پایان عصر سلطه واشنگتن در خاورمیانه

خاورمیانه با برخورداری از شرایط استراتژیک و ژئواکونومیک توانسته از جایگاهی جهانی برخوردار شود. شاید همین عوامل از دلایل گرایش قدرت‌های بزرگ به این منطقه و عدم برقراری ثبات در آن بوده است. آمریکا نیز از جمله کشورهایی بوده که نگاهی ویژه به خاورمیانه داشته به‌گونه‌ای که تلاش کرده تا همواره بازیگری انحصاری خویش را در این منطقه حفظ کند.
کد خبر: ۳۸۵۳۸۵

این سیاست حتی در دوران باراک اوباما که ادعای احیای جایگاه از دست رفته آمریکا در جهان را سر می‌داد تشدید گردیده است به‌گونه‌ای که محور اصلی سیاست‌های واشنگتن را حضور در این منطقه تشکیل می‌داد. نکته قابل توجه در تحولات خاورمیانه زوال روز افزون آمریکا در منطقه است که هر روز ابعاد جدیدتری به خود می‌گیرد به‌گونه‌ای که اکنون بسیاری از ناظران سیاسی از پایان عصر آمریکا در منطقه سخن می‌گویند. زوالی که برگرفته از چندین عامل می‌باشد که روند تحولات از استمرار آن در آینده حکایت دارد.

نشانه‌های زوال

بررسی تحولات خاورمیانه نشان می‌دهد که سیاستهای واشنگتن دیگر جایگاه چندانی در منطقه ندارد و دولت‌ها و ملت‌های منطقه تلاش دارند به صورت مستقل و بدون دخالت آمریکا اهداف خویش را پیگیری کنند. نشانه‌های تزلزل جایگاه آمریکا در چند نکته قابل توجه است.

اولا: آمریکا که ادعای لزوم حضور خود در منطقه برای برقراری امنیت و ثبات را مطرح می‌کرد طرح لشکرکشی به عراق را اجرا کرد. اکنون پس از 8 سال به رغم ادعاهای فراوان و بهانه تراشی‌ها جز اجرای تعهد خود برای خروج از این سرزمین گزینه‌ای در پیش روی ندارد. آمریکا به رغم رایزنی‌های گسترده و مداخلات فراوان از یک سو در تشکیل دولت دست نشانده در عراق ناکام مانده و از سوی دیگر اجبارا باید طرح توافقنامه امنیتی بغداد ـ واشنگتن مبنی بر خروج نیروهایش در سال 2011 را اجرایی سازد.

ثانیا: محور دیگر تحرکات آمریکا را تحولات لبنان و مقابله با جبهه مقاومت تشکیل می‌داد. در این چارچوب آمریکا با طرح توطئه‌های فراوان از جمله جنگ 33 روزه، تشکیل دادگاه بین‌المللی ترور رفیق حریری نخست‌وزیر فقید لبنان، مداخله آشکار در امور داخلی لبنان، ارسال سلاح برای گروه‌های طرفدار خود به دنبال سلطه بر لبنان و سرکوب مقاومت بود، اما روند تحولات مغایر با این سیاست پیش‌رفت که سقوط دولت سعد حریری و جریان 14 مارس که از سوی آمریکا حمایت می‌شدند از جمله نشانه‌های آن می‌باشد. آمریکا اکنون در لبنان به بازیگری حاشیه‌ای مبدل شده که بسیاری از منافع خویش را از دست داده است.

ثالثا: از سیاست‌های آمریکا تضعیف جبهه مقاومت در منطقه با محوریت ایران، سوریه، لبنان و فلسطین بود که با ابزارهای مختلف اجرا می‌شد. این سناریو نیز اکنون با ناکامی مواجه شده چنان‌که هر روز بر تعداد حاضران بر این جبهه افزوده می‌شود که ورود ترکیه، قطر به این جمع از جمله این تحولات است.

رابعا: آمریکا همواره تلاش کرده تا خود را تنها بازیگر منطقه معرفی کند و وانمود سازد کشورهای منطقه توانایی حل مشکلات خود را ندارند. این سیاست عاملی برای دخالت‌های گسترده واشنگتن در امور داخلی کشورها و منطقه بود. اکنون نه تنها منطقه توجهی به سیاست‌های آمریکا ندارد بلکه کشورها خود برای حل مسائل به رایزنی و ارائه راه حل‌های اجرایی می‌پردازند. عملکردهای کشورهای منطقه در قبال تحولات عراق و لبنان خود گواهی بر این اصل است که عملا آمریکا و سیاست‌های آنها را در حاشیه قرار داد.

نکته: ملت‌های خاورمیانه دریافته‌اند که آمریکا و اوباما نیز در جهت اسلام‌ستیزی و کشتار گام برمی‌دارند لذا برای مقابله با این جریان چاره‌ای جز مقاومت و ایستادگی نیست

خامسا: آمریکا همواره مدعی بود که از جایگاه ویژه‌ای در میان ملتهای عربی برخوردار است. در حالی که با حمایت از دولت‌های عربی خواستار کسب امتیازاتی از سوی آنها بوده است. روند تحولات منطقه بویژه قیام مردم مصر، اردن، یمن و.. نشان داد که از یک سو ملتهای منطقه در جهتی مغایر با خواسته‌های آمریکا حرکت می‌کنند و حتی از دلایل قیام آنها نارضایتی از روابط کشورهایشان با آمریکا و رژیم صهیونیستی می‌باشد. از سوی دیگر موج ایجاد شده در کشورهای عربی و شمال آفریقا نشان داد که واشنگتن توان حفظ مهره‌های خود در راس حکومت را ندارد و اجبارا باید پذیرنده تغییرات در ساختارهای سیاسی متحدان سنتی خود باشد. تغییراتی که آمریکا نقشی در آن ندارد بلکه در جهتی مغایر با خواست و اهداف آمریکا پیش می‌رود بگونه‌ای که بسیاری از ناظران سیاسی نظریه تشکیل خاورمیانه‌ای بدون آمریکا را مطرح می‌کنند.

ریشه‌های زوال آمریکا

1) استمرار سیاست جنگ: باراک اوباما در حالی وارد کاخ سفید شد که ادعای پایان جنگ‌طلبی‌های دوران بوش را سر می‌داد. کارنامه 2 ساله اوباما نشان می‌دهد وی نه تنها در این مسیر گام بر نداشته بلکه در کنار ادامه جنگ افغانستان و عراق به جنگ افروزی در پاکستان و یمن و حتی در لبنان و... بوده است. ملت‌های خاورمیانه دریافته‌اند که آمریکا و اوباما نیز در جهت اسلام‌ستیزی و کشتار گام برمی‌دارند لذا برای مقابله با این جریان چاره‌ای جز مقاومت و ایستادگی نیست. به عبارت دیگر سیاست‌های اوباما دلسردی مردم و دولت‌های منطقه از شعار تغییر اوباما را به همراه داشت بویژه این‌که تنها سیاست وی با دوران بوش افزایش جنگ افروزی‌ها با بهانه‌های جدید بود.

2) حمایت از صهیونیست‌ها: از دیگر عوامل تاثیرگذار بر جایگاه منفی منطقه بر آمریکا حمایت‌های همه جانبه آمریکا از رژیم صهیونیستی بوده است. اوباما در حالی قدرت را در دست گرفت که ادعای حل مساله فلسطین با محوریت توجه به حقوق ملت فلسطین را سر می‌داد. در 2 سال گذشته نه تنها این اقدام صورت نگرفته بلکه آمریکا همچون گذشته تمام سیاست‌های خود را براساس حمایت از خواسته‌های صهیونیست‌ها تدوین کرده و حتی از کشورهای عربی خواسته تا در این مسیر گام بردارند. همراهی برخی کشورهای عربی نظیر عربستان، اردن و مصر با خواسته‌های آمریکا در شرایطی که منطقه و جهان در مسیر حمایت از مقاومت قرار گرفته‌اند حقارت سنگینی را برای این ملت‌ها به همراه داشته است به‌گونه‌ای که امروز یکی از ریشه‌های قیام مردم مصر انزجار آنها همگرایی کشورشان به روند سازش عنوان می‌شود. آنها خواستار حضور کشورشان در جرگه مقاومت می‌باشند تا در سایه آن بتوانند به عزت و جایگاه منطقه‌ای و جهانی دست یابند.

3) تغییر در ساختار نظام بین‌المللی: زمانی آمریکا خود را تنها بازیگر در عرصه جهانی می‌دانست اما اکنون در معادلات بین‌المللی از جمله در خاورمیانه بازیگران جدیدی ورود کرده‌اند که عملا به تزلزل جایگاه آمریکا منجر شده است. اکنون کشورهایی مانند چین، هند،و... در عرصه جهانی به مقابله با یکجانبه‌گرایی آمریکا پرداخته اند که اثرات آن به خاورمیانه نیز رسیده است. اکنون خاورمیانه نیز دستخوش تحولاتی اساسی از یک جانبه گرایی آمریکا به چند جانبه‌گرایی شده است که نتیجه آن تزلزل بیشتر جایگاه واشنگتن می‌باشد بویژه این‌که کشورهایی مانند چین، هند و... مانند آمریکا خوی استعمار گری نداشته و نتیجه آن گرایش منطقه به توسعه روابط با این کشورها است.

نتیجه‌گیری

به هر تقدیر با توجه به روند تحولات منطقه می‌توان گفت که خاورمیانه خود را برای دورانی بدون آمریکا آماده می‌کند که نمود آن را در قیامهای مردم منطقه برای پایان دادن به روابط کشورشان با آمریکا می‌توان مشاهده کرد. هر چند که واشنگتن با حربه‌های مختلف تلاش دارد تا به هر نحوی به احیای جایگاه خود در منطقه پرداخته و شرایط را به سمت اهداف خویش سوق دهد هر چند که روند تحولات از عدم تحقق این خواسته آمریکا حکایت دارد.

قاسم غفوری / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها