برابر اسرائیل هم، جمهوری اسلامی ایران است. آمریکاییها حاضر به دعوت ایران به نشست ژنو2 برای بررسی اوضاع سوریه نمیشدند، اما اکنون میبینند که بدون مذاکره با ایران، کارشان در سوریه هم پیش نمیرود.
ممکن است رویکرد جدید آمریکا در قبال ایران به احیای روابط دو کشور در آیندهای نزدیک بینجامد؟
این بستگی به رفتار طرف مقابل دارد؛ طرف مقابل باید بداند امروز، ایران، ایرانی اسلامی است نه شاهنشاهی. ایران اسلامی مستقل است و میخواهد با اراده خودش ایران را اداره کند. دلش میخواهد به مرتبهای از دانش علمی که دنیا به آن رسیده و بلکه بالاتر از آن برسد و با دنیا تعامل داشته باشد و دنبال درگیر شدن با دنیا نیست. اگر آمریکا حاضر باشد که با یک کشور مستقل مذاکره کند، میتوان امیدوار به بهبود رابطه ایران و آمریکا بود؛ اما اگر بخواهد همچنان ایران را درون نظام سلطه تعریف کند، طبیعی است تنش بین دو کشور به این زودی حل نخواهد شد.
مصطفی انتظاری هروی / گروه سیاسی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد