میرابراهیم جلالیان نویسنده کتاب «غبارزدگان» در اثر تازهای که بهتازگی روانه بازار کرده، از نسل جنگ صحبت کرده است. این نویسنده سرگذشت یک جانباز شیمیایی و آزاده جنگ تحمیلی را در قالب یک رمان به رشته تحریر درآورده است. جلالیان درباره چگونگی ایدهپردازی و نگارش این قصه به خبرنگار جامجم گفت: در حقیقت، قصه را چندین سال پیش در ذهن داشتم. چون موضوع در ارتباط با جنگ بود، سعی کردم اقلیم داستان را در شهرهایی چون همدان و کرمانشاه که در زمان جنگ به آنها آسیب و صدمه وارد شده قرار دهم.
در هر صورت فکر کردم اگر لوکیشن اولیه آنجا باشد بهتر است.
این نویسنده ادامه داد: داستان یک خط فکری مشخص براساس تقابل دو نسل داشت و میخواستم از نسل جنگ که یک نسل طلایی بود مقابل نسل امروز صحبت کنم.
آنان به دلیل انسانیت، اعتقاد و آرمانهایشان رفتند و جنگیدند. آنها میخواستند موجودیت و خانواده خود را
حفظ کنند.
جلالیان درباره شکلگیری ایده داستانی فیلم نیز عنوان کرد: این قصه از قدیم در ذهنم بود. یعنی حدود ۱۰ سال پیش این قصه را در ذهن داشتم و قصد داشتم فیلمنامهای از آن استخراج کنم ولی در نهایت به این نتیجه رسیدم که اگر به کتاب تبدیل شود، ارزشمندتر است و بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. از سال ۱۴۰۰، شروع به نوشتن این کتاب کردم. این روند تقریبا چهار سال طول کشید تا به مرحله چاپ برسد.
او با بیان اینکه میخواستم نسل جنگ را به نمایش بگذارم، در رابطه با بازه زمانی مورد علاقهاش برای بیان داستان گفت: در اصل سبک نگارش من در اکثر کتابهایم در دهههای ۵۰ و ۶۰ روایت میشود و نوستالژیک است. بسیار به نسل دهه ۵۰ و ۶۰ علاقهمندم و دوست دارم حوادث آن دوران را بازتاب دهم.
نسلی که قدم به جنگ و جبهه گذاشت، امروز خیلی مهجور شده و تقریبا نام و نشانی از آنها نیست.
این نویسنده یادآوری کرد: در حال حاضر بعضیها به نسل قدیم میگویند میتوانستید انتخاب کنید که به جنگ نروید اما اگر آنها به جنگ نمیرفتند، ما الان در این جایگاه نبودیم.
اگر دقت کنید، جایی در داستان در تقابل پدر و پسر این ماجرا پیش میآید که پسر به پدر میگوید اگر جبهه رفتی، نباید ادعایی داشته باشی در حالی که او چنین ادعایی نداشت و میگفت من تنها به خاطر وطن و همسرم جنگیدم اما امروز در جایی که باید قرار میگرفتم، نیستم. این همان خط اصلی داستان بود که دوست داشتم آن را مطرح کنم.
او در رابطه با شخصیتی به نام فروغ که در تمام کتابها و رمانهایش حضور دارد، گفت: در هر کتابم این شخصیت
به یک شکل مطرح میشود و در یک جا خیلی جسور است و در جای دیگر خیلی صبور، مهربان و همراه مثل این کتاب که در واقع همسر این جانباز شیمیایی است.
جلالیان درباره حساسیتهایی که در نوشتن به کار میبرد و رعایت میکند نیز گفت: یکی از مواردی که من در نوشتن بسیار به آن دقت میکنم، این است که نوشتارم بهگونهای باشد که انگار آن قشر یا طبقه اجتماعی را کاملا درک کردهام.
به عنوان مثال، اگر درباره بچههای جنوب شهر حرفی میزنم، سعی میکنم به گونهای روایت کنم که انگار خودم از طبقه پایین یا جنوب شهر بودهام. معمولا این حس را منتقل کردهام و مخاطب هم با خواندن کتاب چنین بازخوردی را به من
داده است. البته در کتاب قبلیام بیشتر به طبقه بورژوا پرداخته بودم اما در این اثر سعی کردم تمرکز را روی طبقه متوسط جامعه بگذارم.
او در رابطه با انتخاب نام «غبارزدگان» برای کتاب گفت: درواقع منظور بازماندگان جنگ هستند که در همان نشریه دور هم جمع میشوند و درباره مسائل مختلف صحبت میکنند.
درواقع کتاب به قهرمانانی اشاره میکند که مبارز واقعی بودند اما شناخته و
دیده نشدند.
او درباره عنوانبندی و فصلبندی کتاب نیز عنوان کرد: معمولا
فصلبندی میکنم.
چون دوست دارم برای هر بخش، نامی برگرفته از ذات همان بخش داشته باشم. معمولا پس از فصلبندی، از یکسری اسامی خاص که دارای بار سیاسی و انتقادی نیز هست،
استفاده میکنم.
این نویسنده در رابطه با فرآیند چاپ این کتاب
به جامجم گفت: چاپ کتاب یک سال با تعلیق مواجه شد و در نهایت توانستیم بعد از یکسری اصلاحات، کتاب را اسفند ۱۴۰۳ چاپ و در فروردین روانه
بازار کنیم.